فهرست مطالب
عنوان صفحه
چكيده1
مقدمه. 2
فصل اول: كليات.. 5
بخش اول : يادگيري و حافظه. 6
1-1 يادگيري و حافظه. 6
1-2 انواع حافظه. 6
1-2-1 حافظه خودآگاه يا بياني (Explicit or Declarative)7
1-2-2 حافظه ناخودآگاه يا حافظه غيربياني (Implicit or Non Declarative)8
1-3 مراحل تشكيل حافظه. 9
1-3-1 اكتساب (Acquisition)9
1-3-2 تثبيت (Consolidation)9
1-3-3 ذخيره (Storage)9
1-3-4 به خاطرآوري (Retrieval)9
1-4 انواع حافظه از نظر مدت (حسي، كوتاه مدت و بلندمدت)10
1-4-1 حافظهي حسي.. 10
1-4-2 حافظهي كوتاه مدت... 11
1-4-3 حافظه بلندمدت... 11
1-5 مکانیسمهاي سلولی و مولکولیLTP.. 13
1-5-1 فاز E-LTP.. 14
1-5-2 فاز L-LTP.. 15
1-6 مراکز مغزي درگير در حافظه و یادگیری.. 17
1-7 عوامل درگير در يادگيري و حافظه. 21
1-7-1 نوروترنسميترها21
1-7-1-1 نوروترنسميتر گابا و حافظه. 21
|
1-7-1-2 نوروترنسميتر گلوتامات و حافظه. 22
1-7-1-3 نوروترنسميتر نیتریک اکساید و حافظه. 23
1-7-1-4 نوروترنسميتر سروتونین و حافظه. 24
1-7-1-5 نوروترنسميتر استیل کولین و حافظه. 25
1-8 اثر اكسيدانها و اختلالات آنتي اكسيداني بر حافظه. 28
1-9 اثر اکسیدانها روی آنزیمها30
1-10 اثر اکسیدانها بر روی تجمع آهن.. 30
1-11 اثر اکسیدانها بر روی چربیها31
1-12 اثر اکسیدانها بر روی ژنها و پروتئینها31
1-13 اثر اکسیدانها روی متابولیسم گلوکز. 31
1-14 نورواستروئیدها31
1-15 ژنها و پروتئینها.........................................................................................................................33
بخش دوم: هورمونهای جنسی.. 36
1-1 محل ساخته شدن تستوسترون. 36
1-2 مراحل سنتز هورمون تستوسترون در سلول لیدیگ... 37
1-3 ترشح اندروژنها در سایر نقاط بدن. 37
1-4 ساختمان شیمیایی آندروژنها38
1-5 متابولیسم تستوسترون. 38
1-6 تجزیه و دفع تستوسترون. 39
1-7 تولید استروژن در مرد. 39
1-8 اعمال تستوسترون. 40
1-9 هورمونهای جنسی و یادگیری.. 40
1-10 اثر گنادكتومي بر حافظه و يادگيري.. 44
بخش سوم: گیاه چای کوهی(Stachys lavandulifolia)46
1-1 گياه شناسي چاي كوهي.. 46
1-2 زیستگاه طبیعی چاي كوهي.. 46
1-3 مشخصات ظاهری چاي كوهي.. 46
1-4 ترکیبات چای کوهی.. 48
|
1-5 درمان با چای کوهی.. 49
1-6 چای کوهی و درد - التهاب... 49
1-7 چای کوهی و سقط جنین.. 50
1-8 سایر اثرات چای کوهی.. 51
فصل دوم:مواد و روشها52
2-1 وسایل مورد نیاز. 53
2-2 مواد مورد نیاز. 53
2-3 روش عصاره گیری از گیاه54
2-4 حیوانات آزمایشگاهی.. 55
2-5 شرایط نگهداری حیوانات آزمایشگاهی.. 55
2-7 گروهها56
2-8 نحوه گنادکتومی كردن(GDX)57
2-9 نحوه تهيهي دارو. 57
2-10 نحوه سنجش یادگیری اجتنابی غیر فعال(Passive Avoidance Learning)58
2-11 مراحل يادگيري اجتنابي غيرفعال. 59
2-11-1 مرحله سازش... 59
2-11-2 مرحله اکتساب( آموزش)59
2-11-3 مرحله به خاطر آوری (آزمون)59
2-12 پارامترهای مورد مطالعه. 60
2-13 روش تجزیه و تحلیل دادهها60
فصل سوم:نتايج.. 61
3-1 اثر تزريق داخل صفاقي عصاره چاي كوهي بر تاخير در ورود به قسمت تاريك (STL) در روز آزمون در گروه گنادكتومي نشده62
3-2 اثر تزريق داخل صفاقي عصاره چاي كوهي بر تاخير در ورود به قسمت تاريك (STL) در روز آزمون در گروه گنادكتومي شده63
3-3 مقايسه اثر تزريق داخل صفاقي عصاره چاي كوهي بر ميزان تاخير در ورود به اتاق تاريك در روز آزمون در زير گروههاي گنادكتومي با زير گروههاي گنادكتومي نشده به روش آزمون t-test64
|
3-4 اثر تزريق داخل صفاقي چاي كوهي بر مدت زمان سپري شده در اتاق تاريك (TDC) در روز آزمون در گروه گنادكتومي نشده66
3-5 اثر تزريق داخل صفاقي چاي كوهي بر مدت زمان سپري شده در اتاق تاريك (TDC) در روز آزمون در گروه گنادكتومي 67
3-6 مقايسه اثر تزريق داخل صفاقي چاي كوهي بر مدت زمان سپري شده در اتاق تاريك(TDC) در روز آزمون بين زيرگروههاي گنادكتومي شده و زيرگروههاي گنادكتومي نشده به روش t-test68
فصل چهارم: بحث... 69
4-1 بحث... 70
4-2 فلاونوئيدها71
4-2-1 دو اثر مهم فلاونوئيدها74
4-3 نيتريك اكسايد و فلاونوئيدها75
4-4 اپي ژنين.. 77
4-5 فيتواستروژنها و چاي كوهي.. 79
4-6 كوئرستين.. 83
4-6 α پنين.. 85
4-7 كومارينها85
4-8 ترپنوئيدها85
4-9 لينالول. 86
4-10 چاي كوهي و گابا86
4-11 چای کوهی و پروستاگلاندینها88
4-12 نتيجه گيري نهايي.. 90
4-13 پيشنهادات... 91
منابع. 92
چكيده
بررسی اثر عصاره هیدروالکلی چای کوهی (stachys lavandulifolia ) بر یادگیری اجتنابی غیر فعال در موشهای صحرایی نر گنادکتومی شده
هدف : مطالعات نشان میدهند که رژیمهای غذایی غنی از فلاونوئیدها میتوانند تاثیر مثبتی بر مغز و کاهش شیوع اختلالات تخریب نورونی نظیر آلزایمر و پارکینسون داشته باشد. با توجه به عملکرد مثبت عصاره چای کوهی در کاهش عوامل اکسیداتیو و داشتن فیتواستروئید هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر تجویز عصاره هیدروالکلی چای کوهی بر یادگیری اجتنابی غیر فعال در موشهای صحرایی نر گنادکتومی شده بود.
مواد و روشها: در این مطالعه 72 سر موش نر نژاد ویستار (250-230گرم) به دو گروه اصلي تقسيم شدند. گروه گنادكتومي نشده به سه زير گروه intact (بدون تیمار)،گروه کنترل (دریافت کننده حلال) و گروه آزمایش (دریافت کننده عصاره در سه دوز 15و25 و100میلیگرم بر کیلوگرم) و گروه گنادكتومي شده به دو زير گروه، گروه کنترل (دریافت کننده حلال) و گروه آزمایش (دریافت کننده عصاره در سه دوز 15 و25 و100میلیگرم بر کیلوگرم) تقسيم شدند(n=8).
تزریقات به صورت درون صفاقی و نیم ساعت قبل از آزمون بودند. آزمون یادگیری اجتنابی غیر فعال توسط دستگاه شاتل باکس مورد بررسی قرارگرفت. مدت زمان تاخیر در ورود به اتاق تاریک در روز آزمون بعنوان شاخص یادگیری در نظر گرفته شد. دادهها توسط نرمافزار spss وآنالیز واریانس یک طرفه و آزمون توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند(p<0.05).
نتایج: نتايج نشان داد كه گنادكتومي كردن سبب كاهش معني دار بروز يادگيري اجتنابي غيرفعال گرديد. در حالت مقايسهاي بين گروه گنادكتومي شده و نشده مشخص شد كه دوز mg/kg25 عصاره سبب بهبود تخريب ناشي از گنادكتومي در موشهاي گنادكتومي شده ميشود. در هر دو گروه گنادكتومي شده و نشده عصاره در دوز mg/kg100 منجر به كاهش معني دار بروز يادگيري اجتنابي غيرفعال شد. اما دوز 100 عصاره تخريب ناشي از گنادكتومي را در موشهاي گنادكتومي شده نسبت به گروه مشابه گنادكتومي نشده تشديد ميكند.
کلمات کلیدی: چای کوهی، حافظه و یادگیری، گنادکتومی، شاتل باكس، رت نر
مقدمه
يادگيري و حافظه يكي از عاليترين سطوح عملكردي دستگاه عصبي مركزي محسوب ميشود (Hansson, 2006). ميتوان يادگيري را به عنوان توانايي تغيير رفتار بر پايه تجربه دانست (Tiraboschi, 2004). اما حافظه يك تطابق بيولوژيكي است كه به يك موجود زنده اجازه ميدهد تا از تجربيات گذشته براي تنظيم رفتارش در برابر تغييرات محيط استفاده نمايد (Holroyd, 2007).
هيپوكمپ و نئوكورتكس (Skutella 2001; Lathe 2001) آميگدال و هسته رافه پشتي (DRN)[1] مناطق اصلي مغز هستند كه در مكانيسمهاي يادگيري و حافظه درگير ميشوند (Carlini, 2007).
مدل يادگيري اجتنابي مهاري به صورت گسترده در مطالعات فارماكولوژيكي براي بررسي حافظه درازمدت مورد استفاده قرار ميگيرد (Izquierdo, 2000). حافظه اجتنابي غيرفعال حالتي را نشان ميدهد كه در آن حيوان ميآموزد براي تنبيه نشدن بعضي رفتارها را انجام ندهد. به زبان ديگر، توانايي حفظ و نگهداري اطلاعات فراگيري شده و به خاطر آوردن آنها ميباشد (Mayford, 1996).
شكل گيري حافظه يك فرايند پيچيده است كه در آن ميانجيهاي عصبي مختلف دخيل ميباشند. مكانيسم مولكولي يادگيري را ميتوان به علت افزايش و يا كاهش برخي از نوروترانس ميترها، ژنها، كانالهاي يوني، آنتي اكسيدانها، هورمونهاي جنسي، نيتريك اكسايد و برخي از عوامل ديگر دانست (Shahin, 2012).
توان يادگيري و قدرت حافظه از ويژگيهاي بارز انسان است و براي ادامه حيات و گذران زندگي عادي و پيشرفتهاي علمي او ضرورتي اجتناب ناپذير ميباشد. در يك سني سلولها شروع به تخريب شدن مينمايند كه اين با افزايش سن رابطه مستقيم دارد (Unno, 2007). كه در اين صورت توانايي يادگيري و قدرت حافظه كاهش مييابد (Assuncao, 2009)
با توجه به اين كه تعداد افراد سالخورده در بسياري از كشورهاي جهان در حال افزايش است (Unno, 2007) ديده شده است كه در تمامي افراد مسن تحليل مغزي و بدي عملكرد مغزي (Mandel, 2008; Unno, 2004 ). مخصوصاً در مغز جلويي و هيپوكمپ وجود دارد و حتي ممكن است اين امر سبب كاهش مهارتهاي حركتي و شناختي و از لحاظ رواني باعث اختلالات حافظه و يادگيري سالخوردگان شود (Kaur, 2008; Unno, 2004).
بنابراين افزايش شمار مبتلايان به اختلالات يادگيري و حافظه در دوران سالخوردگي و كاهش هورمونهاي جنسي در آنها انگيزهاي را در عرصه پژوهش در طب سالمندان براي تحقيق در مورد كشف داروهاي جديد موثر بر تقويت يادگيري و حافظه و پيشگيري كننده اختلالات آن به وجود آورده است (Williams, 2011).
از طرفي مشخص شده است كه سطح گردش تستوسترون چه در انسان و غيرانسان اثرات رفتاري و عصبي دارد. از طرفي افزايش سن با كاهش تستوسترون و افزايش استرس اكسيداتيو همراه بوده كه موجب كاهش عملكرد ذهني و حافظه ميگردند. تستوسترون انانتات سبب افزايش يادگيري اجتنابي غيرفعال ميشود (Clarck, 2003). همچنين تركيبات استروژني اثرات چشمگيري بر عملكرد و ساختمان هيپوكمپ دارند. بطوري كه فقدان تركيبات استروژن منجر به كاهش دانسيته خارهاي دندريتي در ناحية CA1 هيپوكمپ ميشود. بررسيهاي متعدد نشان داده است كه گنادكتومي رتهاي نر و ماده موجب تغيير روندهاي مربوط به حافظه ميگردد (Levinoff, 2002).
مصرف گياهان دارويي از ديرباز در ايران و ديگر كشورها بين مردم رايج بوده و در زمانهاي مختلف ميزان مصرف آنها با توجه به مقتضيات زمان دستخوش تغييرات زيادي شده و در سالهاي اخير استفاده از گياهان دارويي به شدت افزايش يافته است. و از آنها براي رفع مشكلات گوارشي، خواب، استرس، اختلالات خلق، اختلالات قاعدگي، ديسمنوره و... استفاده ميكنند(Sereshti, 2006).
سرده Stachys از خانوادة نعنائيان حدود 450 گونه در جهان دارد. Stachys lavandulifolia يكي از گونههاي اين سرده است. گیاه چای کوهی تا شصت سانتی متر رشد میکند. برگهای سبز کم رنگ کوچک و مستطیل شکل چای کوهی با غدههای روغنی شفاف پوشیده شدهاند. از اواخر تابستان تا اواسط پاییز خوشههایی از گلهای زرد با پنج گلبرگ در قسمت انتهایی ساقهها ظاهر میشوند و غدههای روغنی کوچکی به رنگ سیاه گلبرگها را میپوشاند. در این گیاه برگها متقابل و بیضوی و دراز آن نقاط کوچک و شفافی، به تعداد فراوان دیده میشود که در واقع کیسههای ترشحی مملو از اسانساند (میر حیدر، 1372).
گل گیاه به صورت سنبلهای از گلهای ریز صورتی مایل به سرخ، رنگ سفید و یا زرد است، در میان کاسبرگهایی با رنگ سبز روشن قرار دارد این گلها کمی معطر و دارای بوی مخصوصی هستند. میوهی چای کوهی به شکل کپسول است و دارای خواص متعدد درمانی میباشد. نام این گیاه لولو پشمی یا اولیله Stachys la vandulifolia میباشد. نامهای دیگر این گیاه چای کوهی، گل ارغوان و Poulk است(Maleki, 2001).
تركيبات فعال اين گياه شامل فنيل اتانوئيد، ترپنوئيد، فلاونوئيد ميرسن، آلفا پنين، گاما مورولن، اگنول ميباشد (Shokrzdeh, et al., 2013).
همچنين مطالعات فيتوشيميايي اين جنس حضور تركيبهاي مختلف هيدروكسيل و تركيبهاي فنوليك مثل پلي فنولها، تاننها، فلاونوئيدها، ايريدوئيدها اسيدلوگانيك و فنيل اتانوئيد گليكوزيدها، دي ترپنها، ترپنوئيدها، استروئيدها و فلاونوئيدهايي مثل اپي ژنين را در اين گياهان تاييد ميكند (Vundac, et al., 2010).
گونههاي مختلف اين جنس اثرات مختلف دارويي از جمله؛ ضد التهاب، ضد درد، ضد باكتري، آنتي اكسيدان، سيتوتوكسيك و ضد آرتريت را اعمال ميكنند (Adams, et al., 2008, Khanari, et al., 2005).
عصارة هيدروالكلي چاي كوهي نيز اثر ضد اضطرابي و سقطآور دارد (Jafarzadeh, et al., 2010; Rabbani, et al., 2005).
با توجه به مصرف بالاي اين گياه در مناطق مختلف كشورمان براي رفع مشكلات متعدد مثل خواب، استرس، رفع درد معده و عادت ماهانههاي دردناك، اين مطالعه با هدف بررسي اثرات اين گياه بر حافظه انجام شده است.
فصل اول:
كليات
بخش اول : يادگيري و حافظه
1-1 يادگيري و حافظه
يادگيري فرايندي است كه به واسطه آن نسبت به دنياي اطراف خود كسب اطلاعات ميكنيم. حافظه مكانيسمي براي كدبندي، ذخيره سازي و فراخواني دوباره اطلاعات ذخيره شده است(Milner, 1998)، از طرف ديگر يادگيري، اكتساب و توسعه حافظهها و رفتارهاست و شامل مهارتها، علوم و مفاهيم، ارزشها و عقلانيات ميباشد. همچنين محصول تجربهها و هدف آموزش است (Mcle lland, 1995).
حافظه يك تطابق بيولوژيكي است كه به يك موجود زنده اجازه ميدهد تا از تجربيات گذشته براي تنظيم رفتارش در برابر تغييرات محيط استفاده نمايد و فرض بر اين است كه حافظه نتيجه تغييرات بلندمدت ارتباطات عملي بين نورونهاست كه توسط يادگيري القا ميشود. حافظه در واقع بازتاب و انعكاس تجربهها در مغز است(Holroyd, et al., 2001).
حافظه عبارت است از تركيبي از روندهاي مختلف اكتساب، تثبيت، ذخيره و بخاطرآوري كه ممكن است اين روندها با هم و يا جداگانه رخ بدهند. حافظه در واقع همه اين روند را در بر ميگيرد (Maccioni, et al., 2001).
از طرف ديگر حافظه به روند ذخيره سازي آموختهها نيز اطلاق ميشود (Olds, et al., 1972). همچنين حافظه شامل ديداري (بصري)، سه بعدي (فضايي) و تعيين موقعيت و ديگر تواناييهاي شناختي، ميباشد كه ميتواند در دو جنس متفاوت باشد (Miles, et al., 2006).
محققين علوم اعصاب دريافتهاند كه حافظه نيازمند تغييراتي است كه در مغز رخ دهد يكي از اين نواحي موردنظر سيناپس ميباشد. به بيان ديگر تغيير در كارايي انتقال سيناپسي (پلاستيسته سيناپسي) بعنوان عامل ايجاد حافظه در نظر گرفته ميشود كه فعاليتهاي عصبي را از طريق يكي از سه مكانيسم زير تغيير ميدهند:
- تغيير در قدرت و كارايي انتقال سيناپسي در سيناپسهاي موجود
- تحريك رشد ارتباطات سيناپسي جديد يا ايجاد انشعابات جديد در سيناپسهاي قبل
- تنظيم ويژگيهاي تحريك پذيري نورونها (Anderson T, 2010).
1-2 انواع حافظه
حافظه را ميتوان به دو گروه زير تقسيم بندي كرد:
1-2-1 حافظه خودآگاه يا بياني (Explicit or Declarative)
همان گونه كه از اسم آن برميآيد به صورت آگاهانه فراخواني ميشود. اين نوع حافظه از تعداد زيادي قطعه حافظهاي تشكيل شده كه بيشتر در قشرهاي ارتباطي مغز ذخيره ميگردند. برخلاف نوع ناخودآگاه از انعطاف پذيري بالايي برخوردار است كه شامل:
الف) حافظه حادثهاي (Episodic Memory) كه مربوط به وقايع و تجربيات گذشته فرد است.
ب) حافظه معنايي (Semantic Memory) كه مربوط به حقايق اشيا، نامها و مكانهاست.
اطلاعات مربوط به حافظه خودآگاه ابتدا توسط يكي از قشرهاي ارتباطي چند بعدي (Polymodal Association Cortex)- پره فرونتال، پاريتواكسيپيتوتمپورال و يا سيستم ليمبيك- جمع آوري شده، سپس وارد قشرهاي پري رينال و پاراهيپوكمپال ميشود و از آنجا به قشر انتورينال ميرود. قشر اينتورينال محل اصلي ورود و خروج اطلاعات براي هيپوكمپ است. فرايند پردازش اطلاعات حافظه خودآگاه طي چهار مرحله صورت ميپذيرد كه به ترتيب عبارتند از: كدبندي (Encoding)، تثبيت (Consolidation)، ذخيره سازي (Storage) و فراخواني (Retrieving) (Kandel, 2000).
حافظه بياني به راحتي شكل ميگيرد و به راحتي نيز فراموش ميشود و در ارتباط با دانش واقعي درباره مردم، مكانها و اشيا است و بسيار انعطاف پذير ميباشد. اين حافظه شامل برقراري ارتباط ميان چندين جزء از اطلاعات است. حافظه بياني را همچنين حافظه صريح يا ساده (explicit) نيز ميگويند. حافظه بياني خود از انواع مختلفي تشكيل شده است. حافظه وقايع (Episodic) كه اين نوع حافظه به شخص كمك ميكند وقايع تجربه شده را به خاطر بسپارد. اين حافظه معمولاً با يكبار آموزش منفرد آموخته ميشود.
نوع ديگر حافظه بياني حافظه معنايي (Semantic) است كه به آن حافظه حقايق نيز ميگويند. اين نوع حافظه معاني و مفهوم پديدهها را در خاطر ميسپارد. حافظه خاطرات ما از واقعيات است و در واقع معلومات ما را تشكيل ميدهد. به طور كلي از لحاظ زماني، طول مدتي كه وقايع در خاطر حفظ و نگهداري ميشوند متفاوت است. اطلاعاتي كه به عنوان حافظه بياني ذخيره ميشوند، ابتدا توسط قشرهاي پليمودال كسب و پردازش شده و سپس از طريق قشرهاي پري رادينال، پاراهيپوكمپال و اينتورينال، شكنج دندانهاي و نواحي CA1 و CA3 هيپوكمپ به سابيكولوم رسيده و نهايتاً به قشر اينتورينال باز ميگردند. اطلاعات مجدداً از قشر اينتورينال به قشر پاراهيپوكمپال و پري رادينال و بالاخره قشرهاي ارتباطي در قشر جديد برميگردد.
حذف قسمت لوب گيجگاهي از تبديل حافظه بياني جديد و كوتاه مدت به بلندمدت جلوگيري ميكند، ولي حافظههاي قبلي دست نخورده باقي ميمانند. پس هيپوكمپ به عنوان يك ايستگاه بين راهي موقت براي حافظه بلندمدت عمل ميكند، كه اگر چنين باشد، بايد اطلاعات معنايي و وقايع در محلهاي پردازش اوليه خود در قشرهاي ارتباطي ذخيره شوند. هيپوكمپ ممكن است به عنوان پيوند دهنده اجزا مختلف حافظه از يك شخص يا شي عمل كند. سيستم هيپوكمپي گامهاي اوليه ذخيره حافظه بلندمدت را در بردارد و اطلاعات را به آهستگي به سيستم ذخيره قشري انتقال ميدهد.
1-2-2 حافظه ناخودآگاه يا حافظه غيربياني (Implicit or Non Declarative)
شامل يادگيري حركتي و مهارتهاي ادراكي است و در اصطلاح به آن حافظه مستحكم (Rigid) نيز گفته ميشود، چون پس از تشكيل شدن اين نوع حافظه امكان ايجاد تغيير در آن بسيار اندك است. حافظه ناخودآگاه شامل انواع ارتباطي (Associative) و غيرارتباطي (Non Associative) است. حافظه ناخودآگاه ارتباطي به دنبال يادگيري خصوصيات يك محرك تشكيل ميشود كه شامل:
الف) شرطي شدن كلاسيك (Classical Conditioning)
ب) شرطي شدن عامل (Operant Conditioning) ميباشد.
نوع غيرارتباطي، پس از يادگيري ارتباط بين دو محرك يا يادگيري ارتباط بين يك محرك و يك رفتار تشكيل شده، عادت كردن (Habituation) و حساس شدن (Sensitization) را شامل ميشود(Milner, 1998).
حافظه غيربياني نياز به تكرار و تمرين بيشتري جهت شكلگيري دارد و به صورت انجام يك عمل تظاهر ميكند. حافظه غيربياني ميزان اطلاعات كسب شده را به طور عملي و در هنگام مواجه شدن با كاري مشابه ميتواند نمايش دهد. بنابراين حافظه غيربياني نياز به روندهاي هوشيارانه ندارد و به خاطر آوردن آن نيز نيازمند جستجوي حافظه نيست. اين حافظه انعطاف پذير نيست و با شرايط محرك اوليه در ارتباط است. حافظه مرجع به يادآوري و فراخوان درست و دقيق اطلاعات آموخته شده قبلي است و در صورت وجود محرك مناسب به فراخواني آن اطلاعات ميپردازد. مثالهاي حافظه غيربياني شامل: مهارتهاي ادراكي، حركتي و يادگيري انواع مشخصي از قوانين و وظايف ميباشد (Abe and Saito, 2000).
حافظه غيربياني جهت مهارتهاي حركتي، عادتها و هيجانها نيازمند آميگدال، استرياتوم و مسيرهاي رفلكسي نخاع است (Rendeiro, et al., 2009, Tulving and Markowitsch, 1998).
1-3 مراحل تشكيل حافظه
1-3-1 اكتساب (Acquisition)
عبارت است از روندهايي كه طي آن اطلاعات براي نخستين بار پردازش ميشوند. هرچه اين مرحله عميقتر و كاملتر باشد، اطلاعات پايدارتر بوده و بهتر و راحتتر به خاطر آورده ميشوند (Banks and Farr, 2004).
1-3-2 تثبيت (Consolidation)
روندي است كه اطلاعات تازه ذخيره شده را طوري تغيير ميدهد تا آن براي ذخيره بلندمدت آماده نمايد. تثبيت شامل بيان ژن، سنتز پروتئينهاي جديد و در نتيجه تغييرات ساختاري است كه حافظه را در طول زمان پايدار ميسازد (Rendeiro, et al., 2009).
1-3-3 ذخيره (Storage)
شامل مكانيسمها و مكانهايي است كه حافظه در طول زمان توسط آنها نگهداري ميشود. حافظه بلندمدت ظرفيت بسيار بالايي دارد. برعكس ظرفيت حافظه كاري، كوتاه مدت و بسيار محدود است (Abe and Saito, 2000).
1-3-4 به خاطرآوري (Retrieval)
روندهايي است كه شامل به يادآوري و استفاده از اطلاعات ذخيره شده ميباشد. به خاطرآوري حاصل گردآوري انواع مختلف اطلاعات از جايگاههاي مختلف ذخيرهاي در مغز ميباشد. به عبارتي اطلاعات براي ايجاد و ادراك يا برون دهي حركتي از محل يا محلهايي كه در آن ذخيره شدهاند بازخواني ميشوند (Squire, 1992).
شكل 1-1 مراحل تشكيل حافظه بلندمدت. تشكيل حافظه مبني بر گرفتن اطلاعات، يكپارچگي و ذخيره ميباشد به طوري كه كسب و يكپارچگي اطلاعات در هيپوكمپ و اما ذخيره نهايي در كورتكس يا نئوكورتكس صورت ميگيرد. (Spencer, 2008)
1-4 انواع حافظه از نظر مدت (حسي، كوتاه مدت و بلندمدت)
1-4-1 حافظهي حسي
اطلاعات يك محرك، بدون تغيير وارد حافظهي حسي ميشوند. در حافظهي حسي نسخهي دقيقي از اطلاعات حسي ذخيره ميشود البته حواس ديداري و شنيداري بيشترين مقدار اطلاعات محيطي را به ما ميرساند. حافظهي حسي منطبق با حس بينايي را مخزن تصويري و حافظهي حسي منطبق با حس شنوايي را مخزن پژواكي مينامند. ما در هر لحظه اطلاعاتي بسيار فراتر از آنچه بتوانيم به يادآوريم دريافت ميكنيم. با اين حال تنها اطلاعاتي كه مورد توجه ما قرار ميگيرند، وارد حافظهي كوتاه مدت ميشوند و بقيهي اطلاعات از حافظهي حسي حذف يا فراموش ميشوند. پس نخستين عامل مهم در يادگيري، توجه يا دقت است. (Renderio, et al., 2009)
1-4-2 حافظهي كوتاه مدت
حافظه كوتاه مدت كه به حافظه كاري نيز معروف است، حافظهاي است كه مدت زمان نگهداري اطلاعات در آن و همچنين ظرفيت آن محدود است. براساس دادههاي فعلي، حافظه كوتاهمدت بيشتر بنيادي الكتروفيزيولوژيك دارد و اطلاعاتي كه مورد توجه قرار گيرند وارد حافظه كوتاه مدت ميشوند و اطلاعات وارد شده به اين حافظه رمزگرداني ميشوند. يعني به صورت الگوهاي تصويري، صوتي و معنايي در ميآيند. الگوي تصويري مربوط به تصوير ذهني محرك، الگوي صوتي مربوط به صدا و تلفظ محرك و الگوي معنايي مربوط به معني محرك ميباشد. البته رمزهاي مربوط به ديگر حواس هم در حافظهي كوتاه مدت قرار دارند مثل لامسه و بويايي. مدت زمان باقي ماندن اطلاعات در حافظهي كوتاه مدت، 30 ثانيه ميباشد. تكرار و مرور ذهني به ما اين امكان را ميدهد كه اطلاعات وارد شده به حافظهي كوتاه مدت را براي مدت بيشتري حفظ نماييم. البته اين راهبرد (تكرار) صرفاً براي مطالبي مفيد است كه در همان لحظه مورد استفاده قرار گيرد و سپس فراموش شود. اگر قصد يادگيري باشد، علاوه بر تكرار و مرور ذهني ميبايد مطلب جديد با ساير اطلاعات ذخيره شده در حافظهي بلندمدت تداعي شود. در اين حالت مرور ذهني فقط براي برقراري ارتباط بين مطالب جديد و قديمي است.
مهمترين فايدهي حافظهي كوتاه مدت اين است كه با وجود آن ميتوانيم اطلاعات را فقط براي مدت زماني كه نياز داريم در ذهن حفظ كنيم. در هر لحظه اطلاعات جديد وارد حافظهي كوتاهمدت و اطلاعات قبلي از آن خارج ميشوند و در اين فرايند اطلاعات به مرور زمان و با عدم تكرار از ياد ميروند.
فراموش شدن اطلاعات از حافظهي كوتاه مدت به دليل گنجايش كم آن، كه به سرعت پر ميشود مفيد است چون بدون اين فراموشي، ذهن با انبوهي از اطلاعات غيرضروري انباشته ميشد كه به آنها نياز نداريم (Renderio, et al., 2009).
[1]. Dorsal Raphe Nucleus
مبلغ قابل پرداخت 68,800 تومان