فروش آنلاین مقالات دانشجویی، پروپوزال، پروژه، گزارش کارآموزی و کارورزی، طرح کسب و کار، طرح توجیهی کارآفرینی ، بروشور، پاورپوئینت و...

محل لوگو

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 276
  • بازدید دیروز : 148
  • بازدید کل : 666835

مقاله6_بررسی و تحلیل آراء نوگرایان در نحو عربی


مقاله6_بررسی و تحلیل آراء نوگرایان در نحو عربی

فهرست مطاب

عنوان صفحه

چكيده. 1

مقدّمه. 2

 

فصل اول: کلیات

1-1. پرسش اصلي تحقيق (مسأله‌ي تحقيق). 11

1-2. بيان مسأله. 11

1-3. سوابق مربوطه. 12

1-4. فرضيه‌هاي پژوهش.... 12

1- 5. اهداف تحقيق.. 13

1-6. ضرورت و اهميت موضوع.. 13

1-7. روش كار. 14

 

فصل دوم: ادبیات تحقیق

2-1. مفهوم لغوي و اصطلاحي نحو. 16

2-2. اهميت علم نحو. 18

2-3. علت نامگذاري علم نحو. 23

2-4. نخستين واضع علم نحو. 23

2-5. اقسام روايات، در مورد اوّلين واضع علم نحو. 26

2-6. تاريخچه و علّت پيدايش علم نحو عربي.. 33

2-7. پيدايش لحن در قرائت قرآن، عامل وضع نحو. 43

2-8. تقسيم‌بندي عوامل وضع نحو عربي.. 46

2-8-1. عامل ديني.. 46

2-8-2. عامل قومي.. 48

الف

2-8-3. عامل اجتماعي.. 51

2-8-4. عامل سياسي.. 53

2-8-5. عامل تطوّر عقل عربي.. 53

 

فصل سوم: شکل گیری نحو عربی

3-1 نموداري از طبقات نحوييّن.. 58

3-2. ظهور مكاتب نحوي.. 59

3-3. مدرسه بصره. 63

3-4. عوامل ايجاد مدرسه بصره. 69

3-4-1. پناه آوردن قبائل مختلف به بصره. 69

3-4-2. بازار مَربَد. 70

3-4-3. مهم بودن موقعيت جغرافيايي بصره. 70

3-4-4. شهره بودن بصره به فصاحت... 71

3-5. مصادر و سرچشمه‌هاي زبان در مكتب بصره. 71

3-5-1. قبائلي كه فصاحت آنها مشهود بود. 71

3-5-2. اشعار عرب جاهلي و مخضرمين.. 72

3-5-3. قرآن كريم.. 72

3-6. طبقات نحويّون و علماي بصره. 73

3-6-1. ابوالأسود دؤلي.. 73

3-6-2. نصر بن عاصم ليثي.. 74

3-6-3. ابن ابي اسحق حضرمي.. 75

3-6-4. خليل.. 78

3-6-5. سيبويه. 80

3-7. مدرسه كوفه. 81

3-8. اساس پايه‌ريزي مدرسه‌ي كوفه. 84

3-8-1. استشهاد به لهجه‌هاي اعراب مناطق پرآب و علف.... 84

3-8-2. قليل و شاذ بودن قياسشان در نحو عربي.. 85

ب

3-8-3. مخالفتشان با بصريان و ايجاد قواعدي كه در گسترش آن، هيچ سند و شاهد لغوي وجود نداشت 85

3-9. طبقات نحويّون و علماي كوفه. 87

3-9-1. ابوجعفر رواسي.. 87

3-9-2. كسايي.. 87

3-9-3. فرّاء. 89

3-10. مدرسه بغداد. 90

3-11. بعضي از آراء مخصوص بغدادي‌ها92

3-12. مهمترين كتاب‌هاي نحوي.. 93

3-12-1. الكتاب... 94

3-12-1-1. بخش‌هاي الكتاب.. 95

3-12-1-2. ويژگي بارز الكتاب.. 95

3-12-2. المفصّل.. 96

3-12-2-1. زمخشري، مؤلف المفصّل.. 96

3-12-2-2. بخش‌هاي المفصّل.. 97

3-13. بازتاب منطق يونان بر نحو عربي.. 97

3-13-1. تأثير در شكل و موضوع. 100

3-14. جنبه‌هاي تأثير فرهنگ يوناني بر ادبيات عرب... 103

3-14-1. ورود الفاظ يوناني به زبان عربي.. 103

3-14-2. نقل داستان‌هاي يوناني به زبان عربي.. 103

3-14-3. حكمت... 104

3-15. ارتباط منطق با زبان و لفظ... 104

3-16. علم نحو، عربي محض است يا اقتباسي.. 106

3-17. مفهوم لغوي و اصطلاحي قياس... 110

3-18. اركان قياس... 111

3-19. قياس و پيشينه‌ي قياس در نحو عربي.. 112

3-20. پيشگامان عرصه‌ي قياس در نحو عربي.. 114

3-21. جايگاه تأثيرگذاري قياس و منطق بر نحو عربي و نمونه‌هايي از آن.. 115

پ

3-22. علت نحوي و نظام تعليل.. 119

3-22-1. علل تعليمي.. 121

3-22-2. علل قياسي.. 122

3-22-3. علل جدلي.. 122

3-23. مصادر علم نحو. 124

3-23-1. قرآن كريم.. 124

3-23-2. احاديث و روايات... 124

3-23-3. كلام عرب... 125

3-23-4. اشعار و امثال و خطابه. 125

 

فصل چهارم: اصلاح طلبی و نوگرایی در نحو

4-1. ضرورت بازنگري و تدوين مجدد مباحث نحوي.. 127

4-2. مصاديق نوگرايي در تاريخ نحو عربي.. 131

4-2-1. ابن مضاء قرطبي.. 132

4-2-2. كتاب «الرّدُ علي النحاة» وي.. 134

4-2-1-1-1. عامل.. 135

4-2-1-1-2. تقدير عوامل محذوفه. 138

4-2-1-1-3. تقدير گرفتن متعلّق جار و مجرور. 139

4-2-1-1-4. قياس... 140

4-2-2. ابراهيم مصطفي.. 142

4-2-2-1. كتاب «إحياء النحو» او. 143

4-2-2-1-1. عطف و توكيد، در باب توابع. 145

4-2-2-1-2. فتحه در علامت‌هاي إعراب.. 148

4-2-2-1-3. علامت‌هاي فرعي إعراب.. 148

4-2-3. شوقي ضيف.... 149

4-2-3-1. كتاب «تجديد النّحو» او. 151

4-2-3-1-1. كان و أخوات آن. 154

4-2-3-1-2. كادَ و اخوات آن. 159

ت

4-2-3-1-3. ظنّ و أخوات آن. 161

4-2-3-1-4. أعلم و أري.. 162

4-2-3-1-5. ما، لا، لاتَ، كه عملي شبيه به عمل ليس دارند. 163

4-2-4. مهدي مخزومي.. 166

4-2-4-1. منهج علمي او. 167

4-2-4-2. كتاب‌هاي نحوي او. 168

4-2-4-2-1. جمله‌ي فعليّه و اسميّه. 169

4-2-4-2-2. جمله‌ي فعليّه و اسميّه از حيث تقسيم ‌بندي جمله. 172

4-2-4-2-3. تقديم فاعل بر فعل.. 174

4-2-4-2-4. نصب فعل با (إذَن)175

4-3. اهم آراء و نظرات نوگرايان در نحو عربي.. 177

4-3-1. علل دوّم و سوّم. 177

4-3-2. تمرين‌هاي غيرعملي.. 180

4-3-3. تقدير خبر. 181

4-3-4. تقدير (أن)183

4-3-5. نصب دادن برخلاف قاعده. 188

4-3-5-1. خبر، آن گاه كه ظرف واقع شود. 188

4-3-5-2. مفعولٌ معه. 189

4-3-5-3. فعل مضارع مقترن به (فاء) يا (واو) و يا مسبوقات به نفي يا طلب... 191

4-3-5-4 . أفعل تعجّب... 191

4-3-6. فاعل و نائب فاعل.. 193

4-3-6-1. رأي ابراهيم مصطفي.. 193

4-3-6-2. رأي دكتر مخزومي.. 194

4-3-7. تنازع در عمل.. 196

4-3-7-1. رأي شوقي ضيف... 197

4-3-7-2. رأي دكتر مخزومي.. 198

4-3-8. كدام يك از دو عامل در معمول عمل مي‌كند. 200

4-3-8-1. رأي ابن مضاء قرطبي.. 201

ث

4-3-8-2. رأي شوقي ضيف... 202

4-3-8-3. رأي دكتر مخزومي.. 203

4-3-9. اشتغال. 204

4-3-9-1. رأي ابن مضاء قرطبي.. 206

4-3-9-2. رأي شوقي ضيف.... 207

4-3-9-3. رأي دكتر مخزومي.. 208

نتایج و پیشنهادات....................................................................................................... 210

 

منابع و مآخذ

الف) فارسي.. 216

ب) عربي.. 217

ج) مجلّات و مقالات... 220

چکیده ی انگلیسی.. 221

 

 

 

چكيده

علم نحو پايه و اساس ادبيّات عربي است كه در مسير تحوّل خويش، افت و خيزهاي زيادي داشته و در آن راه، از علومي همچون منطق، لغت، بلاغت و غيره تأثير گرفته است. نحو عربي با ارشادات علي و با تلاش ابوالأسود دؤلي پايه گذاري شد كه وجود لحن در ميان اقشار مختلف مردم، علّت اساسي پيدايش آن مي‌باشد. مدارس نحوي بصره، كوفه، بغداد و غيره نيز، با نحويان برجسته‌اي بوجود آمده و در شكوفايي اين علم سهيم شدند، كه بيشتر «خليل بن احمد» و شاگرد نامدارش «سيبويه»، سكّان دار آن بوده‌اند. چنين به نظر مي‌رسد كه «الكتاب»؛ نوشته‌ي سيبويه، كه همان القائات نحوي خليل است، نحو كامل است.

با تأثير علوم ديگر، علم نحو دچار پيچيدگي شده و ضرورت بازنگري و تدوين مجدّد مباحث نحوي را لازم آورد. تا اينكه از اندلس «ابن مضاء قرطبي» در كتاب «الرّد علي النحاة» خود، به اعتراض شجاعانه‌اي دست زد و برخي اصول نحوي را رد نمود، اما موفقيّت چنداني حاصل نكرد. به دنبال وي، نوگرايان و نحويان نامداري چون: «ابراهيم مصطفي»، «شوقي ضيف»، «مهدي مخزومي» و عدّه‌اي ديگر، با بيان نظرات نحوي جديد، ادامه‌ي اعتراضات ابن مضاء را در پيش گرفته و مباحثي همچون «تنازع»، «اشتغال» و غيره را كه از جمله دشوارترين مباحث نحوي هستند، رد نمودند.

همه‌ي شخصيّت‌هاي نحوي مذكور، به نوعي معتقدند كه نحويان قديم در تدوين اصول نحو، تحت تأثير عوامل فلسفه و منطق قرار گرفته‌اند؛ پس بنابراين بايد نحو را از دست اين پيچيدگي‌ها و وابستگي‌ها نجات داد و در تسهيل و آسان سازي آن تلاش نمود. هر كدام از اين نحويان نوگرا، درباره‌ي نحو و مباحث آن نظريّاتي ارائه داده‌اند كه در طي اين پژوهش، به تحليل و بررسي آنها پرداخته‌ايم.

كليد واژگان:نحو، مدارس نحوي، تسهيل و تيسير، آراء و نظرات، نوگرايي در نحو.

مقدّمه

علم نحو از جايگاه ويژه‌اي در زبان و ادبيّات عربي برخوردار است، به گونه‌اي كه كلام بوسيله‌ي آن كامل گشته و سخن بدان زيبا مي‌گردد. علم نحو و دانستن آن، وسيله‌اي براي مصون ماندن از خطا و اشتباه در گفتار است. اين علم چنان اهميتي را داراست كه بزرگان دين، به يادگيري آن مبادرت ورزيده و ديگران را به آموزش آن تشويق كرده‌اند؛ بدين معني كه براي فهميدن متون فقهي و معاني دقيق آيات قرآن، هم‌چنين احاديث نبوي و ائمه اطهار( و تشخيص و ادراك جايگاه واژه‌ها در جملات و مفاهيم آن، دانستن آن ضرورت دارد و از آن جهت است كه در كلام معصومين، يادگيري عربي و قواعد آن ضروري دانسته شده است؛ چنانكه در حديثي، امام صادق% دعوت به فراگيري زبان عربي و در حديث ديگري، پيامبراكرم6 دعوت به فصيح كردن كلام و بدون لحن سخن گفتن مي‌نمايند. بزرگان دين نيز با عبارات مختلف، مردم را براي آموختن اين علم؛ يعني همان زبان قرآن فرا خوانده‌اند، به اين اعتبار كه رعايت موازين علم نحو، انسان را از اشتباه در سخن گفتن بازداشته و درك صحيح مقاصد ديگران را ميسّر مي‌سازد.

لحن و غلط خواني، يكي از عوامل اوليّه‌ي پايه ريزي علم نحو بوده است؛ با اين توضيح كه با گسترش اسلام و اختلاط اعراب با اعاجم، آن عدّه از موالي كه به اسلام رغبت نشان داده و به آن گرويده بودند، در اداي حروف و إعراب كلمات، دچار لحن و اشتباه مي‌شدند و به خاطر عدم تلفظ صحيح كلمات در گفتار، هم‌چنين در تلاوت قرآن كريم كه باعث بروز اختلاف در معاني آن مي‌شد، تدوين اين علم به عنوان يك ضرورت شناخته شد. آورده‌اند كه لحن و اشتباه در إعراب، در كلام موالي و مستعربين از زمان رسول خدا6 آشكار گرديد؛ البته ناگفته نماند كه اين مسأله، مختص تازي زبانان نبوده و عرب‌ها نيز به خاطر فصيح بودن زبان قرآن، از اين مسأله مستثني نبودند، لذا نحويان به منظور صيانت زبان از لحن و اشتباه موجود و به منظور آراستن كلام، علي الخصوص بعد از نزول قرآن، به فكر وسيله‌اي براي سنجش كلام خويش افتادند كه بعدها علم نحو ناميده شد. براي وضع نحو عربي، عواملي را چون: عامل ديني، قومي، اجتماعي، سياسي و در نهايت عامل تطوّر عقل عربي، مطرح كرده‌اند كه در اين پژوهش به تفصيل بيان شده است.

در تاريخ پيدايش علم نحو و اوّلين واضع آن، ميان صاحب نظران اختلاف بسياري وجود دارد. شواهد تاريخي همگي بيانگر آن است كه علم نحو، به دستور پيشواي پارسايان، حضرت علي% و به همّت ابوالأسود دؤلي بوجود آمده و پايه‌ ريزي شد. برخي‌ها در طول تاريخ، خواسته يا ناخواسته ،كوشيده‌اند عنوان نمايند كه زمان علي% و ابوالأسود دؤلي، توانايي عرض اندام و ارائه‌ي مطالب علمي و قياسات منطقي را نداشت و سعي بر اين داشته‌اند، واضع آن را كساني غير از امام علي% يا ابوالأسود كه به دستور ايشان به اين مهم اقدام نمود معرفي كنند؛ غافل از اينكه قياسات و مباحث گسترده‌ي آن، بعد از آن دوران به اين علم اضافه شده و فقط ايجاد اصول اوليّه‌ي آن به دست ايشان مي‌باشد؛ به هر حال، آن‌چه تاريخ شاهد آن بوده و از روايات متواتر و موثّق به ما رسيده است، آن حضرت در پي شهادت حفّاظ قرآن كريم در جنگ‌ها، پس از وفات نبي مكرّم اسلام6، به مدت شش ماه اقدام به جمع‌ آوري و تدوين مصحف شريف قرآن نمود و در آن گردآوري، اصيل‌ترين قرائت به روش پيامبر اكرم6 رعايت شده كه در آن، اختلاف قرائت راهي نداشته است؛ لذا علي% پس از آن، به خاطر مصون ماندن قرآن از لحن و اشتباهات لفظي، قواعدي را در نحو پايه‌گذاري نمود. ابوالأسود دؤلي نيز از دانشمندان علم لغت، نحو و قرائت بود و اوّلين كسي است كه نقطه‌گذاري قرآن را به فرمايش امام علي% انجام داد.

برخي‌ها هم تلاش كرده‌اند، نحو عربي را زاييده‌ي انديشه‌ي غير عرب‌ها و فرهنگ‌هاي بيگانه نشان دهند؛ در اينكه تعداد زيادي از بزرگان عربي، غير عرب‌ها هستند شكي نيست و انكار مليّت ايراني غير عرب‌هايي چون سيبويه، ابوعلي فارسي و ديگران، كه در طبقات اوّل نحو قرار دارند به دور از انصاف است، اما وجود اين مردان بزرگ، دليلي بر ريشه داشتن نحو عربي در فرهنگ غير عربي نمي‌باشد.

علي أيّ حالٍ، نحو عربي شكل گرفت و بعدها بوسيله‌ي تعدادي نحويان، گسترش پيدا كرده و اصول و قواعد آن تدوين گرديد كه در نهايت، اين علم به صورت مدوّن در «الكتاب» سيبويه تجلّي پيدا كرد. در بعضي از اقوال، دليل نامگذاري اين علم به «نحو»، فرمايش علي% به ابوالأسود، با عبارت «أنح هذا النحو»؛ يعني اين شيوه را در پيش‌گير، آورده شده است.

از آنجا كه توجه زيادي از سوي برخي از بزرگان به اين علم معطوف شد، شمار نحويان بيشتر گشته و به دليل وجود تعدادي از شخصيّت‌ها و جلوه‌گر شدن عقايد مختلف در كتاب‌هاي متعدد و إعمال سليقه‌هاي شخصي؛ از جمله ايجاد برخي اصول نحوي، فدا كردن معني به ظواهر، استفاده از شواهد شعري جاهلي به جاي آيات قرآن و احاديث، و سرانجام وارد كردن نظريه‌هاي فلسفي و منطقي به آن، به تدريج انحراف اين علم از مسير اصلي‌اش را سبب شد. مكاتب نحوي؛ از جمله مكتب بصره، كوفه، بغداد، به ظهور پيوست كه هر كدام در اسلوب مباحث نحوي، شيوه‌هاي استنباط و تعداد شواهد عربي و غيره، راه و روش خاصي را در پيش گرفتند. هر يك از اين مكاتب، براي رويارو شدن با يكديگر و به خاطر تعصّبات سرزميني و افتخار به قواعد نحويشان و به منظور دست‌يابي به عزّت و احترام در نزد مردم، هم‌چنين رسيدن به پاداش و تشويق‌هاي خلفا، دست به ابداع و اختراع اصول و قواعد نحوي جديدي زدند و هر قاعده‌ي نحوي را با علتي منطقي و تأثير يافته از دانش‌هاي عقلي بيان نمودند، كه بارزترين آنها مكتب بصره بود كه اساس نحو خويش را بر پايه‌ي قياس و تعليل بنيان نهاد و قياس را به عنوان يك قاعده‌ي كلي و فراگير در اين علم به شمار آورد. اين تعصّبات و مفاخرات بين آنها شدت يافت، بطوري كه باعث بروز اختلافاتي بين همديگر شد. اين گونه بود كه اين علم در مسير انحرافي وارد شد و مباحث فلسفي و منطقي به آن راه يافت، كه بعدها قوانين عربي نيز در قالب منطق يونان در آمده و بر قاعده و روش آن فرهنگ وضع گرديد. تأثيرات آن منطق در زبان عربي، در شكل و موضوع تجلّي يافت،‌ بطوري كه الفاظ يوناني به زبان عربي وارد شد و داستان‌هاي يوناني به اين زبان نقل گرديد و در عصر عباسي دوّم نيز، فرهنگ ترجمه رونق يافته و بسياري از كتب يوناني به عربي ترجمه شد. روميان در بين عرب‌ها زندگي مي‌كردند كه عرب‌ها نيز از آنان، آن‌چه برايشان آسان بود تقليد و اقتباس نمودند، البته نه از طريق آموزش منظم، بلكه از راه مشاهده و رفتار. از آنجاست كه بعضي‌ها بحث اقتباسي بودن علم نحو را مطرح و در مقابل، عده‌اي ديگر آن را انكار كرده و آن را عربي محض مي‌دانند.

كتاب‌هايي همچون «الأصول» ابن سراج، «الإيضاح في علل النحو» ابوالقاسم زجاجي، «الخصائص» ابوالفتح ابن جنّي، «الإغراب في جدول الإعراب» و «لمع الأدلّه» ابوالبركات ابن انباري، اين گونه نشان مي‌دهد كه علم نحو در قرن چهارم، به طرف تفكرات منطقي و كلامي كشيده شده و نحويّون، راه و روش خود را گم كرده‌اند كه در قرن ششم نيز محققاني وجود داشتند كه علم نحو را شاخه‌اي از علم كلام يا منطق يا اصول فقه مي‌دانستند.

به دنبال این انحراف، مباحث پیچیده و مشکلی وارد این علم گردید که آموزش زبان را دشوار و هدف را تغییر داد. لازمه­ی رهایی از این پیچیدگی­ها این بود که در این مسائل، تجدید نظری صورت گرفته و کسانی پا به عرصه­ی ظهور بگذارند که بر علیه این مباحث اعتراضاتی داشته و اصلاحاتی انجام دهند، که می­بینیم نخستین بانگ اعتراض از اندلس، توسط ابن مضاء قرطبی، با تدوین کتابی تحت عنوان «الرّد علی النّحاة» به گوش رسید که در آن، با نصیحت کردن این نحویان، آنها را دعوت به ابطال مباحث حاشیه­ای و غیرضروری کرده و تسهیل موضوعات را خواستار شد. تلاش­های ابن مضاء در راستای حذف قواعد سخت و مبهم و علت­هایی که ساخته­ی ذهن نحویان بود انجام شد، ولی نتوانست کاری از پیش برد، اما بعدها نوگرایانی آمدند که با ارائه­ی نظرات جدید و ردّ برخی مطالب نحوی قدیم، کتاب­هایی در این زمینه تألیف نمودند که در واقع احیاگر نظرات وی شدند. هدف این افراد از آن­چه مطرح کردند، زدودن موضوعات حاشیه­ای و ایجاد سهولت در امر آموزش و یادگیری این علم بود. آنها بیشتر از زاویه­ی تساهل به این علم نگریسته و معتقد بودند که نیازی به مطرح کردن علل و تعلیل در مباحث آن نیست و علت و قیاس را ساختگی دانسته و عنوان کردند، این متکلّم است که عامل بروز إعراب نصب و جرّ و رفع در جمله است، نه عواملی که نحویان مطرح ساخته و متوسل به ذکر علت­های فلسفی و منطقی می­شوند؛ بدین معنی که این حرکات، از کلام عرب­ها به ما رسیده و به تبعیّت از سبک و سیاق آن، حرکات إعرابی در زبان و گفتار رعایت می­شود و هیچ عامل فلسفی یا منطقی دیگری وجود ندارد که نحویان به آن پرداخته و آنها را در باب­های گسترده مطرح می­کنند و تقدیر و تأویل و عوامل لفظی و معنوی و امثال آن، همگی از ابداعات نحویان قدیم و مکاتب نحوی بصره و کوفه می­باشد که منجر به پیچیده شدن این علم گشته است.

این نوگرایان، حالت­های آخر کلمات را مانند اوایل آنها، بسیار ساده انگاشته و بر این عقیده­اند که هیچ مشکلی در فهم آن نبوده و نیازی به تأویل و تفسیر نیست و متوسل شدن به قیاسات فرضی و خیالی یا وهمی، کاری ناصحیح می­باشد. اهل تجدید تصورات نحویان را باطل و نادرست شمرده و برخلاف آن­چه آنها در کتاب­هایشان حول محور آن چرخیده­اند، بر این باورند که همه­ی این علل و عوامل و مباحث مطرح شده توسط آنها، تنها ظواهر نحوی کلمات و إعراب آن را تشکیل داده و از فروعات این علم محسوب می­شوند، که پرداختن به آنها کاری بیهوده و باطل است؛ لذا ابراز می­دارند، نظریه­هایی که کتاب­های نحوی را تحت الشعاع قرار داده است، باعث ایجاد فساد و دشواری­هایی در نحو شده و یادگیری و فهم آن را مشکل کرده است که باید از دایره­ی این علم خارج گردند.

با این همه، این رجال و دانش وران نوآور علم نحو، دچار نامهربانی­ها و کم لطفی­هایی هم شده و در مواقعی نیز به توفیقاتی دست نیافتند، که نمونه­ی بارز آن ابن مضاء قرطبی و بعد از او، ابراهیم مصطفی؛ احیاگر نظریه­ی ابن مضاء بود، با این بیان که وی قواعد تازه­ای در کتاب «احیاء النّحو» به وزارت فرهنگ مصر تقدیم کرد و با اینکه پیشنهادهای او با تأیید ادیبان زبان و فرهنگستان قاهره برای اجرا به مدارس داخلی و خارجی ابلاغ گردید، اما به خاطر مقابله­ی شدیدی که با آن شد به مرحله­ی اجرا در نیامد، ولی باز افراد دیگری با ارائه­ی مقالات و کتاب­هایی، شجاعانه در برابر اضافات نحوی- به زعم ایشان- قد علم کرده و ایستادگی نمودند و در پی ردّ این مسائل، اصول و قواعد جدیدی که سخت بدانها پایبند بودند، عنوان داشتند؛ که از جمله شوقی ضیف با پیش رو قرار دادن اندیشه­های پیشینیان تجدیدگرا و تأثیر پذیری از آراء نوگرایانه­ی آنان، نظرات اساسی خود را در چهار اصل به فرهنگستان زبان عربی تسلیم نمود که به تصویب آن فرهنگستان نیز رسید؛ سپس با افزودن دو اصل دیگر، آنها را در کتاب «تجدید النحو»، در ذیل شش اصل آورد.

در این نوشتار، تا آنجا که توان ناچیز علمی اینجانب ایجاب کرده است، با ارشادات استادان محترم راهنما و مشاور، سعی بر آن گشته است که به موضوعات مذکور، به صورت تحلیلی پرداخته و با تکیه بر دلایل علمی متقن و منابع موثّق، به دور از هرگونه تعصّب و غرض ورزی، ماجرای این علم بیان شود.

از آنجا که در عصر حاضر، گاه مباحثی راجع به تجدیدگرایی و نوآوری مطرح و با توجه به ثقیل بودن مباحث نحوی، بحث­هایی درباره­ی اصلاح و بازنگری در شیوه­ی آموزش و تدوین مجدّد موضوعات این علم عنوان می­شود، پرداختن به نظرات این نوگرایان خالی از لطف نمی­باشد، لکن این پژوهش می­تواند زمینه­ای برای پیدایش نحو از اضافات غیر ضروری بوده و با بیان دیدگاه­های نوگرایان که برخی می­تواند مفید فایده باشد، مسیر را برای آسان سازی و از بین بردن مشکلات یادگیری آن، در آینده هموار سازد که از جمله اهداف این تحقیق بشمار می­رود.

این پژوهش، چهار فصل را شامل می­شود که فصل اوّل کلیّات بحث؛ از جمله اهداف، ضرورت، سوابق و غیره را مطرح ساخته و فصل دوّم نیز مفاهیم لغوی و اصطلاحی علم نحو، اهمیت و علت نامگذاری آن، آراء مختلف در مورد اوّلین واضع نحو و تاریخچه و علت­های ایجاد نحو عربی را بیان می­کند و در فصل سوّم چگونگی شکل گیری و تطوّرات علم نحو عربی و پیدایش مدارس نحو و آراء مخصوص آنها، به همراه عده­ای از بزرگان این مکاتب و طبقات نحویشان، هم­چنین بارزترین کتاب­های نحوی و مصادر علم نحو و تأثیرات منطق یونان بر آن، ارزیابی مختصری شده و بالاخره در فصل آخر که اصلاح طلبی و نوگرایی مضمون آن را تشکیل می­دهد، علت این اقدام و ضرورت بازنگری مطالب، مصادیق نوگرایی و اصلاح طلبی، شخصیت­های معترض به نحویان قدیم؛ همراه با تألیفات و موارد نقد شده در آن کتاب­ها، نیز مهمترین آراء و اندیشه­های نوگرایانه شان، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است که در ادامه خواهد آمد؛ تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.

در این راستا، کتب ارزشمند نحوی فارسی و عربی و برخی نشریّات و مقالات معتبر و مرتبط با موضوع، نیز کتب ارزشمند تاریخی و ادبی، هم­چنین کتاب­هایی که در آن، آراء اختلافی مدارس نحوی و نتایج و تحقیقات بدست آمده توسط محققان این علوم بیان شده، مورد استفاده قرار گرفته است.

این پژوهش با وجود مشکلات فراوان، ناشی از کمبود مآخذ و منابع و نوشته­های محققانه و عمیق به زبان فارسی- بویژه در زمینه­ی بررسی آراء نوگرایان در نحو عربی- و عدم کثرت و تعدّد شخصیت­های معترض و گسترده نبودن این آراء و نظرات، دشواری گام نهادن در عرصه­ای را که عملاً مسبوق به سابقه نبوده و تاکنون به تفصیل و بطور واضح مطرح و به آن پرداخته نشده است، باعث شد؛ تا جایی که حتی واژه گزینی و عبارت پردازی را بعضاً، با سختی مواجه مي‌ساخت. از این حیث و در ارتباط با بحث حاضر، در جهت روان سازی عبارات و سلیس بودن جملات، حتی در گزینش واژه­ها و نگارش عبارت­هایی که برگردان از عربی به فارسی می­باشد، بارها پردازش صورت گرفته است، ولی با وجود این، بی­شک این نوشته، از سهو و نسیان و نیز خطا و نقصان به دور نیست؛ لذا تنها می­توان امیدوار بود که با تذکرات و راهنمایی­های بخردانه­ی بعدی، ایرادهای آن تا حد توان مرتفع گردد.

بجاست به عنوان حُسن ختام این مطلع، سخن نغز و حکیمانه­ی مرحوم عماد اصفهانی (597-519 ه. ق.) بیان شود؛ کلامی که بحق، در مدخل هر نوشته­ای شایان ذکر است:

«إنّی رَأیتُ أنَّهُ لا یَکتُبُ إنسانٌ کِتاباً فی یَومِهِ إلاّ قالَ فی غَدهِ: لَو غُیِّرَ هذا لَکانَ أحسَنَ، وَ لَو زِیدَ کَذا لَکانَ یُستَحسَنُ، وَ لَو قُدِّمَ هذا لَکانَ أفضَلَ، وَ لَو تُرِکَ هذا لَکانَ أجمَلَ؛ وَ هذا مِن أعظَمِ العِبَرِ، وَ هُوَ دَلیلٌ عَلی إستیلاءِ النَّقصِ عَلی جُملَةِ البَشَرِ»[1]؛ من دیدم انسان امروز کتابی نمی­نویسد، مگر آنکه فردایش می­گوید: اگر این نوشته تغییر یابد بهتر است، و اگر فلان مطلب افزوده گردد نیکوتر می­شود، اگر این مطلب پیش تر آید بهتر است، و اگر آن عبارت حذف شود زیباتر است؛ و این از بزرگترین عبرت­هاست، که خود دلیلی است بر غلبه­ی نقص بر همه­ی افراد بشر.

 

1. یاقوت حموی، شهاب الدّین أبوعبدالله یاقوت بن عبدالله، معجم الأدباء، مقدّمه­ی کتاب.


مبلغ قابل پرداخت 68,700 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۴ تیر ۱۳۹۶               تعداد بازدید : 370

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هرگونه سوالي داشتيد لطفا ازطريق شماره تلفن (9224344837)و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما