فصل اول
طرح مسئله
با توجه به تحولات جهاني خصوصاً در سه دهه اخير و ابعاد و فرايند جهاني شدن ميتوان به صراحت اذعان داشت كه اين پديده جهاني شدن در اثر گسترش ابداعات بشري و توسعه پديد آمده است و نظامها و روابط جديدي در عصر حاضر شكل گرفته و نظريات و مكاتب مختلفي را به وجود آورده و با توجه به گستردگي پديده جهاني شدن كه سبب تحولاتي در اكثر حوزههاي كشور از جمله فرهنگ شده است كه اين پديده نقش مرزهاي ملي را كمرنگ كرده و ملتها را به هم ارتباط داده است. كه در نتيجه تقابل فرهنگي را به وجود آورده است با توجه به اينكه مفاهيم فرهنگي به ويژه توسعه فرهنگي يكي از مسائل مهم كشوري محسوب ميشود و چگونگي شكلگيري فرهنگ ميتواند پيامدهاي مؤثري را در مسير توسعه و رشد يك كشور به همراه آورد كه توسعه فرهنگي اكثر كشورها را تحتتأثير خود قرار ميدهد. و اينكه در ايران تلاش كردند تا فرايند توسعه فرهنگي خود را براساس سياستهاي فرهنگي متأثر از مفاهيم ملي و اسلامي برقرار سازند و هويت و انسجام فرهنگي كشور را در مقابل ساير فرهنگها تقويت نمايند. همچنين بازگشت جهاني دين و نقش آن ميتواند به مثابهي يكي ازا نواع انديشههاي فراملي در سياست توسعه فرهنگي كشور قرار گيرد كه نميتوان نقش دين را در توسعه فرهنگي ناديده گرفت. بدين جهت دين به عنوان بخشي از فرهنگ تمدن جامعه و يا انديشههاي فراملي در فكر و سياست فرهنگي موضوعي است كه بايد توجه بيشتري به آن داشت و با توجه به اينكه ايدئولوژي حاكم بر دولت و مردم در ايران همان اسلام ميباشد كه در تمام حوزههاي سياسي، اقتصادي و خصوصاً فرهنگي رسوخ كرده و تأثيرگذار ميباشد كه نبايد از نقش آن در توسعه فرهنگي كشور غافل شد.
علل انتخاب موضوع
به دليل كنجكاوي شخصي در اثر نگاهي كه به كتب و مقالات تدوين شده در اين خصوص داشتهام به اين نتيجه رسيدم كه كمتر به موضوع دين و توسعه فرهنگي در شرايط جهاني شدن در خصوص جمهوري اسلامي ايران پرداخته شده است كه شناخت و موقعيت كشور در عرصه ارتباطات و تعاملات فرهنگي كه زمينهساز توسعه فرهنگي كشور را فراهم ميسازد اين پژوهش ميتواند جالب باشد.
سوال اصلي
فرايند جهاني شدن و تأثيرات دين باعث چه تغييرات و تحولاتي در توسعه فرهنگي جمهوري اسلامي ايران شده است؟
سوالات فرعي
- مفهوم جهاني شدن و توسعه فرهنگي در جمهوري اسلامي ايران
- برنامهها و سياستهاي ايران در خصوص توسعه فرهنگي
- توسعه فرهنگي از نظر امام خميني
- نقش و تأثيرات دين بر توسعه فرهنگي جمهوري اسلامي ايران
مفروض
فرايند توسعه فرهنگي در جمهوري اسلامي ايران تحت تأثير سيستم جهاني شدن فرهنگ و ارتباطات ميباشد كه دين در شكلگيري آن نيز تأثيرگذار است.
فرضيه
فرايند توسعه فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در جهت سازگاري و تطبيق با آن در حركت و پويايي بوده و باعث ايجاد تغيير و تحول در سياستهاي آموزشي جمهوري اسلامي ايران شده است.
مفاهيم
جهاني شدن: مفهوم جهاني شدن واقعيتي است در حال گسترش و نفوذ در تمام عرصهها كه باعث تحولات و تغييرات بسياري در ابعاد سياسي، اقتصادي و فرهنگي و ابعاد ديگر شده است كه تمام جنبههاي زندگي انسان را تحت تأثير قرار داده است كه مردم دنيا كم و بيش به صورت نسبتاً آگاهانه در جامعه جهاني واحد ادغام ميشوند.
توسعه فرهنگي: پس از جنگ جهاني دوم متداول گشته و بر اثر كوششهاي يونسكو در دهه 70 قرن 20 از رواج چشمگيري در مباحث فرهنگي برخوردار شده است كه هدف توسعه فرهنگي فراهم نمودن وسايل تودههاي مردم به فرهنگ و مشاركت آنان در زندگي فرهنگي است.
توسعه: يك فرايند مستمر در جهت ارتقاء و اعتلاي مادي و معنوي جامعه در راستاي اهداف و مقاصد مطلوب است كه زمينههاي مناسب را براي توسعه همه جانبه انسانها فراهم ميسازد.
فرهنگ: كليه اشكال زندگي يك قوم يا يك ملت از جمله پايههاي فكري مردم آن باشد.
روش تحقيق
در اين پژوهش دادهها از طريق مطالعات كتابخانهاي جمعآوري شده و به صورت ميداني و توصيفي ميباشد.
محدوده زماني و مكاني
زماني: حدوداً سه دهه اخير
مكاني: كشور جمهوري اسلامي ايران
فصل دوم
جهاني شدن و فرهنگ
فرهنگ جهاني:
جهاني شدن عليرغم اينكه با پذيرش پاره فرهنگها باعث تكثرگرايي فرهنگي خواهد شد كه جهاني شدن تأثيرات عمدهاي بر هويت ملي ايران و اكثر كشورهاي جهان سوم دارد كه هويت ملي در نتيجه رشد همگاني فرهنگي، فرانوگرايي تضعيف ميشود و هويت ملي با مقاومت در برابر جهاني شدن تقويت ميشود و همچنين اينكه هويتهاي ملي كه افول ميكند هويتهاي جديد جاي آن را ميگيرد.
در جهان امروز فرهنگهاي كاملاً متفاوتي امكان يافتهاند كه در كنار يكديگر حضور يافته و چهرهاي نوين را خلق كنند كه شايد تصور آن دست كم تا آغاز قرن گذشته بسيار دشوار بود كه چنين واقعيتي امروز به بخش مهمي از جوامع انساني تبديل شده است. در ايران هم اين موضوع مورد توجه واقع شده است. در هر حال اگرچه ممكن است از يك فرهنگ واحد و ثابت و جهاني امروز سخن گفت اما چندان به واقعيت نزديك نيست. در جهاني كه به دليل انقلاب، ارتباطات، انفجار اطلاعات تحقق ايده دهكده جهاني مرزهاي جغرافيايي معاني كلاسيك و سنتي خود را از دست دادهاند. در فرايند جهاني شدن تولد فرهنگي يكپارچه روند آن قرار گرفته كه ميتواند به عنوان فرهنگ جهاني و يكپارچه در سطح جهاني مستقر شود. و امروزه تنها در عرصه حضور و حيات وجوه سطحي يا عميق فرهنگهاي گوناگون نيست فرهنگي خاص در فرايند تبديل شدن به فرهنگي جهاني قرار دارد. بر نظر تكثرطلبان نظريههاي فرهنگ جهاني هيچ فرهنگي جزء فرهنگ محور نقش ماندگار و فروغي پايدار نخواهد يافت و نظريه تمدني گرچه به اين واقعيت واقف است كه خرده فرهنگي در معرض تغيير قرار دارند با اينكه بر نظريههاي تمدني نه تنها به مفهوم تازهاي از فرهنگ جهاني ميرسيم بلكه به استنباط متفاوت از تكثر فرهنگي دست مييابيم.
جهاني شدن
يكي از جديدترين ابزارهاي مفهومي كه متفكران براي تحليل شرايط اجتماعي جوامع جهاني و چگونگي تغييرات و تحولات آينده پديد آوردهاند مفهوم جهاني شدن ميباشد. و فرايندي است كه دولتها را به يكديگر مرتبط ميكند كه جهاني شدن پديدهاي است در جهت غني سازي فرهنگ كشورها در سطح جهاني بدون اينكه فرايندي تك سويه باشند. و ميتوان گفت تعريف روشني از جهاني شدن وجود ندارد. و به تغييرات و تحولات در زمينههاي سياسي، اقتصادي و فرهنگ در عرصه بينالمللي شده و كشورهاي بسياري را به چالش رسانده است. كه در عرصه جهاني شدن نقش مرزهاي جغرافيايي به حداقل كاهش يافته و منافع كشورهاي جهان در هم تنيده شده است. كه نه تنها كالا و سرمايه بلكه دانش و فرهنگ مبادله ميشود.
جهاني شدن پيش زمينههاي متعددي داشته است اغلب از واژه جهاني شدن براي ايفاء معناي بينالمللي شدن استفاده ميشود. در حالي كه اين كلمه به معناي گسترش تعاملات فرامرزي و وابستگي متقابل كشورهاست و به معني رفع محدوديتهاي دولتي از نقل و انتقال بين كشورهاست تا بتوان اقتصاد جهاني را آزاد و يكپارچه گرد. و اينكه معني ديگر جهاني شدن منظور جهان سازي است به معناي القاي اهداف برنامههاي خاص به مردم سراسر جهان است و يا بسياري از مردم جهان به ويژه منتقدان امپرياليسم فرهنگي جهاني شدن را غربي كردن و برخي نيز جهاني شدن را به معناي قلمروزدايي معني كردهاند و در نهايت جهاني شدن همان چيزي است كه ما، در جهان سوم به آن استعمار ميگوييم و اينكه جهاني شدن به معني فرايندهايي كه مردم جهان از طريق آن در جامعه واحد جهان قرار گيرند.
توسعه فرهنگي
توسعه فرهنگي يعني فراهم آوردن شرايط و امكانات براي آماد مردم جامعه تا به شاخصهاي رشد فرهنگ جامعه عمل بپوشاند يعني ارتقاء زندگي فرهنگي در جامعه، زماني كه فرهنگ را در فراگرد توسعه شناختيم بايد همچون خود توسعه آن را موضوعي مربوط به تمامي جامعه بدانيم زماني كه فرهنگ معلول انديشهها شد در آن صورت ما با پديده توسعه فرهنگي مواجه هستيم چرا كه رشد انديشه و ارزشها مساوي با رشد توسعه فرهنگي است و زماني كه فرهنگ علت اساسي تغيير و تحول در ساير حوزهها از جمله اقتصاد و سياست گردد. در واقع مواجه با فرهنگ توسعه هستيم و در تعريف توسعه فرهنگي فرايند ارتقاء و اعتلاي شئون گوناگون فرهنگ جامعه در راستاي اهداف و مقاصد مطلوب را توسعه فرهنگي مينامند كه زمينه مناسب شئون گوناگون فرهنگ، ارزشها، قوانين، آداب و رسوم كه توسعه فرهنگي يكي از ابعاد اصلي فرايند توسعه محسوب ميشوند به نحوي كه زمينه و بستر مناسبي را براي توسعه فراهم ميسازد.
مبلغ قابل پرداخت 68,400 تومان