فروش آنلاین مقالات دانشجویی، پروپوزال، پروژه، گزارش کارآموزی و کارورزی، طرح کسب و کار، طرح توجیهی کارآفرینی ، بروشور، پاورپوئینت و...

محل لوگو

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 127
  • بازدید دیروز : 287
  • بازدید کل : 674277

مقاله70_بررسی کتاب دمیه القصر و عصره اهل العصر » تألیف ابوالحسن باخرزی160ص


مقاله70_بررسی کتاب دمیه القصر و عصره اهل العصر » تألیف  ابوالحسن باخرزی160ص

مقدمه:

بی تردید می توان ادب را پدیده ای مهم و مایۀ آرامش در زندگی انسان دانست زیرا با توجه به ابعاد گوناگون وجود انسان: الهی ، عقلانی ، اجتماعی، عاطفی و بدنی؛ ادب پاسخگوی خوبی برای بُعد عاطفی انسان به شمار می رود. محور اعجاز قرآن کریم نیز ادب است و بررسی های فراوانی که در این زمینه انجام شده است این مطلب را به خوبی اثبات می کند. بنابراین پژوهش در آثار ادبی ازجنبه های گوناگون برای جوامع بشری بسی سودمند بوده است و سبب شده تا انسان از محدود شدن در جنبه های مادی و پرداختن محض به علوم تجربی- هر چند که ضرورتشان انکار ناپذیر است – رهایی یابد.

یکی از این آثار زیبای ادبی کتاب ارزشمند «دُمیه القصر و عُصره اهل العصر» تألیف ادیب نام آور ایرانی در قرن پنجم هجری ابوالحسن باخرزی است که ما در این پژوهش به ترجمه و شرح اشعار
ده تن از شاعران مندرج در آن پرداختیم.

در این کتاب هر چند که شرح حال شاعران به صورت ناقص ذکر شده و یا در برخی موارد اصلاً ذکر نشده است و در منابع بسیار عربی و فارسی جستجو به عمل آمده اما فقط شرح حال مختصری ، و آن هم در مورد بعضی از شعرا بدست آمد و یا اینکه اشارۀ کامل به اسم و یا کنیه بعضی از شاعران در این کتاب نشده است همچون ابوالفوائد و یا ابونصر که در اصطلاح علمای رجال و ارباب سیر، کنیه و یا اسم اصلی جمعی و افر می باشد ، اما به راستی اشعار زیبایی از آنها توسط باخرزی گلچین شده است که شرح و بررسی آنها بسیار سودمند است و مطالب ادبی و حتی اجتماعی فراوانی رامی توان پیرامون آنها به دست آورد.

قبل از پرداختن به هر موضوع پژوهشی طبعاً آن موضوع مبهم و دشوار و نازیبا جلوه می کند اما همینکه با عزمی استوار دست به کار شویم پس از چند گام در می یابیم که زیبایی و شیرینی یافته های پژوهشی دشواری آن را تا حد زیادی خنثی می کند و همین امر عامل روحیه بخشی می شود برای اینکه با نشاط فزون تری کار را دنبال کنیم و به دستاوردهای بهتری برسیم.

در شرح اشعار این ده شاعر از کتاب دمیه القصر ما به چنین موردی برخورد کردیم یعنی اول با ایهام و دشواری مواجه شده اما بعد از مراحل مقدماتی و فیش برداری دریافتیم که زمینه و عرصۀ تحقیق بسیار گسترده و جالب توجه است.

یکی از ویژگی های درخشان اشعار روایت شده در کتاب دمیه القصر تنوع موضوعات و توجه به جزئیات آن است و دامنۀ این تنوعات حتی با برخی از جنبه های اجتماعی و انقلابی همانندی پیدا می کند بطور مثال در فصل پنجم در بیتی از محمد بن الحسن بن مرزوق اصفهانی به موضوع بلند همتی و ارادۀ قوی اشاره شده است که در این خصوص همانندی بیتی از متنبی شاعر نام آور دورۀ عباسی با بیت مذکور به ذهن آمد و نگاشته شد و بالاتر از همۀ اینها آن بیت ما را به یاد بیانات جالبی از متفکّر بزرگ اسلام استاد شهید مرتضی مطهری انداخت که آن استاد با بیان انقلابهای حیوانی و انسانی به دو بیت سرودۀ شاعر ایرانی حنظله بادغیسی استشهاد جسته اند و مامشابهت این بحث جالب را با موضوع بیت مذکور دریافتیم و مورد شرح و بررسی قرار دادیم تا اعتبار و ارزش این کار پژوهشی افزوده شود.

در این اثر پژوهشی همانندی های محتوایی فراوانی میان بیتهای شاعران کتاب دمیه القصر و دیگر شاعران پیدا شد که در این راستا قصیدۀ میمیۀ فرزدق شاعر دورۀ بنی امیّه در مدح امام زین العابدین (ع) سهم به سزایی دارد . همچنین لامّیة العرب سرودۀ شنفری شاعر صعلوک دورۀ جاهلی، متنبّی و حطیئة.

و نیز زمینه های مناسبی پیش آمد تا به بیتهای فارسی هم استشهاد شود شاعرانی مانند منوچهری، سعدی، حافظ، مولوی و حنظله باد غیسی.

ترکیب بیتها و اشاره به برخی از نکته های جالب صرفی و نحوی و یافتن معنای مهمترین و دشوار ترین واژه های بیتها با استفاده از فرهنگنامه های گوناگون از جمله المحیط، لاروس ، المنجد، منجدّ الطلاب و الرائد . با استفاده از همین فرهنگنامه ها تلاش کردیم تا روان ترین ترجمه ها برای بیتها انجام گیرد که البته در طی این مراحل ترجمۀ ارتباطی را در الویت قرار دادیم و از ترجمۀ معنایی(تحت اللفظی) چشم پوشی کردیم.

از آنجایی که سروده ها و آثار ادبی سرشار از زیبایی های بدیعی و جنبه های بلاغی است.کشف این موارد در شعرهای این کتاب از ده شاعر مورد نظر مورد توجه قرار گرفت که البته مراقبت می شد که در این زمینه زیاده روی نشود. جنبه هایی مانند انوع جناس، مراعات نظیر ، ایهام تناسب ، انواع مجاز و استعاره هر جا که موجود بوده مورد اشاره قرار گرفته اند.

بنابراین می توان ادعّا کرد که در این اثر پژوهشی موارد فراوانی در زمینۀ کشف شواهد مثال تازه برای جنبه های بلاغی و صرفی و نحوی و متون وجود دارد که برای دیگر فعالیتهای پژوهشی ای که تشابه موضوعی با این کار دارند کاملاً سودمند خواهد بود.

ذکر منابع، موضوع بسیار مهم دیگر در این اثر پژوهشی است که حتی الامکان تلاش ما بر این بوده تا همراه با هر استشهاد ، منبع مربوط به آن نیز معرفی گردد و از این رو خوانندگان گرامی با مطالعۀ این اثر با منابع فراوانی در زمینۀ ادبیات عربی و فارسی آشنا می شوند که برای کارهای پژوهشی خودشان نیز بسیار مفید خواهد بود ضمن آنکه فراموش نکنیم که در موارد ضروری استشهاد به آیات قرآن کریم صورت گرفته است که مایۀ تقدس و نورانیت تلاش ما به شمار می رود.

یکی دیگر از رهاوردهای مهم این اثر پژوهشی این است که ما را از اوج استعداد ایرانیان و مهارت آنها در آفرینش آثار ادبی به زبان عربی کاملاً آگاه می کند، مهارتی شگفت انگیز آنگونه که برای درک هر چه بهتر آن وادار شدیم تا آنها را با سروده های نوابغی همچون امرؤ القیس، متنّبی ، فرزدق و دیگران در مقام مقایسه آوریم و در برابر فصاحت و ترکیب خیره کنندۀ واژگان و عبارتهایشان وادار به تحسین شویم.

با توجه به ویژگی هایی که برای این کار پژوهشی برشمردیم، فعالیت دکتر محمد تونجی دربارۀ کتاب دمیه القصر به صورت یک جمع آوری و تصحیح و شرح واژگان بسیار اندک جلوه می کند پس آن را منبع این اثر پژوهشی باید شمرد نه پیشینه ای برای آن. اما اگر بخواهیم به دنبال آثاری باشیم که نوع تألیف و تحقیق آنها با این کار همانندی دارند؛ به آثار بسیار می توانیم اشاره کنیم که همان شرح دیوانهای شاعران نام آور است ، مثلاً «شرح زوزنی بر معلقات سبع»یکی از این آثار است که البته در موارد متعددی از این منبع شاهد مثال آورده ایم . یا«شرح دیوان زهیر ابن ابی سُلمی » از ابوالعبّاس ثعلب با مقدمه و حاشیه نویسی و فهرست نگاری دکتر حنا نصر الحِتّی ، و یا «شرح المعلّقات العشر » از خطیب تبریزی و یا « شرح دیوان متنّبی »اثر عُکبری.

این اثر پژوهشی با همۀ کاستی هایش رهاورد اوج تلاش نگارنده است ، نگارنده ای که توانایی های پژوهشی اش در حال حاضر فراتر از این متصّور نیست و لذا امید به فضل الهی دارد تا اگر خداوند بخواهد در دوره های بعدی عمر خودش در راستای دانش افزایی و تجربه اندوزی پژوهشهایی فراتر از این عرضه بدارد. اکنون که نگارش این رساله به پایان رسید سر تعظیم فرود
می آوریم در برابر راه گشایان دامنه اندیشه استاد گرامی و بزرگوار دکتر خسروی که با سعه صدر و علم و فضیلت خود مرا راهنمایی و کاستی کار راگوشزد کردند و همچنین استاد مشاور جناب آقای فاتحی نژاد که با توصیه ها و راهنمایی های علمی و پر محتوای خود موجب بهتر شدن کیفیت نگارش این رساله شدند.

امید است اساتید بزرگوار کاستی های آن را به دیده اغماض نگریسته و در پایان مبحث مقدمه اشاره به این بیت مناسبت دارد:

آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید

و من الله التوفیق

1-1 باخرز

پیش از پرداختن به زندگی نامة باخرزی بهتر است که گزارش کوتاهی دربارة باخرز آورده شود. باخرز یکی از توابع نیشابور در خراسان بوده است. این منطقه پس از استیلای مغولان بر خراسان، آسیب چندانی ندیده است و در سدة هشتم قمری باخرز ولایتی معتبر و آباد بوده و محصولات کشاورزی آن به دیگر نقاط صادر می شد (همدانی ، 1381 ، 11/52 ).

باخرزی در سدۀ نهم قمری (دورۀ تیموریان) از توابع هرات به شمار می رفت و پس از
فرو پاشی تیموریان و در دوران فترت سیاسی ایران و هجوم ازبکان مستقر در ماوراءالنهر به خراسان، رفته رفته منجر به کاهش جمعیت و نابودی کاریزها در منطقه شد و بدین سان، باخرز رو به ویرانی نهاد (همان، 11/53).

اصل آن «بادهرزه» بوده است که معنای آن در زبان پهلوی، محل وزش باد است. این منطقه دارای یکصد و شصت و هشت روستا بوده که از جملة آنها «جوذ قان» و مرکز آن «مالین» است که بازار مرکزی آن بشمار می آید. این استان از مناطق حاصلخیز بشمار می آید و به باغهای خود شهرت دارد و در قرن چهارم هجری از بزرگترین صادر کنندگان حبوبات به شمار می آمد. ادیبان زیادی درآن ظاهر شدند از جمله : احمد الحسین، تاج الدین اسماعیل، سیف الدین مظفر باخرزی و علی بن حسن باخرزی صاحب کتاب «دمیه القصر» که پدرش ادیب فاضل و سرشناسی بود (باخرزی، 1414، 3/1542).

جهانگردانی که در سده سیزدهم از این ناحیه دیدن کرده اند با خرز را ناحیه ای نیمه ویران، کم آب، با جمعیتی اندک توصیف کرده اند. پس از آخرین جنگ ایران بر سر هرات، نزدیک به پنج هزار خانوار از هزاره های اطراف بادغیس توسط حسام السلطنه به ایران کوچ داده شدند و به آنها زمینهایی در حوالی جام و باخرز داده شد تا بر جمعیت این منطقه افزوده شود، ولی بعدها بیشتر آنان به نواحی دیگر کوچ کردند و تنها شماری از آنها در آن منطقه باقی ماندند. با استیلای روسیه بر خان نشینهای ازبک در سدۀ سیزدهم قمری/نوزدهم میلادی، به چپاول و غارت ازبکان در خراسان پایان داده شد اما شدت آسیبهای وارده به این منطقه به حدی بود که بیشتر نواحی جام و باخرزو سرخس تا یک قرن پیش تقریباً خالی از سکنه بود. آثار برجها و کاریزهای ویران که در طول بیابانهای شرقی و غربی و شمالی به چشم می خورد، از رخدادهای هولناک وایام خونریزی و هجوم و ویرانگری مغولان و ازبکها خبر می دهد(همدانی، 1381، 11/53).

 

1-2 نام، کنیه و لقب او

او نورالدین ابوالحسن علی بن الحسن بن ابوطیب باخرزی است و منسوب به شهر خود «باخرز» می باشد که در آن متولد گردیده، رشد پیدا کرده و بخشی از علوم را در آن فرا گرفته است. کنیة او«ابوالحسن» است این امر در بسیاری از کتب ادبیات و تاریخ که به شرح حال او پرداخته اند، ذکر شده است و همچنین در صفحات اول و آخر نسخه های خطی که در آنها تحقیق کرده ایم آمده است. ولی ما کنیة دیگری برای او پیدا کرده ایم و آن ابوالقاسم است که آن را یاقوت از ابوالحسن بیهقی نقل کرده در حالیکه ابتدا او را ابوالحسن می نامد. چیزی که صحت این کنیه را ثابت می کند خطاب «البارع الزوزنی» به اوست که می گوید:

اٌباقاسمٍ لازلتَ فینا عطیهً من الله لا اٌٌمست یدُ الدّهر مَجذودَه

ترجمه: ابوالقاسم، تو هنوز هم هدیةخداوند برای ما هستی، دست روزگار همیشه بسته نمی ماند.

این بیت را باخرزی در کتاب دمیهٌ خود آورده است. عجیب نیست که باخرزی دو کنیه داشته باشد چون، بارها در کتب شرح حال، دیده ایم که ممکن است یک شخص چند کنیه داشته باشد. حتی ممکن است یک نفر به نام دو تن از فرزندان خود مورد خطاب قرار گیرد و یا اینکه با کنیۀ خاصی بدون داشتن فرزند و یا به نام فرزند بزرگ و یا فرزند مشهور خود مورد خطاب واقع شود. ولی ما فکر می کنیم که کنیة ابوالحسن از نام پدر او «حسن» گرفته شده باشد. وی در دیوان خود در این زمینه گفته است:

لقدکنتُ اٌ عرف با بن الحسن فلقَّبنی العشقُ با بن الحَزَن

ترجمه: من به نام فرزند حسن معروف بودم ولی عشق مرا فرزند حزن واندوه لقب داد.
(با خرزی، 1414، 3/1542و1543).

اورا سنخی نیز گفته اند که سنخ یکی از روستاهای خراسان بوده است و باخرزی در آغاز کارش در زادگاه خودش به کسب علم پرداخت و در نیشابور فقه خواند و در جلسة درس فقه عبدالله بن یوسف جوینی(متوفی 438ق) حضور یافت و سپس به ادب و نویسندگی علاقمند شد(فروخ، 1989، 3/170).

منابعی که در شرح احوال او می شناسیم، چندان متعدد نیست و کهن ترین آنها کتاب خود او، دمیه القصر است که در جای جای کتاب به ویژه در مقدمه پرتصنع آن به مراحل زندگی خود اشاره کرده، هرچند که شیفتگی به آرایه پردازی، گاه این اطلاعات را گنگ ساخته است.(باخرزی،1412،2/791 ).

درتاریخ و فرهنگ ایران، باخرزی از آن جهت اعتباری می یابد که وضعیت زبان و ادب عربی را در جامعة ایران سدة پنجم قمری باز می نماید، به ویژه که او در سلسلة یتیمه-دمیه- خریده حلقة میانی است. هرگاه این آثار از دیدگاه ادبی- جامعه شناسی- تاریخی مورد بررسی قرار گیرند و با آثار فارسی به ویژه لباب الالباب اثر عوفی(628ق) قیاس شوند، آنگاه می توان دربارة تاریخ ادب در سرزمین گستردة ایران، طی شش سده هوشمندانه تر اظهار نظر کرد.

 


1-3 پدر او و مقام و منزلت وی

باخرزی در خانواده ای مرفه متولد شد کتابهایی که دربارة باخرزی سخن گفته اند همگی به اتفاق می گویند که پدرش شیخ ابوعلی حسن بن ابوطیب می باشد تنها یکی از شاعران به نام ابو علی الحسن عبد الله العثمانی، او را در یکی از اشعار خود، با کنیة ابواحمد خوانده است :

اِنَّ کلامَ اُبی احمدَ الحسن أُسا کلام الهموم و الحزن

ترجمه: سخن ابو احمدالحسن، سخن غم انگیز و کلام اندوه و حزن است.

ولی باخرزی چیزی در این مورد نگفته است پس معلوم میشود که پدر نیز مانند پسر دارای دو کنیه بوده است. از شرح حال جامع و کلی که باخرزی دربارة پدرش در شعر و نثر خود آورده است معلوم می شود که او شاعر فاضل و سرشناس و دارای مقام و منزلت ادبی و آشنا به پدیده های عصر خود بوده است. در لا به لای کتاب الدمیه قطعات زیادی از اشعار او را می بینیم که فرزند او به همراه اشعار برخی از شعرای عصر خود آورده است. تنها ثعالبی در مورد پدر او چنین گفته است : «جوانی است که خداوند فضائل و نیکیهای او را زیاد کرده و شمایل او را نیکو گردانیده است صورت او زیباست و نعمت صالحی او را نگه می دارد، خلق و خوی او عظیم و والاست و ادبیات برتر آنرا زینت می بخشد نثروی دارای بلاغت است و همة نظم او نیکو و درخشان است.» (تتمه الیتیمه، 1403،2/37)

باخرزی در شرح حال پدر تنها بیست و چند قطعه در وصف وی گفته است با وجود این که در مورد پدرش گفته است که او در مدح گفتن بخل می ورزد ولی شیوة غالب بر این قطعات، مدح
می باشد.(باخرزی، 1414، 3/1542 و 1543).

خانهُ او در نیشابور، در همسایگی خانة ثعالبی قرار داشت و باخرزی به دوستی آن دو افتخار
می کرد به ویژه که او در دوران کودکی و نوجوانی نامه های آن دو ادیب را که در باب اخوانیات به هم می نوشتند به هردو می رساند(آذرنوش،1381، 11/53).


مبلغ قابل پرداخت 68,900 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۳۰ خرداد ۱۳۹۶               تعداد بازدید : 455

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هرگونه سوالي داشتيد لطفا ازطريق شماره تلفن (9224344837)و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما