فروش آنلاین مقالات دانشجویی، پروپوزال، پروژه، گزارش کارآموزی و کارورزی، طرح کسب و کار، طرح توجیهی کارآفرینی ، بروشور، پاورپوئینت و...

محل لوگو

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 85
  • بازدید دیروز : 307
  • بازدید کل : 670959

مقاله9_زن و ازدواج موقت


مقاله9_زن و ازدواج موقت

مقدمه

سخن از غرايز آدمي و شيوه‌ي برخورد با آن و موضع مكاتب و اديان در اين خصوص بحث تازه‌اي نيست، چنان‌كه مقوله‌ي رابطه‌ي ميان زنان و مردان در اجتماعات بشري از حساسيت بالايي برخوردار است، خصوصاً در جوامعي كه نهاد دين نفوذ عميق‌تري در اركان عملي آن داشته باشد.

دستور حكيمانه اسلام بر رعايت اخلاق جنسي و وجود حريم ميان مرد و زن، براي حفظ شرف و انسانيت، و تحقق و تداوم روابط انساني و عاشقانه زوجين، گوارا شدن زندگي خانوادگي و رسيدن به اهداف عالي آن است. تمايل به جنس مخالف بويژه در دوران نوجواني و جواني همواره در اجتماع بشري آثار وضعي و واقعي خود را به دنبال دارد و تشتت آراء در حيطه‌ي روابط زن و مرد نيز بسيار ملموس و هويداست. اختلاف آراء و يافتن راه‌حلي مناسب جهت ارضاي غرايز انساني امري حادث و امروزي نيست، بلكه رد پاي اين اختلاف را مي‌توان در تمامي مراحل تاريخي از خلقت آدم تاكنون به وضوح ديد.

حال اين سوال مطرح مي‌شود كه دين مقدس اسلام كه آخرين و كامل‌ترين دين در ميان تمامي اديان است چه راه‌كارهاي عملي و علمي در جهت ارضاي غرايز جنسي و رفع نيازهاي روحي و رواني امت خود پيشنهاد نموده است و از آنجا كه ما معتقديم كه احكام اسلام داراي مصلحت واقعي بوده و براي رشد تعالي مادي و معنوي انسان‌ها وضع و ابلاغ گرديده است و پله‌ي ترقي و تكامل انسانيت، انسان است. بنابراين بايستي در كنار خواسته‌هاي فطري و معنوي به مسائل جسماني نيز در محدوده‌ي شرع و قانون توجه شود، حال با اندكي دقت و تأمل معلوم مي‌گردد كه شارع مقدس اسلام با واقع‌بيني كامل براي كنترل و تعديل و ارضاي مسائل جنسي راه‌حل‌هاي معقول و عملي دور از افراط را پيشنهاد كرده تا از اين طريق بتواند جامعه را از هيجانات و طغيان‌هاي كوبنده‌ي ناشي از تمايلات جنسي حفظ نمايد، كه اساسي‌ترين اين راه‌حل‌ها مسئله‌ي ازدواج موقت مي‌باشد كه منظور از اين نوع ازدواج تشكيل خانواده نيست بلكه هدف اساسي از اين نوع ازدواج ارضاي غرايز جنسي، روحي و رواني افراد در چهارچوب قانوني و بدون احساس شرم و گناه است، ازدواج موقتي كه شارع مقدس اسلام حدود پانزده قرن پيش براي جلوگيري از طغيان غريزه‌ي شهوت، با شرايطي آسان آن را تجويز و حلال شمرده است.

اكنون نظر متفكران و انديشمندان بزرگ جهان را بخود معطوف ساخته است و اين متفكران اعتراف كرده‌اند كه «ازدواج موقت» بهترين روش در جهت حفظ اجتماع از فساد و فحشا مي‌باشد.

مقصود از ازدواج موقت اين نيست كه با داشتن زن دائم كسي براي هوس‌بازي زن صيغه‌اي بگيرد. صيغه امروز همان ازدواج موقت است كه با روح و حقيقت اين قانون و سنت الهي و حسنه تضاد دارد و شكل ازدواج موقت را زشت و تنفرزا كرده است. در حالي كه مترقي‌ترين سنت در حل مسئله بحران اخلاق و جنسي جوانان است ازدواج موقت براي افرادي مطرح است كه همسر ندارند يا قبلاً ازدواج كرده‌اند و اكنون مشكل خاصي دارند. و براي ازدواج موقت بايد آئين‌نامه نام و شرايط و ضوابط خاصي تهيه شود كه خداي نخواسته فساد برانگيز نباشد، بلكه باعث استحكام كانون گرم خانواده گردد، اگر كسي در اين خصوص مشكلي دارد بايد طبق قوانين شرع مقدس حل گردد و آقايان متأهلي كه هيچ مشكلي ندارند از اين موضوع سوءاستفاده نكنند و اجازه بدهند تا اين قانون الهي و سنت حسنه براي نيازمندان واقعي تدوين و اجرا گردد. افرادي كه داراي خانواده و زندگي گرم هستند و نياز به ازدواج موقت ندارند به ازدواج موقت تمسك كنند و زندگي را خدشه‌دار و متزلزل نمايند و قانون براي اين‌گونه افراد بايد مجازاتي تعيين كند و حكم به كيفر و تعزير دهد، كساني كه از ازدواج موقت را به انحراف مي‌كشند و از آن تصوير بدي در جامعه ارائه مي‌دهند بايد مجازات شديدي برايشان در نظر گرفت. ازدواج موقت براي كساني است كه دستشان به نكاح دائم نمي‌رسد حتي اسلام تأكيد دارد كساني كه توان ازدواج موقت را هم ندارند براي كنترل تمايلات خود روزه بگيرند.

طرح ازدواج موقت هيچ‌گاه نبايد عاطفه‌ي ويژه خانم‌ها را جريحه‌دار كند زيرا ازدواج موقت به عنوان يك علاج موقت و اورژانسي پيشنهاد مي‌شود كه هم از سوي مرد و هم از سوي زن به عنوان يك حكم الهي و راهي براي نجات از گناه و عمل نامشروع و منافي با عفت و براي جلوگيري از كيفرهاي الهي و قانوني با كمال ميل و علاقه پذيرفته شود و نسخه‌اي براي جلوگيري از تباهي جوانان سردي و تباهي خانواده و نيروي قدرتمند براي متحكم كردن و گرمابخش كانون خانواده محسوب گردد.

اگر در سطح جامعه ازدواج موقت معمول شود قطعاً ريشه‌ي عمليات منافي با عفت، آدم‌ربايي، اغفال دختران، اغفال پسران و اين‌گونه جرائم قطع خواهد شد و سلامت اخلاقي جنسي به جامعه باز خواهد گشت، و علاج موقت بخشي از علاج دائم و اصلي و هميشگي است.

بر همين اساس بنده رساله‌ي دوره‌ي كارشناسي ارشد خود را با موضوع «تحليل و بررسي ازدواج موقت و تأثير آن در كاهش جرائم اجتماعي» اختصاص دادم و اين نگرشي اختصاري است پيرامون اين سنت حسنه و الهي كه در طول تاريخ مورد بحث و كشمكش فني و محاوره‌اي قرار گرفته است و موافقان و مخالفاني آراء و نظريات خود را در اين خصوص بيان داشته‌اند. بنابراين در اين رساله سعي كرده‌ايم ابتدا «ازدواج موقت» را از ديدگاه قرآن، اخبار و احاديث معتبر با ارايه‌ي نظريه‌ي صحابه‌ي پيامبراكرم(ص) و علما و فقها مورد نقد و بررسي قرار دهيم، سپس به علل تنفر اجتماعي ازدواج موقت پرداخته‌ايم و جايگاه اجتماعي و قانوني اين مسئله را ريشه‌يابي كرده و با ارائه آمار و مستندات وضع جامعه را در زمينه گسترش فساد و فحشا مورد ارزيابي قرار داده و شرايط و اركان ازدواج موقت را بيان نموده‌ايم كه اميد است گامي براي رفع يكي از مهمترين معضلات فرهنگي و اجتماعي برداشته باشيم. اميد است خوانندگان محترم از ابتداي رساله شروع به خواندن نمايند تا با توجه به مباحث طرح شده پيوسته و سلسله‌اي به نتيجه و هدف واقعي برسند.

خواهشمندم با مطالعه‌ي اين پايان‌نامه جواب قانع كننده و مستدل به مخالفان داده و بخواهيد كه قضاوت منصفانه كنند و از بعضي تعصبات بيجا و غيرمنطقي دست بردارند تا بتوانيم با احياي اين امر ارزشمند الهي از گسترش گناهان و پرده‌دري‌هاي مخفيانه مصون بمانيم.

اميد است با برطرف شدن قبح اين مسئله، مشكلات جنسي و روحي و رواني جوانان و نوجوانان و نيازمندان به ازدواج موقت ريشه‌كن شود. در نقد و بررسي اين مسئله از منابع تاريخي، روايي و قرآني با ارائه مدارك و مستندات بطور مستدل استفاده شده كه ان‌شاءالله خوانندگان عزيز با راهنمايي‌هاي خود ما را مورد لطف و محبت خود قرار مي‌دهند.

سيدعبدالله جعفري

دانشجوي دوره‌ي كارشناسي ارشد دانشگاه آزاد اسلامي

واحد تاكستان

 

چكيده

از نظر رواني، سركوب كردن غريزه‌ي جنسي، عوارض سهمگين و خطرناكي را به دنبال دارد. در دين مبين اسلام، خواسته‌هاي فطري و نيازهاي جسماني نيز، همراه با مسائل و نيازهاي معنوي مورد توجه جدي قرار گرفته است و با واقع‌بيني كامل براي كنترل، تعديل و ارضاي آن راه‌حل‌هاي معقولي نيز ارائه شده است. دين مبين اسلام در كنار راه‌كارهاي گوناگون جهت تسهيل ازدواج دائم، ازدواج موقت را براي حل مشكلات جنسي جوانان و كساني كه به دلايلي همراه خود را از دست داده‌اند پيشنهاد مي‌كند. ازدواج موقت كه قريب به پانزده قرن پيش از سوي اسلام، براي جلوگيري از طغيان شهوت در مواقع ضروري با شرايط آسان تجويز گرديده است. نظر متفكران جهان را به خود جلب نموده است حتي انديشمندان انسان دوست جوامع غيراسلامي نيز براي جلوگيري از انحرافات اخلاقي، تخلف از مقررات قانوني، ايجاد بهداشت رواني و رها شدن از تحمل يك نوع رنج روحي و احساس گناه، ازدواج موقت را لازم و ضروري تشخيص مي‌دهند، همان حقيقتي كه اسلام بدان توجه كامل داشته و براي حسن اجراي آن نيز تعاليم جامعي را بيان فرموده است و حكم ازدواج موقت در قرآن كريم هم ثابت شده و در زمان حيات پيامبراكرم(ص)، خليفه‌ي اول و مدتي از زمان خليفه‌ي دوم رواج داشته است و ادعاي نسخ آيه 24 سوره مباركه‌ي نساء كه حكم عمل به ازدواج موقت مي‌باشد غيرقابل قبول است و تحريم آن توسط خليفه‌ي دوم موقتي، سياسي و مصلحتي بوده است همانند تحريم تنباكو در ايران.

ازدواج موقت هرگز به منزله‌ي رواج فحشا نيست بلكه از مقرراتي همانند ازدواج دائم برخوردار است. اگر ازدواج موقت تحت ضوابط و مقررات خاص براي مردم تبيين شود، بي‌شك ميزان روابط نامشروع و بي‌بند و باري‌هاي جنسي نيز بطور چشمگيري كاهش پيدا خواهد كرد و همچنين با احيا «ازدواج رفاقتي» در چهارچوب ازدواج موقت باعث خاتمه يافتن درگيري‌هاي خانمانسوز در زندگي‌هاي زناشويي و پايين آمدن آمار طلاق و بسته شدن بسياري از شعبه‌هاي دادگاه‌هاي خانواده مي‌شويم زيرا ما مي‌دانيم كه به اين اصل اساسي و كارساز اسلام عمل نمي‌كنيم، نه جامعه و نه دولت و نه كساني كه داعيه‌ي سنت‌گرايي دارند وجود چنين اصلي را فراموش كرده‌اند و امروز اين فراموشي است كه موجب خلأ و بحران در روابط پسران و دختران ما گرديده است. اگر چنين شرايطي را كه دين مبين اسلام اجازه داده است براي جوانان جامعه‌مان فراهم مي‌كرديم مطمئناً فرهنگ اسلاميمان اين‌گونه به تاراج نمي‌رفت و ما امروزه با بحران دختران و پسران فراري روبه‌رو نبوديم و نيازي به خانه‌هاي سبز نداشتيم. پس اگر امروز آماري وحشت‌بار از روابط ناسالم بين دختران و پسران جامعه‌مان در دست داريم، بدون استثنا صرفاً به جهت وجود خلأ و نبود الگوي مناسب در اين زمينه است حال مي‌توانيم يكبار ديگر در برنامه‌هايمان تجديدنظر كنيم و سراغ سيره و سنت پيامبراكرم(ص) و ائمه معصومين(ع) برويم و از درياي بيكران آنها تشنگي خود را سيراب كنيم و با فرهنگ سازي «ازدواج موقت» چهره‌اي زيبا از تعاليم الهي را در ميان نسل جوان ارائه دهيم و سلامتي مردم و جامعه را بيمه كنيم.

 

 

 

 

 

فصل اول: ازدواج

 

  • زن و ازدواج در دوران جاهليت
  • انواع ازدواج در دوران جاهليت
  • زن و ازدواج در ايران باستان
  • زن و ازدواج در ديگر نقاط جهان
  • ازدواج زن در تعاليم اسلام
  • ديدگاه اسلامي در خصوص مقام زن

 

 

زن و ازدواج در دوران جاهليت

از دوران جاهليت قبل از اسلام، زنان كاملاً مقهور اراده و تمايلات مردان بودند و نقش تعيين كننده‌اي از جامعه خود نداشتند. بطوري كه در ايام دوشيزگي تحت قيومت و اراده و سلطه پدر و پس از آن تحت سلطه و اراده شوهران خود و پس از مرگ شوهران تحت سلطه و استيلاء پسران شوهر و اگر شوهر پسري نداشت زير فرمان و استيلاء بستگان شوهر خود قرار مي‌گرفتند و حتي در بسياري از مواقع بعد از مرگ شوهر، زنان همانند بقيه اشياء و ماترك زوج به ارث برده مي‌شدند و حتي وراث نيز مي‌توانستند با بهاي اندك زن را به فروش رسانده و يا به كسي ببخشند.[1]

با توجه به اين حقيقت ناگوار واضح است كه زنان در اين دوران در سرنوشت خود هيچ‌گونه نقش و اراده‌اي از خود نداشته و همچون كالايي در بين مردان رد و بدل مي‌شدند، زيرا قوانين و سنت‌هاي اجتماعي آن دوران به زنان هيچ‌گونه حق اظهارنظري نمي‌داد و او نيز جز آن‌كه تابع و مطيع جامعه خود باشد چاره‌اي ديگر نداشت.

در اين دوران خواستگاران مستقيماً به روساي قبيله‌ها و يا پدر و يا برادر و در صورت نبود پدر يا برادر به سراغ عموهاي زن يا دختر مي‌رفتند و بعد از طرح مسئله و گرفتن موافقت آنان زن يا دختران قبيله يا شخص را تحت استيلاء و ولايت خود در مي‌آوردند.[2]

آن‌گاه روساي قبيله يا پدر يا برادر و يا ساير اقوامي كه دختر يا زن تا آن روز در تحت استيلاء و فرمان آنان بود به دختر يا زن موردنظر مي‌گفتند: تو از اين ساعت به بعد تحت نظر و متعلق به اين مرد خواهي بود و در چنين مواقعي دختر يا زن حق اظهارنظر يا مخالفت نداشت و كاملاً مطيع قوانين و فرامين و سنت خانواده و يا قبيله بود. در ميان اقوام و قبائل دوران جاهليت قوم عرب بر اثر آن‌كه اعضا يك قبيله را اجتماعي و مشترك المنافع مي‌دانستند و به قبائل ديگر به چشم بيگانه و خارجي نگاه مي‌كردند. لذا اين اقوام و قبائل مقيد بودند زنان و دختران خود را به مردان قبيله خود شوهر دهند. در مرحله اول هر دخترعمويي به پسرعموي خود تعلق داشت و اگر پسر به دختر عموي خود رغبت پيدا نمي‌كرد و رسماً ازدواج با او را رد مي‌كرد، پدر دختر اجازه داشت كه دختر را به ديگران بدهد. و در مواقعي كه فردي از قبيله ديگري به خواستگاري مي‌آمد بايد ابتدا نزد روسا و ريش سفيدان قبيله مي‌رفت. و در صورتي كه سران اين قبيله اين زناشويي را صلاح مي‌دانستند اين نوع وصلت را به عنوان ايجاد روابط و يك نوع پيمان بين دو قبيله قلمداد كرده و با آن موافقت مي‌كردند، لكن با اين حال عدم رضايت دروني از چهره همه اهالي قبيله آشكار بود و با نوعي اكراه دختر قبيله خود را به پسر قبيله بيگانه مي‌دادند.[3]

اگر خواستگار از قبيله بيگانه بود و متعلق به قبيله‌هاي ديگر بود و پدر و برادر دختر هنگام بدرقه عروس به خانه شوهر به او چنين مي‌گفتند: «اِذْهَبي! لااَذْكَرتِ وَ لا اَيْسَرْتِ فَإِنّكِ تَلِدِيْنَ الأعْداءَ؛ برو! اميدواريم كه پسر نزايي و زايمان بر تو سخت دردناك‌ترين باشد زيرا كه تو براي ما دشمن مي‌آوري.»

و هرگاه شوهر از قبيله خود آنان بود، به هنگام بدرقه عروس به خانه شوهر مي‌گفتند: «اِذْهَبي! أيْسَرْتِ وَ أذْكَرْتِ، وَ لا أنّثْتِ؛ برو! اميدواريم كه زايمان بر تو سهل و آسان شود و پسر بزايي و دختر از تو متولد نشود.»[4]

در عصر جاهليت روز خواستگاري را «يوم الاملاك»[5] مي‌ناميدند زيرا در لغت «به معناي به مالكيت در آوردن است».[6] و چون مهريه‌اي كه براي دختر تعيين مي‌كردند به پدر دختر تعلق مي‌گرفت و جزء املاك او به حساب مي‌آمد از اين جهت اين روز را يوم الاملاك مي‌ناميدند. «بنابراين زن از پول مهريه هم محروم بود زيرا مهريه در مرحله اول به پدر دختر و در صورت فوت او به برادر بزرگ‌تر و در صورت نبود آن دو به بزرگان قبيله پرداخت مي‌شود و حتي در اين دوران اگر از طرف شوهر شتري به عنوان مركب اختصاصي به عروس داده مي‌شد، زن بايد برابر سنت‌هاي رايج آن زمان شتر را به پدر خود مي‌بخشيد».[7]

و از اين جهت بود كه هرگاه زن دختري را به دنيا مي‌آورد، سران قبيله و نزديكان مرد به جاي تبريك گفتن به او مي‌گفتند: «هَنياً لَكَ النّافِجَةُ؛ نافجه بر تو گوارا باد».[8] كه نفج در لغت به معناي افزودن و زياد شدن است. و از اين باب اين عبارت را مي‌گفتند كه چون شتري را داماد به عروس هديه مي‌داد و به گله شتر پدر خود اضافه مي‌شد لذا وقتي متولد مي‌شد به پدر دختر مي‌گفتند: ناراحت نباش يك شتر به شترانت اضافه مي‌شود.

اين چنين بود كه زن ارزش واقعي و انساني خود را از دست داده بود و جزء بهايم بشمار مي‌رفت. مظلوميت زنان در دوران جاهليت اسفناك‌تر و دردناك‌تر است، زيرا آنان در اين دنيا حق حيات هم نداشتند و مي‌بايست زنده بگور مي‌شدند كه آشكارترين سند آن بيان قرآن در سوره مباركه نحل آيات 58 و 59 مي‌باشد كه آن را با انديشه ژرف و عبرت‌آموز بيان كرده مي‌فرمايد: «وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِاْلأُنْثى‏ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظيمٌ‌‍‌‍– يَتَوارى‏ مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَيُمْسِكُهُ عَلى‏ هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ أَلا ساءَ ما يَحْكُمُونَ‌‍؛ هنگامي كه به يكي از آنان مژده فرزند دختر داده مي‌شد، رنگ رخسارش سياه مي‌شد و خشمناك و دلتنگ مي‌گشت و از بدي آن مژده خود را از مردم مخفي مي‌كرد و در اين انديشه بود كه دختر را با خواري نگهداري يا آن را در خاك زنده بگور كند، چه بد فكر مي‌كردند.»

«و همچنين در اين دوران از ترس تنگدسي و فقر حق حيات را از دختران خود سلب مي‌كردند و زنان هرگز از ارث بهره‌اي نداشتند و حتي جزء اموال و ماترك ميت به ارث برده مي‌شدند.»[9]

و براي بدست آوردن پول زنان را به زنا و فحشا وا مي‌داشتند.[10]در دوران جاهليت زن به هيچ وجه به عنوان انسان شناخته نمي‌شد، بلكه منتهاي خشونت با وي رفتار مي‌كردند و او را جزء غلامان و چهارپايان باركش و سودمند و قابل خريد و فروش مي‌دانستند و مرد مي‌توانست زن خود را به صورت حيوان انگاشته و مشكل‌ترين و طاقت‌فرساترين كارها را به زنان محول كنند و در چنين وضعي تنها راه نجات زن خودكشي بود.[11]

 

اقسام ازدواج در دوران جاهليت

در اين دوران ازدواج‌هاي مختلفي با روش‌هاي متفاوت بين اعراب جاهلي معمول و متداول بود كه مهم‌ترين آنها عبارت بودند از:

1. نكاح الاستبضاع:

در اين نوع نكاح كه از شرم‌آورترين پيوند زناشويي بشمار مي‌رود، وضع چنين بود «كه هرگاه مردي تمايل داشت فرزندي با شكل و قيافه خاصي و يا داراي خصوصيتي اعم از دلير بودن يا شجاع، زيبا، دلير، خشن، بي‌رحم، شاعر، دانشمند يا كاهن بودن و امثال اينها دارا باشد و خود فاقد آن صفات بود، زنش را بدون احساس كمترين ناراحتي مجبور مي‌كرد تا مدتي طبق قراردادي با آن مرد كه داراي آن صفات موردنظرش بود همبستر شده و از او بادار شود! و بچه‌اي با آن خصوصيات براي شوهرش بدنيا آورد! فرزند متولد شده با آن‌كه از مرد ديگري بود ولي طبق سنت رايج اين دوران متعلق به شوهر رسمي همين زن بود».[12]

2. نكاح الرهط:

در اين نوع نكاح «عده‌اي از مردان كه نبايد از ده تن تجاوز كند، با رضايت هم با زني ازدواج مي‌كردند و با او رابطه همبستري برقرار مي‌كردند و كليه مخارج و مايحتاج زن را مشتركاً تأمين مي‌كردند. فرزندي كه از اين نوع زناشويي متولد مي‌شد اگر پسر بود مادر نوزاد مرداني را كه با او همبستر شده بودند دعوت مي‌كرد و به او مي‌گفت: «هذا اِبْنُك» اين فرزند از تو است و بدين ترتيب فرزند خود را از نقص بي‌پدري نجات مي‌داد و اگر فرزند متولد شده دختر بود دعوتي از مردان نمي‌شد زيرا هيچ‌يك از آنها حاضر به قبول كردن دختر به فرزندي خود نبود».[13]

آشكارترين سند اين نوع نكاح در تاريخ عمرو بن عاص مشاور اول معاويه پسر ابوسفيان جنجال برانگيز حكميت در جنگ صفين بود، كه وي از اين نوع زناشويي متولد شده بود، يعني از پدران دسته جمعي! كه بعد از تولد او مادرش ليلي مرداني كه با او همبستر شده بودند دعوت نمود و او را در دامن عاص پسر وائل قرار داد و بدين ترتيب او را به عاص ملحق نمود و عمرو طبق سنت معمول در آن روزگار فرزند عاص قلمداد شد. لكن ابوسفيان كه يكي از ده پدر عمرو بود تا آخر عمرش مدعي بود كه عمرو از نطفه او پديد آمده است و مي‌گفت: «من يقين دارم و اطمينان دارم عمرو از نطفه من پديد آمده است ولي چون عاص پول بيشتري به ليلي مادر عمرو مي‌داد توانست از ميان جمع، پدر معرفي شود.»[14]

3. نكاح البدل:

اين نكاح در بين اعراب جاهلي قانوني و متداول بود. در اين نوع نكاح اگر مردي از زني كه متعلق به ديگري بود خوشش مي‌آمد، رسوم و قوانين اجتماعي به او اجازه مي‌داد تا به شوهر آن زن پيشنهاد معاوضه بدهد، يعني زن خودش را به او داده و زن او را در عوض در اختيار بگيرد براي مدتي كه مورد توافق طرفين بود و بدين طريق اعراب جاهلي مي‌توانستند زنان خود را تعويض نمايند و معمولاً اين مبادله با الفاظ خاصي ابراز مي‌شد و معمولاً پيشنهاد كننده مي‌گفت: «اِنزِلْ اِليَّ عَنِ امْرأتِكَ، اَنْزِلُ لَكَ عَنِ امْرأتي؛ تو از زنت به نفع من پياده شو و كنار برو، من نيز از زنم به نفع تو پياده مي‌شوم».[15]

در چنين وضعيتي زنان مظلوم تنها وظيفه‌اي كه داشتند اين بود كه تسليم خواسته‌هاي شوهران خود شوند و خود را به مرد ديگري كه مورد توافق شوهرش قرار گرفته بود عرضه كند. اين نوع زناشويي رواج بيشتري در بين اعراب جاهلي داشت و دليل بارز و آشكاري بر اين نكته بود كه زنان در ميان مردان همانند يك حيوان رد و بدل و معامله مي‌شدند.

 

[1]. تاريخ الجاهليه، دكتر عمر فروخ

[2]. تاريخ الجاهليه، دكتر عمر فروخ

[3]. اليكان و الاغاني في عصر الجاهليه، ناصرالدين اسد

[4]. الكيان و الاغاني في عصر الجاهليه، ناصرالدين اسد

[5]. فرهنگ لاروس عربي

[6]. الكيان و الاغاني في عصر الجاهليه، ناصرالدين اسد

[7]. تاريخ الجاهليه، دكترعمر فروخ

[8]. جاهليت و اسلام، يحيي نوري

[9]. نساء/19

[10]. الكيان و الاغاني في عصر الجاهليه، ناصرالدين اسد، تفسير طبري، ج18/93

[11]. تاريخ الجاهليه، دكتر عمر فروخ

[12]. تاريخ الجاهليه، دكتر عمر فروخ

[13]. تاريخ الجاهليه، دكتر عمر فروخ

[14]. الغدير، علامه اميني، ج2/120

[15]. جاهليت در اسلام، يحيي نوري


مبلغ قابل پرداخت 68,700 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۴ تیر ۱۳۹۶               تعداد بازدید : 405

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هرگونه سوالي داشتيد لطفا ازطريق شماره تلفن (9224344837)و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما