فروش آنلاین مقالات دانشجویی، پروپوزال، پروژه، گزارش کارآموزی و کارورزی، طرح کسب و کار، طرح توجیهی کارآفرینی ، بروشور، پاورپوئینت و...

محل لوگو

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 23
  • بازدید دیروز : 307
  • بازدید کل : 670897

مقاله21_قتل در ماه هاي حرام


مقاله21_قتل در ماه هاي حرام

فهرست مطالب

مقدمه. 7

فصل اول. 9

بررسي تاريخي ماههاي حرام. 9

گفتار اول: بررسي جايگاه ماههاي حرام در ميان اعراب جاهلي.. 9

گفتار دوم: بررسي برخورد اسلام با ماههاي حرام. 15

بررسي آيات قرآن در زمينه ماههاي حرام. 16

آيه اول: سوره‌ي بقره، آيه‌ي 194:16

آيه دوم:‌سوره‌ي بقره، آيه‌ي 217:17

آيه سوم: سوره‌ي مائده،‌آيه‌ي 2:19

آيه چهارم: سوره‌ي مائده،‌آيه‌ي 97:20

آيه پنجم: سوره‌ي توبه، آيه‌ي 5:21

آيه ششم: سوره‌ي توبه، آيه‌ي 37:22

آيه هفتم: سوره‌ي توبه،‌آيه‌ي 38:24

فصل دوم. 29

بررسي فقهي مساله تغليظ ديه در ماههاي حرام. 29

سؤالهاي اصلي بحث تغليظ ديه. 30

مبحث اول. 32

آيا قتل در ماههاي حرام موجب تغليظ ديه مي‌شود؟. 32

گفتار اول: اقوال فقهاي مذاهب اسلامي در باب تغليظ ديه در ماههاي حرام. 32

الف) فقهاي شيعه. 32

ب)‌ فقهاي اهل سنت... 36

گفتار دوم: بررسي دلايل قائلان به تغليظ.. 38

دلايل فقهاي شيعه. 38

دليل اول: اجماع. 39

دليل دوم: ‌احتياط.. 39

دليل سوم: روايات... 40

روايت اول:40

روايت دوم:43

روايت سوم. 48

روايت چهارم. 49

روايت پنجم. 49

روايت ششم. 50

دلايل فقهاي اهل سنت... 56

مبحث دوم. 59

آيا در مسأله‌ي تغليظ ديه، جهل قاتل نسبت به حكم يا موضوع تأثير دارد يا خير؟. 59

مبحث سوم. 64

آيا نوع قتل در حكم تغليظ ديه مؤثر است يا خير؟. 64

طرح يك احتمال در حديث دوم. 68

بررسي موارد استعمال كلمه‌ي (خطا)‌ در روايات... 70

روايت اول. 70

روايت دوم. 70

روايت سوم. 71

روايت چهارم. 72

صحيحه‌ي معاوية ‌بن وهب از امام صادق (ع)‌75

موثَّقه‌ي ابي بصير. 75

گفتار اول. 76

تغليظ در ديه مورد مصالحه. 76

گفتار دوم. 78

تغليظ ديه نسبت به ساير مكانها و زمانهاي شريف... 78

گفتار سوم. 79

وقوع صدمه و فوت در يك ماه79

گفتار چهارم. 79

صلاحيت محلي در مورد مجرم واقع شده در مكه. 79

گفتار پنجم. 80

ماهيت ديه‌ي اضافي.. 80

گفتار ششم. 81

تشديد مضاعف ديه. 81

گفتار هفتم. 82

رابطه خويشاوندي قاتل و مقتول. 82

گفتار هشتم. 83

وجوب كفاره83

گفتار نهم. 84

تغليظ نسبت به ديه‌ي اعضا84

گفتار دهم. 86

فلسفه تغليظ ديه. 86

گفتار يازدهم. 88

رويه‌ي قضايي.. 88

فصل سوم. 91

استفتائات... 91

وقوع قتل در ماه حرام، فرار قاتل و پرداخت ديه از بيت المال. 91

سؤال 1:91

سؤال 2:102

سؤال 3:104

سؤال 4:105

 

 

مقدمه

بحث قتل در ماههاي حرام از آن جهت كه مقدار ديه‌ي آن افزايش مي‌يابد قابل بررسي مي‌باشد و اينكه چرا و چه مقدار براي افراد جامعه جاي سؤال مي‌باشد.

موضوع افزايش مقدار ديه،‌به ميزان يك سوم ديه‌ي كامل در ماههاي حرام موضوعي است كه در كتابهاي فقهي از آن تعبير به تغليظ ديه در ماههاي حرام مي‌شود.

ماده‌ي 299 قانون مجازات اسلامي در اين باره چنين مقرر مي‌دارد:

«ديه قتل در صورتي كه صدمه و فوت هر دو در يكي از چهار ماه حرام (رجب، ذيقعده، ذيحجه، محرم) ‌و يا در حرم مكه معظمه واقع شود علاوه بر يكي از موارد ششگانه‌ي مذكور در ماده‌ي 297 به عنوان تشديد مجازات، بايد يك سوم هر نوعي كه انتخاب كرده است اضافه شود و ساير امكنه و ازمنه هر چند متبرك باشند داراي اين حكم نيستند.»

آنچه اين موضوع را قابل طرح در اين پژوهش مي‌سازد، اين است كه مي‌بينيم در عصر حاضر اكثر قريب به اتفاق مردم نسبت به اينكه اصولا چه ماههايي حرام است بيگانه‌اند، تا چه رسد به اينكه بدانند چنين حكمي هم بر آن بار شده است. به عبارت ديگر حكم تغليظ ديه در ماههاي حرام در عرف جامعه اسلامي اين عصر حكمي نامأنوس و پذيرش آن براي اكثر افراد مشكل است.

البته نبايد از نظر دور داشت كه صرف نامأنوس بودن حكمي از احكام اسلام، در نظر عرف امروز جوامع اسلامي، نمي‌تواند مجوزي براي نفي آن حكم باشد. اگر چه مي‌تواند انگيزه‌اي براي طرح دوباره‌ي آن و كنكاش و جستجوي بيشتري نسبت به ادله آن باشد. بنابراين چنانچه پس از تحقيق و بررسي دوباره،‌جعل چنين حكمي، آن هم به طور مطلق و براي همه اعصار، ا زسوي شارع اثبات گردد، به راحتي آن را پذيرفته اجراي آن براي ما هيچ مشكلي نخواهد داشت. زيرا همواره تشخيص شارع مقدم بر تشخيص ماست.

در مورد تغليظ ديه نيز لزوم بازنگري دوباره به ادله‌ي اين حكم با توجه به جو حاكم بر جامعه ما،‌احساس مي‌شود چه آنكه افراد،‌خصوصا در مورد قتلهاي غيرعمدي، با حكمي روبرو مي‌شوند كه به نظر آنان غير مقبول و شايد غيرمعقول جلوه مي‌كند. زيرا ماههاي حرام در زندگي كنوني مردم هيچ نقشي ندارد و اين ماهها براي آنان، همانند گذشته‌هاي دور محيط عرب ماه امنيت، صلح و بازگشت آرامش به حساب نمي‌آيد. امورز ديگر از جنگهاي خانمانسوز قبيله‌اي و غارت اموار و نفوس حاجيان كه توقف آنها از حكمتهاي اوليه جعل اين حكم توسط شارع بوده است خبري نيست. و آمدو رفت ماه رجب هيچ تاثيري بر زندگي مردم شهرنشين ندارد. از همين رو اگر آنان در دادگاه محكوم به پرداخت جريمه‌اي سنگين به علت وقوع حادثه‌اي غيراختياري در چنين ماهي شوند و اين حكم را نيز منسوب به اسلام بدانند طبيعي است تا اندازه‌اي آثار روحي نامطلوب به جا گذاشته چه بسا موجب تشويه چهره‌ي اسلام گردد.

با توجه به اينكه استنباط فقها از روايات و ادله‌ي فقهي تأثير عظيمي بر اختلاف فتواها داشته است و دارد صدور قطعي بسياري از احكام، به صورت فتواهاي موجود، از طرف شارع مورد ترديد است. بديهي است در اين گونه موارد نگرش دوباره به اين احكام منتهي به نتايج زير خواهد شد:

چنانچه احكام فوق را غير از مفاد ادله يافتيم، آنها را كنار مي‌گذاريم و از تحميل آن بر جامعه به عنوان حكمي اسلامي خودداري خواهيم كرد و اگر آنها را بر صواب يافتيم با اطمينان بيشتري به اجراي آنها خواهيم پرداخت.بررسي اين موضوع به دو شكل تاريخي و فقهي انجام خواهد شد.

فصل اول

بررسي تاريخي ماههاي حرام

گفتار اول: بررسي جايگاه ماههاي حرام در ميان اعراب جاهلي

شرايط تاريخي و جغرافيايي و نظام زيستي مردمي كه در شبه جزيره‌ي عربستان مي‌زيستند،‌از آنان اقوامي جنگجو و سلحشور ساخته بود.محيط خشن و خشك كه هر قطره آب در آن نعمتي و هر مرتع كوچك مايه‌ي حيات و هر چاه كم آب منشأ بقاي قوم و قبيله به حساب مي‌آمد و زندگي عشايري كه مردمان را چون حلقه‌ي پولاد به هم متصل مي‌نمود و منفعت فرد و حيات او را در گرو حيات جمعي قبيله قرار مي‌داد چنان وضعي را پيش آورده بود كه جنگ جزيي از اركان حيات عرب شناخته مي‌شد. هر خشكسالي و خشكيدن چاهي زمينه ساز حمله قومي به قوم ديگر، براي به دست آوردن سهمي از آب و مرتع بود تا بدان وسيله به بقاي خويش ادامه دهند.

يكي از نويسندگان عرب در مورد خصلت جنگجويي اعراب جاهي مي‌نويسد:

«مرد عرب طبيعتا جنگجوست و به حكم شرايط جغرافيايي،‌اجتماعي و اقتصادي شبه جزيره عربستان،‌حس جنگجويي در او ريشه دار است. تركيب اجتماعي و سياسي عرب شبه جزيره اثر خويش را در تشكيل چنين حسي چه در ميان عرب باديه‌نشين و چه در ميان عرب شهرنشين، به جا گذاشته است.»[1]

و همين نويسنده از قول ابن خلدون چنين نقل مي‌كند:

«اهالي بيابان نشين به جهت جدايي از جامعه و پراكندگي در نواحي مختلف و دوري از شهرها و خانه‌هايي كه با ديوار و در محافظت مي‌شود خود در كار دفاع از خويش بودند و چنين امري را به ديگري واگذار نكرده و كسي را پيشقراول دفاع از خود قرار نمي‌دادند.

لذا آنان دائما به خود اسلحه حمل مي‌كردند و در راهها از هر سو مواظب بودند و از خوابيدن پرهيز مي‌كردند مگر به شكل خوابي سبك هنگام نشست و يا بر روي جهاز و باربند حيوانات خود؛ و همواره گوش به زنگ خبرها و صداها و فريادها بودند.

در بيابانهاي خشك و خاموش با اعتماد به نفس و تكيه بر قدرت و نيروي خود به تنهايي حركت مي‌كردند و چنين قدرت روحي جزء‌اخلاق آنان شده بود. شجاعت، صفت نيكويي نزد آنان بود و هرگاه كسي آنان را به ياري مي‌خواند به سوي او مي‌رفتند.

طبيعت آنان غارت مال ديگران بود و رزق آنان در سايه نيزه‌هاشان،‌تامين مي‌شد. براي دزديدن و اموال ديگراين حدي نمي‌شناختند بلكه هرگاه چشمشان به مال و كالايي مي‌افتاد به غارت آن مي‌پرداختند.

عرب بيابان نشين تجاوز به همسايه را تجاوز به خود مي‌دانست و براي كمك و دفاع از او شتاب مي‌ورزيد و بسياري از جنگهاي عرب به همين سبب برپا مي‌شد.

به همه اينها اضافه كن محبت و تعصب بدوي را نسبت به قبيله خويش و عشق به گرفتن انتقام و ديگر اموري كه مستلزم آمادگي كامل و دايم براي جنگ و همراه داشتن اسلحه در هر مكان است.

اما اعراب شهرنشين، علاوه بر انگيزه‌هايي كه عرب بدوي براي جنگيدن داشت انگيزه‌ي ديگري نيز داشتند كه آن امنيت بازرگاني و حمايت قافله‌هاي تجارتي از دست دزدان بيابان بود؛ آنان يا تاجر اموال خود بودند يا نگهبان اموال ديگري و در هر دو حالت،‌گاهي تجارت سبب جنگ ميان حاميان قافله و تجاوزكنندگان به آن مي‌شد.[2]»

اما همان قانون تنازع بقا كه عرب را به چنين خشونتي سوق مي‌داد، از سوي ديگر وي را از جنگ دايم باز مي‌داشت و بدين جهت در چهار ماه مقدس (رجب، ذي‌القعده، ذي‌الحجه، محرم) ارابه جنگ از حركت باز مي‌ايستاد و راههاي تجاري امن، و زيارت حج ميسر، و بازارهاي خريد و فروش و جلسات شعر كه مايه فخر عرب بود پررونق مي‌گشت. نويسنده كتاب المفصل في تاريخ العرب قبل الاسلام در اين باره مي‌نويسد:

«عادت عرب در جاهليت بر اين بود كه در ماههاي حرام،‌به جهت تقدس و موقعيت خاص اين ماهها، دست از جنگ مي‌كشيد. در اين ماهها افراد و قبايل از دست جنگ آسوده مي‌شدند و هر كس جان و مالش در امان بود.

در اين ماهها سواركاراني كه به خونريزي معروف بودند بي‌هيچ ترسي در مجامع عمومي ظاهر مي‌شدند اگر چه هنگام حضور در بازارهايي مثل عكاظ، از ترس اطلاع يافتن خونخواهان بر هويت آنان معمولا نقابي بر صورت مي‌زدند تا مبادا آنان را تعقيب كنند و پس از اتمام ماههاي حرام به قتل برسانند.

مردم در اين ماهها براي تهيه آذوقه به بازارها و زوار براي زيارت بتها به حج مي‌رفتند و پيش از پايان ماههاي حرام، از ترس حلول ماه بعدي و در معرض غارت قرار گرفتن،‌به منازل خويش باز مي‌گشتند.

البته با وجود حرمتي كه براي اين ماهها بود گاهي جنگهايي در آن واقع مي‌شد كه به (فجار)‌معروف است زيرا هر كس در آن جنگها شركت مي‌نمود به علت شكستن تقدس ماههاي حرام گناهكار شمرده مي‌شد. ولي چنانچه از توضيحات ناقلان اين جنگها بر مي‌آيد آنها جنگهاي وسيعي نبوده بلكه بيشتر درگيريهاي لفظي، ‌ناسزاگوييهاي دوطرفه و مبارزه طلبي‌هايي بوده كه بر اثر امور ساده‌اي پيش مي‌آمده است.[3]»

نويسنده ديگري در همين مورد مي‌نويسد:

«يكي از آدابي كه در جنگها توسط عرب و خصوصاً عرب حجاز، رعايت مي‌شد احترام حرم مكه و ماههاي حرام بود كه در آنها جنگ ممنوع بود. در اين ماههاي چهارگانه و اين مكان مقدس،‌حاجيان از تمام مناطق وارد مي‌شدند و وضع اقتصادي اهالي آن مناطق رونق مي‌گرفت و هنگامي كه حجاج نسبت به جان و مال خود تهديد مي‌شدند و احساس خطر مي‌كردند از ورود به حجاز خودداري مي‌كردند لذا عرب نسبت به تحريم جنگ در اين مكان و زمانهاي خاص حالت تسليم داشت تا آنجا كه ولي مقتول قاتل را در حرم مي‌ديد ولي متعرض او نمي‌شد.

ولي گاهي آتش جنگ و عصبيّت قبايل افروخته مي‌شد و تصادفاً هم اين درگيريها نزديك ايام حج واقع مي‌شد و از اين رو رؤساي قبايل از ترس اينكه مبادا با آرام گرفتن جنگ در ماههاي حرام خون افراد قيبله‌شان به هدر رود و قادر به خونخواهي كشته‌شدگان خود نباشند براي عقب انداختن ماههاي حرام و گرفتن انتقام خونهاي خود قبل از آنكه از دست برود با هم متفق مي‌شدند كه اين كار (نسيء) ناميده مي‌شد يعني تاخير انداختن ماههاي حرام. البته قرآن مجيد چنين عملي را در اسلام حرام شمرده است.

گاهي هم عوامل بازدانده ديني در اعراب ضعيف و ميل به جنگ در آنان برانگيخته مي‌شد چنانكه حركت كعبه و ماههاي حرام را فراموش مي‌كردند و در آنها به جنگ مي‌پرداختند و خونهاي بي‌حساب مي‌ريختند و لذا اين جنگها را (حروب الفجار) يا جنگهاي حرام و تجاوزكارانه مي‌ناميدند زيرا مردم در آنها حرمت زمان و مكان مقدس را مي‌شكستند.[4]»

گفتني است كه برخورد تمام مردم عرب با حرمت ماههاي حرام و حَرَم يكسان نبوده است و عرب در اين موضوع به دو دسته تقسيم مي‌شدند:

«محرّمين و محلّين»

دسته اول كساني بودند كه تعدادي از ماههاي سال را حرام مي‌دانستند كه اينان خود به دو گروه تقسيم مي‌شدند: عده‌اي مانند قبايل «قطفان» و «قيس» 8 ماه از سال را حرام مي‌دانستند و 4 ماه را حلال و عده‌‌اي ديگر كه اكثريت عرب بودند هشت ماه را حلال و 4 ماه را حرام مي‌دانستند.

دسته دوم، ‌يعني محلين كساني بودند كه هيچ ماهي از سال را حرام نمي‌شمردند مثل قبايل (خثعم)‌و (طيء) و بعضي از گروههاي (قضاعه)‌،‌(يشكر) و (حارث بن كعب). يهود و نصاري نيز جزء‌همين دسته بودند. طوايفي از عرب هم بودند كه به جهت شدت فقر و گرسنگي و سختي معيشت، نه تنها براي ماههاي حرام حرمتي قائل نبودند بلكه براي حرم نيز حرمتي قائل نبودند و در حرم نيز دست به دزدي مي‌زدند.[5]

البته بعضي مفسران به اين نكته اشاره كرده‌اند كه حرمت ماههاي چهارگانه نزد اعراب در واقع ريشه در دين ابراهيم و اسماعيل داشته است چنانكه صاحب مجمع البيان در تفسير آيه‌ي 38 از سوره ‌ي توبه مي‌گويد:

«اعراب ماههاي چهارگانه را حرام مي‌دانستند و اين سنتي بود كه از دين ابراهيم و اسماعيل اخذ كرده بودند.»

قلقشندي نيز در اين مورد مي‌گويد:

«اعراب جاهلي بر رسم ابراهيم و اسماعيل بودند و در سالهاي خود نسيء به كار نمي‌بردند تا اينكه يهود در يثرب با آنان مجاورت كرند و عربها مي‌خواستند حج خود را در خرمترين وقت سال و آسانترين زمان براي رفت و آمدهاي تجارتي انجام دهند سال (كبيسه)‌را از آنان گرفتند.[6]»

در ديگر كتب تاريخي كه در مورد زندگي عرب قبل از اسلام نوشته شده است مانند بلوغ الارب في معرفة احوال العرب يا تاريخ عصر جاهلي، عين همين مطلب مطرح شده است كه براي جلوگيري از اطاله كلام از ذكر آنها خودداري مي‌كنيم.

 

نتيجه‌گيري

چنانكه ديديم حرمت ماههاي حرام در زندگي عرب جاهلي از مصلحتي تامّ برخوردار بوده و زيارت و تجارت و امنيّت آنان بدان وابستگي داشته است. لذا از جانب اكثريت عرب نيز رعايت مي‌شده است.

 

گفتار دوم: بررسي برخورد اسلام با ماههاي حرام

حرمت ماههاي حرام و حَرَم مكه در اسلام مورد امضا قرار گرفت و در اهميت آن همين بس كه قرآن كريم در آيات متعددي به بحث از آن پرداخته است.در مورد حرمت حرم مكه نيز روايات فراواني وجود دارد ولي از آنجا كه ما فقط به بحث در مورد ماههاي حرام خواهيم پرداخت از ذكر آنها خودداري نموده به ذكر آيات مي‌پردازيم.

قرآن كريم در هفت مورد به ماههاي حرام اشاره كرده است و در تمام موارد با صراحت و تاكيد فراوان مردم را به پاس داشتن حرمت اين ماهها و خودداري از جنگ و خونريزي در آنها فراخوانده است.[7]

 

بررسي آيات قرآن در زمينه ماههاي حرام

آيه اول: سوره‌ي بقره، آيه‌ي 194:

«الشَّهرُ الحَرامُ بِالشَّهرِ الحَرامِ وَ الحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعتَدي عَلَيكُم فاَعتَدوا عَلَيهِ بِمِثلِ ما اعتَدي عَلَيكُم‌ْ وَ اتَّقُواللهَ وَ اعلَمُوا اَنَّ اللهَ مَعَ المتَّقينَ».

(اگر كفار حرمت ماههاي حرام و حرم خانه خدا را شكستند چنانكه در سال قبل در حديبيه چنين كردند جايز است بر مؤمنان كه در ماه حرام مقابله به مثل كنند. پس هر كس بر شما تجاوز كرد شما نيز به همان گونه بر او تجاوز كنيد[8] و تقواي خداي پيشه كنيد و بدانيد كه خداوند با پرهيزكاران است).

به نظر مي‌رسد آيه درصدد بيان اين نكته باشد كه اگر چه جنگ و خونريزي در ماه حرام جايز نيست اما اگر به عنوان مقابله به مثل باشد اشكال ندارد. به عبارت ديگر در اين آيه حرمت ماه حرام مفروغٌ عنه فرض شده و به بيان برخي از احكام آن پرداخته شده است.

البته احتمال ديگري نيز در مفاد اين آيه داده شده است كه به قرار زير است:

حج پيامبراكرم(ص) در سال بعد از صلح حديبيه در ماههاي حرام در مقابل ممنوعيت سال گذشته كفار است در ماه حرام. يعني چنانكه آنان او را سال گذشته از حج منع نمودند سال بعد خداوند او را به حج فرستاد. مجاهد گويد: قريش افتخار مي‌كردند كه مانع از ورود رسول خدا(ص) به مكه گرديدند ولي خداوند در ماه ذيقعده‌ي سال بعد، رسول خود را براي انجام عمره به مكه فرستاد؛ چنانكه ضحاك، قتاده،‌ربيع و ابن زيد نقل نمايند و از امام محمدباقر(ع)‌و ابن عباس نيز چنين روايتي نقل شده است.[9]

 

[1]. مقاله‌ي «فن الحرب عند العرب في الجاهلية و الاسلام» جمال محفوظ، موسوعه الحضارة العربية اسلاميه، ج3، ص 5.

[2] . ماخذ پيشين.

[3]. المفصّل في تاريخ العرب قبل الاسلام، جواد علي،‌ج5، ص 380.

[4]. مقاله «فن الحرب عندالعرب في الجاهليه» جمال محفوظ، موسوعة الحضارة العربية الاسلامية،‌ج 3، ص 5.

[5]. المفصل في تاريخ العرب قبل الاسلام، ج2، صص 474 – 475.

[6]. صبح الاعشي، قلقشندي، ج2، ص 398؛ به نقل از مقاله (بحثي درباره نسيء و رابطه آن با حج، يعقوب جعفري، فصلنامه ميقات حج، شماره 3، بهار 1372.

[7]. از آنجا كه هدف ما تفسير آيات شريفه نمي‌باشد در اينجا فقط به ترجمه و احياناً شان نزول و يا توضيح مختصري در مورد آيات پرداخته‌ايم و در اين كار از كتبي مانند الميزان،‌كشاف، مجمع البيان،‌جوامع الجامع، نمونه بينات در شان نزول آيات و الوجيز في تفسير الكتاب العزيز و همچنين كتب لغت و بعضي مقالات و كتب تاريخي سود جسته‌ايم؛ البته از ذكر احتمالات و اقوال مختلف در آيات پرهيز كرده‌ايم.

[8]. اين در واقع پاسخ تجاوز است نه تجاوز؛ و قرآن كريم مجازاً به آن تجاوز گفته است.

[9]. نمونه بينات در شان نزول آيات، ‌محمدباقر محقق، ‌ج1، ص 63.


مبلغ قابل پرداخت 68,400 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۱۰ تیر ۱۳۹۶               تعداد بازدید : 541

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هرگونه سوالي داشتيد لطفا ازطريق شماره تلفن (9224344837)و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما