فروش آنلاین مقالات دانشجویی، پروپوزال، پروژه، گزارش کارآموزی و کارورزی، طرح کسب و کار، طرح توجیهی کارآفرینی ، بروشور، پاورپوئینت و...

محل لوگو

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 68
  • بازدید دیروز : 59
  • بازدید کل : 666479

مقاله41_نقش اهل بیت در تمدن اسلامی


مقاله41_نقش اهل بیت در تمدن اسلامی

فهرست مطالب

عنوان صفحه

 

چکیده. 1

مقدمه. 2

عوامل موثر در شکل گيري فرهنگ و تمدن اسلامي.. 3

الف)عوامل درون ديني.. 3

ب)عوامل برون ديني.. 4

سهم اهل بيت(ع)در پيدايش و گسترش فرهنگ و تمدن اسلامي.. 5

طبقه بندي علوم. 6

علوم و معارف اسلامي.. 7

علوم غير اسلامي.. 15

منابع. 23

 

 

نقش اهل بيت(ع) و شيعيان در شکل گيري فرهنگ و تمدن اسلامي

 

 

چکیده

نقش اهل بيت(ع) و شيعيان در شکل گيري فرهنگ و تمدن اسلاميبه نظر مي رسد اسلام که داعيه دار کامل ترين دين الهي براي سعادت بشر است؛بايستي بتواند همه ابعاد زندگي مادي و معنوي انسان را پوشش داده و از چيزي فروگذار نکرده باشد؛اما چه شده که اکنون مسلمين و امت هاي اسلامي با برخورداري از ديني جامع و متکامل،اين چنين در ضعف و فرودستي به سر مي برند.تسامح مسلمانان در ثبت و ضبط دستاوردهاي علمي و فرهنگي خود،سرخوردگي و خود باختگي متفکران اسلامي در برابر انديشه هاي نوگرايانه غرب،انکار برتري هاي علمي و فرهنگي مسلمين توسط غيرمسلمانان و بالاخره باورداشت درجه چندم بودن ملتهاي مسلمان به واسطه القائات بيگانگان؛از مصاديق و علل اين ظلم عظيمي است که در حق اسلام و مسلمين رفته است. در اين مقاله برآنيم تا با نيم نگاهي به سير تکون فرهنگ و تمدن اسلامي،به بيان نقش برجسته مسلمين- بالاخص اهل بيت(ع)و شيعيانشان- در شکل گيري فرهنگ،تمدن و دانش بشري بپردازيم.

کلمات کلیدی:اهل بیت (ع) شیعیان، فرهنگ اسلامی، تمدن اسلامی، دانش بشری

 


مقدمه

هجوم فکري غرب براي استحاله فرهنگي مسلمانان،زمينه دست درازي و هجمه سرزميني بيگانگان را فراهم کرد و استعمار همه جانبه ملتهاي مسلمان را به وجود آورد.اين امر– صرف نظر از عوارض آن- همچون شوکي بر پيکره جهان اسلام،سبب شد تا امواجي حياتي در جهان اسلام به وجود آيد و تلاشهاي مستمري از سوي دلسوزان و متعهدان مسلمان براي بيداري مسلمين از اين خواب گران آغاز گردد.اين سلسله حرکات پيوسته تاريخي نهضتي را با نام «بيداري اسلامي» يا «دعوت به بازگشت به اسلام» صورت داد تا مسلمانان را نسبت به سرمايه هاي عظيم مادي و معنوي خود و ميراث گرانبهاي باقي مانده از نسلهاي گذشته آنان آگاه گرداند.در اين راستا مواضع مختلفي شکل گرفت که ماهيت هر يک با ديگري متفاوت مي نمود و نام هاي گوناگوني نيز در اين جريانها مورد استفاده قرار گرفت:اصلاح طلبي،سلفي گري،بازگشت به خويش،نوگرايي،بيداري اسلامي و... .

بيدارگران اسلامي کوششهاي فراواني را براي بازگرداندن خودباوري به امم اسلامي و افشاي غارتگري هاي انجام شده نسبت به سرمايه هاي علمي و فرهنگي مسلمين را آغاز کردند و در سايه اين مجاهدتها نشان دادند که بسياري از آنچه اکنون غرب در اختيار دارد،برگرفته از علوم و معارف خود آنهاست.چنانچه کنکاشي در سير تکون فرهنگ و تمدن اسلامي از گذشته تا کنون داشته باشيم؛خواهيم ديد که مسلمين در طي گذر از مراحل مختلف،علاوه بر افزودن بر غناي علوم زمان،خود مبدع بسياري علوم ديگر بوده اند و در بسياري از علوم جديد که غرب مولد آن بوده نيز گوي سبقت را از غربيان ربوده و پيشتاز اين عرصه ها شده اند.

برخي بر اين باورند که رشد و توسعه فرهنگي مصادف با ظهور اسلام را نمي توان به فرهنگ اصيل اسلامي مستند نمود چرا که مسلمانان در صدر اسلام و پس از پيامبر(ص)التزام عملي و پايبندي لازم به اسلام را نداشته اند و مسلما چنين افرادي نمي توانستند پايه گذار چنين فرهنگي در دنياي بشري باشند.اينان معتقدند اين فرهنگ و تمدن به وسيله افرادي شکل گرفته که داراي گرايش هاي اسلامي بوده و به دين اسلام گرويده بودند و گرنه از ميان خود مسلمانان و جامعه اسلامي چنين حرکتي صورت نگرفته است.اما در پاسخ چنين ادعاي باطلي مي توان گفت: چرا از اين تمدن برخواسته از حجاز،پيش از اسلام خبري نبود؟ و يا چرا شخصيت هاي شهير و درخشاني مثل ابوعلي سينا،فارابي و ديگران پيش از اسلام ظهور نکردند؟ در ثاني برخي از مظاهر تمدن - مثل سبکهاي معماري اسلامي- تنها بر اساس آموزه هاي فرهنگ اسلامي معنا مي شوند و آموزه هاي دين اسلام نيز بر رشد و توسعه فرهنگ انساني تاکيد داشته و به نيازهاي مادي و معنوي انسانها بيشترين توجه را مبذول مي داردکه اينها همگي از پشتوانه هاي ايجاد فرهنگ و تمدن اسلامي به شمار مي آيند.

 

عوامل موثر در شکل گيري فرهنگ و تمدن اسلامي:

عوامل مختلفي در شکل گيري فرهنگ و تمدن اسلامي تاثير داشته و توانسته اند در کنار يکديگر مجموعه فرهنگ و معارف اسلامي که متشکل از آيينها و باورهاي اسلامي است را ارائه نمايند:

الف)عوامل درون ديني:

1. رابطه انسان، خدا و هستي: در اين ساحت،نگاه اسلام به خدا،انسان و هستي،نگاهي بي بديل بوده که فلسفه خلقت و زندگي را متفاوت از ديگران مي بيند که به تبع آن،انسان شريف و صاحب کرامت به عنوان مظهر خدا و محور خلقت،در شناسايي جهان پيرامون خود دستآوردهايي عميق و متمايز از ديگران ارائه خواهد کرد.

  1. خردورزي: از نظر قرآن وظيفه شخص پيامبر(ص)و مومنان اين است که حقيقت دين را با استدلال براي مردم تشريح کنند[1].بديهي است که اسلام آزادي در پذيرش دين و سفارش به تعقل در امورات آن را سر لوحه دستورات خود قرار داده و هيچ گاه ديدگاه هاي خود را بر مردم تحميل نمي کند که مستشرقين نيز خردمندانه بودن آيين محمد(ص) را اصلي ترين عامل در گسترش زود هنگام آن دانسته اند.
  2. علم آموزي: حجم عظيمي از آنچه در آيات و روايات درباره فضيلت علم،توصيه به تعليم و تعلم، جايگاه عالمان در اسلام و اهميت کتاب و کتابت آمده است،گواه بزرگي بر نقش اسلام در شکل گيري فرهنگ و تمدن عظيم بشري در قرون گذشته است.
  3. نوع آموزه هاي ديني: سادگي،جامعيت،جاودانگي و فطري بودن آموزه هاي ديني؛مقبوليت خاصي را در دل مسلمانان به وجود آورد که به خودي خود سرعت رشد و گسترش فرهنگ ديني اسلام را فزوني بخشيد.
  4. سيره عملي مسلمين: از عوامل مهم و تاثير گذار بر نفوذ فرهنگ اسلام در ديگر جوامع،اعتقاد عملي مسلمانان(رهبران،حاکمان و پيروان)به آموزه هاي الهي دين بود و نمي توان آن را حاصل جنگ و قدرت قهري فتوحات اسلامي دانست؛در واقع عامل انساني هر حرکتي است که نقش اول را در پيشبرد آن حرکت ايفا مي کند و شايد يکي از موثرترين عوامل نفوذ و گسترش اسلام در طي فتوحات اسلامي،حسن سلوک،ساده زيستي و نيک رفتاري مسلمانان با ديگران بود که بيش از هر چيز ديگري اثرگذار بوده است.

 

ب)عوامل برون ديني:

  1. رفع نقاط ضعف و جذب نقاط مثبت ديگر تمدن ها: فرهنگ برخواسته از اسلام به سبب بروز و ظهور از يک سرزمين خشک و سوزان با مردمي باديه نشين و بدوي،به خودي خود قدري از ديگر فرهنگها متمايز بود ولي در عين حال آميزه اي شد متاثر از آنها؛به گونه اي که عناصري را از فرهنگ و تمدن يوناني،هندي و ايراني جذب و فرهنگي جديد و متکامل با سيمايي مخصوص ارائه نمود؛تمدن و فرهنگي که زير بناي آن برساخته از آموزه هاي اصيل ديني بود.
  2. نهضت ترجمه: با استقبال اسلام از ديگر اندشه ها و گشودن آغوش باز به روي علوم مختلف ديگر مناطق،جريان عظيمي در شکل گيري علوم در جهان اسلام شد که از آن با نام «نهضت ترجمه» ياد مي کنند.اولين گام در اين راه،ترجمه آثار تمدنهايي چون يونان،روم،ايران و هند بود که داراي بالاترين پيشرفتهاي علمي و فرهنگي آن زمان بودند و در اندک زماني با يادگيري زبانهاي بيگانه به عنوان فني نادر و پر ارزش؛اشتياق به ترجمه متون علمي و آگاهي از علوم مختلف بالا گرفت و با تاسيس «بيت الحکمه»ها،هر آنچه از علوم در دسترس بود گردآوري و ترجمه شد و در اختيار دانشمندان اسلامي قرار گرفت.البته اين نهضت پس از دو قرن رو به افول نهاد؛چرا که منابع غير عربي،ديگر چيزي براي ارائه نداشتند و سطح رشته هاي علمي به سطحي بالاتر از سطح آثار ترجمه شده رسيده بود.[2] .بسياري از مورخان بر اين باورند،مسلمانان در طي اين فرآيند،مهمترين نقش را در انتقال علوم به غرب ايفا کردند؛چرا که آنها با ترجمه علوم از يوناني به عربي،دانش بشري را به مدت چند قرن در خود نگه داشته و در نهايت پس از دوران رنسانس و پيدايش نهضت ترجمه علوم از عربي به لاتين،علوم و معارف نزد خود را به غرب باز پس دادند.در واقع مسلمانان ميراث داراني امين،براي فرهنگ و تمدن غرب بودند؛کما اين که بر غناي آن نيز افزودند. [3]

3) شکل گيري مراکز و نهادهاي علمي: با شکل گيري جامعه اسلامي و تکامل نظام اجتماعي آن،به تدريج نهادها و مراکز آموزشي به و جود آمدند که نقش مهمي در شکل گيري و گسترش علوم و فنون مختلف داشت.نخستين اين مراکز که به طور اختصاصي به مباحث علمي ومطالعاتي مي پرداخت؛«بيت الحکمه» بود که محل تجمع دانشمندان و به ويژه مترجماني بود که کتاب هاي علمي و فلسفي را به عربي و سرياني ترجمه مي نمودند؛اولين آنها بيت الحکمه بغداد بود که بيشتر به فلسفه،علوم رياضي و علوم طبيعي مي پرداخت.از جمله مراکز ديگر دارالعلمها بودند که به نوعي کتابخانه هاي عمومي به حساب مي آمدند و مجموعه اي از کتب گردآوري شده در علوم مختلف در آنها موجود بود؛مانند دارالعلم فاطميون در مصر و دارالعلم موصل.از ديگر مراکز علمي،نظاميه ها بودند که محل تعليم و تربيت بوده و به نوعي حکم مدرسه و دانشگاه را -به عنوان يکي ديگر از پايگاه هاي تاسيس کتابخانه در کشورهاي اسلامي- داشتند که از جمله مدارس مشهور مي توان نظاميه بغداد و نيشابور را نام برد.

شايان ذکر است که از مهم ترين و اولين مراکز علمي و آموزشي در اسلام،مساجد و از صدر اسلام بيشتر امورات ديني و اجتماعي مسلمين در مساجد رسيدگي مي شد و حلقه هاي درس ائمه(ع)و شاگردان ايشان نيز در مساجد برپا بود.حتي پس از ساخت و توسعه مدارس،مساجد جنبه تربيتي و آموزشي خود را حفظ نمودند.برخي مساجد مانند مسجد اموي دمشق و مسجد جامع الخطيب اصفهان،علاوه بر تشابه در نقشه معماري با مدارس،گاهي کلاسهاي درس نيز درآنها تعبيه شده بود و شامل کتابخانه هايي نيز بودند.

 

سهم اهل بيت(ع)در پيدايش و گسترش فرهنگ و تمدن اسلامي

تاريخ اسلام که با دعوت پيامبر اکرم(ص)آغاز شد؛ نقطه آغازين تکون فرهنگ و تمدن اسلامي است.پيامبر اسلام(ص) براي جايگزيني فرهنگ جديد اسلامي به جاي فرهنگ عرب جاهلي با مشکلات زيادي روبرو بود،از طرفي بروز مشکلات داخلي نيز نگذاشت تا پايه هاي اين فرهنگ-آن چنان که شايسته بود- به صورت فراگير مستحکم شده و به سرزمين هاي ديگر منتقل گردد؛اما به لحاظ کمال دين و فرهنگ نويي که به جامعه انساني عرضه مي کرد،اين دين توانست در طول زمان به نيازهاي جوامع بشري پاسخ دهد و منبعي جامع براي احتياجات مادي و معنوي آنان باشد.با تشکيل حکومت اسلامي در مدينه،نخستين گام در مدنيت اسلامي نيز برداشته شد و با گسترش اسلام و در طي فتوحات اسلامي در سده هاي بعد، مرز اين فرهنگ و تمدن،مرزهاي حجاز را نيز درنورديد.

از آنجا که در ادامه رسالت پيامبر(ص)،ولايت و امامت مطرح شد تا خط سير سرچشمه هاي اين فرهنگ و تمدن،در جامعه اسلامي و ديگر جوامع تسري يابد؛ائمه اهل بيت(ع)به عنوان پيشگامان حرکت اسلامي و داعيه داران فرهنگ اصيل ديني،به دليل درک عميق و دقيق از ارکان فرهنگ اسلامي و با تفسير صحيح آنها،علاوه بر تقويت پايه هاي فرهنگ اسلامي،آن را از تحريف و انحراف مصون داشته و با تعليم علوم نزد خود و تربيت شاگرداني ممتاز در علوم و فنون زمان،بر غناي آن افزودند.در رأس اين حرکت امامان معصوم(ع)،امام اميرالمومنين(ع)،قرار داشت؛شخصيتي که نه تنها در طول دوران حيات خويش،بلکه در زمان حيات حضرت رسول(ص)نيز رتبه اي ممتاز داشت و در پايه گذاري علوم اسلامي نقش به سزايي ايفا نمود.فرزندان علي(ع)نيز به پيروي از ايشان،تداوم بخش اين نهضت عظيم فرهنگ ساز بودند که اين نقش را در زمان صادقين(ع)و امام ضا(ع)برجسته تر از دوران ديگر ائمه مي بينيم. در ادامه مسير نيز پيروان ايشان بر اين امر اهمام گماشته و در راه بسط و ترويج فرهنگ و معارف اسلامي نقش به سزايي ايفا نمودند که در ادامه تلاش ها و مجاهدت هاي ائمه اهل بيت(ع)بوده است. وجود بي شمار علماي شيعه - به عنوان شاگردان و رهپويان مکتب اهل بيت(ع)- در علوم مختلف،نشانگر سهم برجسته و قابل توجه مکتب تشيع در پيدايش و بسط علوم و معارف اسلامي است.

 

طبقه بندي علوم:

نوع نگاه دانشمندان مسلمان به علوم،متمايز از نگاه غير مسلمانان بود؛ از اين رو دانشمندان جهان اسلام در پي تعريف دسته بندي جديدي در علوم و دستيابي به معارفي بالاتر برآمدند. که دستآورد آن رشته هاي متعدد علمي است که تا کنون پا برجاست.نگاهي به سير تکون اين طبقه بندي ها،حاکي از نوعي نگاه ماورايي به علوم و همچنين نشان دهنده اهميت موضوع و محتواي آن علوم نيز مي باشد:

1. دانشي که به سبب اهميت بر ديگر دانش ها ارجحيت دارد؛مانند علم دين نسبت به پزشکي.

2. دانشي که واسطه اي است براي رسيدن به ديگر دانش ها؛ مثل علم منطق نسبت به فلسفه.

3. تقدم بخشي از يک علم بر ديگر بخش ها؛مثل تقدم صرف بر نحو در ادبيات عرب.

4. مقدمه بودن يک علم براي درک بهتر ديگر علوم؛مثل خواندن رياضيات براي درک بهتر فلسفه.

از نخستين دانشمندان اسلامي که به طبقه بندي علوم پرداخته،فارابي است که در کتاب «احصاء العلوم» خود به بيان جزئيات و شاخه هاي علوم پرداخته است.وي در اين دسته بندي از نظمي منطقي و فلسفي پيروي نموده و هدف خود از اين کار را فهرست نمودن علوم زمان خود اعلام نموده است؛در حالي که عملا با اين دسته بندي،به نوعي اهميت علوم را نشان داده اند.[4]خوارزمي نيز در کتاب «مفاتيح العلوم» خود نوعي طبقه بندي ارائه نموده که در آن علوم در دو دسته شرعي(اسلامي)و غير شرعي(غير اسلامي)آمده است.وي علومي را که در فرهنگ و تمدن اسلامي به وجود آمده اند؛علوم اسلامي و علومي را که در ديگر تمدن ها(ايران و يونان و هند و...)به وجود آمده اما مسلمانان نيز در آن نقش داشته اند؛ در علوم غير اسلامي طبقه بندي نموده است.وي از نظم منطقي استفاده نکرده و تنها بر مبناي موضوع و هدف علوم دسته بندي خود را انجام داده است. [5]

در تقسيم بندي علوم ملاک هاي مختلفي را در نظر گرفته مي شود؛اما مجموع اين دسته بندي ها از پنج حالت کلي زير خارج نيست.

1- به دو دسته نظري و عملي تقسيم مي شوند که اين طبقه بندي متاثر از فلسفه يونان است.علم نظري(حکمت نظري)خود سه دسته است:علوم الهي،علوم ذهني،علوم طبيعي.علم عملي(حکمت عملي) نيز بر سه دسته است:علم اخلاق،علم تدبير،علم سياست.[6]

2- به سبب وسيله قرار گرفتن براي رسيدن به هدفي دسته بندي مي شوند؛اهم و مهم.

3- به جهت خاستگاه و منشا به دو دسته اسلامي و غير اسلامي نيز قابل تقسيم است.

4- شرعي که شامل علوم شريعت و منقسم بر اصول(قرآن و سنت)،فروع(فقه)،مقدمات(صرف و نحو)و متممات(رجال و درايه)است و غير شرعي،علوم عقلي محض هستند؛مثل رياضيات.

5- عقلي و نقلي نيز نوع ديگري از طبقه بندي در علوم است.

 

علوم و معارف اسلامي:

ما در اين بررسي علوم را در دو دسته اسلامي و غير اسلامي مورد بحث قرار داده و در علوم غير اسلامي،علوم جديد را نيز مطرح خواهيم نمود. منظور از علوم و معارف اسلامي،آن دسته از علومي است که موضوع آن مبناي تشکيل فرهنگ اسلامي است و يا مقدمه اين علوم است.اين علوم عبارتند از:علوم قرآن(تفسير،لغت،قرائت و...)،علوم حديث(رجال،درايه و...)،علم کلام،فقه و اصول،اخلاق،فلسفه و.....در ادامه به برخي از اين علوم اشاره خواهد شد.

الف)علوم قرآن: از گذشته تا کنون کتاب هاي فراواني درباره مجازات قرآن،لغات مشکله،نقطه ها و شکل قرآن،متشابهات،فضايل قرآن،ناسخ و منسوخ،شان نزول آيات،احکام و تاريخ قرآن و...نوشته شده است.مي توان گفت که در اين نهضت عظيم قرآني علي بن ابيطالب(ع)و شيعيانشان پيشگام بوده اند.اولين کسي که قرآن را نوشته و جمع آوري نموده امير المومنين علي(ع)بوده و اولين کسي که قرآن را نقطه گذاري نموده"ابوالاسود دتلي" يکي از اصحاب اميرالمومنين(ع)بوده است.همچنين اول کسي که در علم قرائت،معاني و توضيح لغات مشکله کتاب نوشت " ابان بن تغلب" صحابي امام چهارم بود و نخستين کتاب فضايل قرآن را " ابي بن کعب" صحابي معروف و از شيعيان امير المومنين(ع)نوشته است.اولين کتاب در مجازات قرآن را نيز " فرا" نحوي معروف که يک شيعه ايراني است،نوشته است و نخستين کسي که در احکام قرآن کتاب تاليف نمود" محمد بن سائب کلبي" شيعه و اولين تفسير قرآن را " سيعيد بن جبر" شيعي تاليف نموده است.[7]

1. قرائت: از آنجا که قرآن در آن زمان بي نقطه و بدون اعراب نوشته مي شد و همچنين لهجه هاي مختلفي ميان قبايل مختلف وجود داشت؛رسول خدا(ص)،نحوه قرائت آن را از همان زمان نزول به صحابه تعليم فرمودند و آنان نيز به ديگران آموختند؛بنابراين اين علم همزاد با نزول قران است.در واقع پايه گذار علم قرائت پيامبر(ص)بوده اند؛زيرا ايشان امر به صحت قرائت و زيبايي صوت در خواندن قرآن مي نمودند.پس از علي بن ابيطالب(ع)،عبدالله بن مسعود و ائمه(ع)،از جمله امام سجاد(ع)،جزء قاريان خوش صوت قرآن بوده اند.اولين کسي که قرآن را با الحان موجود در زمان حاضر قرائت نموده،عبيدالله بن ابي بکر ثقفي معروف به ابن حاتم است که جزء طبقه سوم تابعين و قاضي بصره بوده است. اختلاف در قرائات به سبب اختلاف در روايات رسيده از پيامبر(ص)است و در هر يک از بلاد اسلامي قرائت يکي از قراء پذيرفته شد و در نتيجه پنجاه قرائت- که مشهورترين آنها قرائت سبعه است- پديدار شد.بعضي پنداشته اند اول کسي که در علم قرائت کتاب تاليف کرد "ابوعبيد قاسم بن سلام"(م224)بوده در حالي که پيش از او "حمزه بن حبيب"(م156)يکي از قراء سبعه و پيش از او نيز " ابان بن تغلب"(م141)يکي از شيعيان و ياران امام سجاد(ع)بوده است که در اين زمينه کتاب نوشته است.

2. تفسير: در زمان رسول خدا چون مردم از شان نزول ايات اگاهي داشتند و همچنين قرآن به زبان مادري آنها نازل شده بود،از اين رو کمتر دچار مشکل در فهم قرآن مي شدند.ولي بعدها احتياجات فراوان به احکام الهي و فهم حقايق آن نياز به تعمق بيشتري داشت که علم تفسير را به وجود آورد. اگر بخواهيم بدانيم اولين مفسر قرآن چه کسي بوده است،بي ترديد نام پيامبر(ص)و علي(ع)مي درخشد؛در واقع تفسير امام علي(ع)را بايد سرآغاز تفسير عقلي از قرآن کريم دانست.امامان معصوم(ع)،نيز به پيروي از پدر بزرگوارشان-علي(ع)- همواره به تفسير قرآن اشتغال داشته اند ولي متاسفانه کتاب تفسيري از ايشان باقي نمانده است،بلکه تنها روايات بي شماري از انان-خصوصا امام باقر و صادق(ع)- در کتابهاي تفسيري شيعه باقي مانده است که بيشتر آنها در تفسير قمي و مجمع البيان گردآوري شده است.از امام علي(ع)و فرزندانشان که بگذريم،مي توان از صحابي اي چون:ابن عباس،ابن مسعود،ابن ابي کعب و جابر بن عبدالله انصاري در شرح و بسط علم تفسير نام برد.ابن نديم در کتاب الفهرست اسامي بيش از چهل تن ازصحابي و تابعيني که تفسير نگاشته اند را آورده است.[8]

در پيدايش و گسترش علم تفسير،مفسرين از روش ها و اسلوبهاي مختلفي استفاده نمودند که مهمترين آنها عبارتند از:

- تفسير قرآن به قرآن:اين روش مبتني بر کمک گرفتن از برخي آيات قرآن کريم براي فهم و تبين ديگر آيات است.گفته مي شود اين روش همان روش تفسيري پيامبر(ص)و اهل بيت(ع)بوده است و اين روشي است که قرآن خود براي فهم آياتش ما را بدان راهنمايي نموده است.

- تفسير اجتهادي: اين روش نيز مبناي قرآني دارد و به بيان علامه طباطبايي سيصد آيه اي که در قرآن بر تعقل و تفکر تاکيد مي نمايد براي کشف معاني آيات قرآن است.

- تفسير موضوعي:مفسر براي تبيين يک موضوعي خاص آياتي از قرآن را که از نظر معنايي با هم مرتبط هستند را استخراج و در کنار هم به عنوان ديدگاه قرآن راجع به آن موضوع مطرح مي کند.

تفسير تطبيقي،عصري،تاريخي،فلسفي،ادبي،نقلي،هدايتي و تربيتي،کلامي،رمزي و عرفاني نيز از انواع ديگر تفسير است.[9]گفته مي شود اولين تفسير مدون قرآن مجيد،رواياتي بوده که در شرح برخي آيات وارد گرديده و در اين باره عبدالله بن عباس(ابن عباس)،شاگرد اميرالمومنين(ع)در تفسير،را نخستين مدون تفسير دانسته اند و آثار زيادي را به وي نسبت مي دهند که بيشتر آنها از شاگردان اوست؛اما در نزد اهل سنت و بيشتر شيعه «سعيد بن جبير» شيعي،از شاگردان ابن عباس،به عنوان اولين مفسر نامبردار است و تفسير وي که بيشتر جنبه لغوي و تاريخي دارد از مهم ترين منابع در حوزه تفسير به شمار مي رود.[10]

3. ادبيات: منظور از ادبيات صرف،نحو،معاني،بديع،عروض،لغت و...است و جزء علومي است که به لحاظ اهميت در دسته علوم مقدماتي قرار مي گيرد؛يعني مقدمه ايست براي يادگيري ديگر علوم و به خودي خود هدف يادگيري نيست.

- لغت:اول کسي که در "علم اللغه" کتاب نوشت "ابوعبدالرحمن خليل بن احمد"(م170)معروف به «عروضي» و از شاگردان امام جعفر صادق(ع)است.بعد از وي،" ابن سکيت"،" مبرد" – با کتاب الکامل- "ابن دريد" - با کتاب جمهره اللغه- مي باشند.

- صرف:نخستين کسي که علم صرف را وضع کرد،"ابو مسلم معاذ الهراء"(م 187)،شاگرد امام صادق(ع)بوده است.بعد از وي نيز ابو عثمان مازني کتاب مستقلي به نام "التصريف" را نگاشت.

- نحو:همه اتفاق نظر دارند که واضع و موسس علم نحو اميرالمومنين(ع)بوده که کليات اين علم را به "ابوالاسود دئلي" آموخته است و وي هم به ديگران اموخته است

- شعر:اگر چه ظاهرا اسلام به شعر و شعرا روي خوشي نشان نداده است،اما شعري که اموزنده و حکمت آميز باشد،نه تنها مذموم نيست بلکه ممدوح و مقبول اسلام نيز هست.از همان ز مان حيات رسول خدا(ص)و پس از ان در زمان اهل بيت(ع)،مي بينيم که شعرايي که در شعرهايشان معاني اخلاقي و علمي و حماسي وجود داشته مورد عنايت و تکريم بوده اند و برخي همچون فرزدق،شاعر خاص اهل بيت(ع)نيز بوده اند.

4. حديث: علم حديث در کنار قرآن،پايه نخست علوم اسلامي است و به عنوان دومين منبع علوم اسلامي است.از آنجا که سنت نبوي در قالب احاديث عرضه مي شد،اين علم تاثير چشمگيري در توسعه علومي چون:تاريخ،ادبيات،کلام و فلسفه گذاشت.اگر چه از زمان حيات رسول خدا(ص)،همه مسلمين به حفظ و جمع آوري حديث اهتمام داشتند اما خاندان پيامبر و پيروانشان در کتابت و تدوين آن پيشگام بوده و عامه به سبب نهي خلفا از کتابت حديث و به بهانه اين که پرداختن به حديث جاي قرآن را نگيرد؛در اين امر کوتاهي نمودند.

اين نهي در زمان عمر بن عبدالعزيز شکسته شد و به کتابت حديث آغاز گرديد.نخستين کسي که در اهل سنت به کتابت حديث پرداخته "ربيع بن صبيح"(م160)و "سعيد بن عروبه"(م 156)است.اما در شيعه از همان زمان حيات رسول خدا(ص)به اين امر پرداخته شد.در "صحيح" مسلم و "فتح الباري" ابن حجر آمده که امير المومنين(ع)،فزندش امام حسن(ع)،انس بن مالک،عبدالله بن عمرو بن عاص و ديگران بر خلاف برخي صحابه کتابت حديث را پسنديده مي دانستند.

اولين کتاب حديثي شيعه،کتابي است به املاء رسول خدا و خط علي(ع)،که به نام "صحيفه" يا "جامعه" مشهور است و ديگري کتابي است به نام "مصحف فاطمه(س)".اين دو کتاب نزد امامان ما(ع)موجود بوده و گاهي مسائل خود را با استناد به آنها استدلال مي کرده اند.گويا حضرت علي(ع)نيز کتابي مربوط به ديات داشته که معمولا همراه ايشان بوده است.

کتاب ابورافع،غلام آزاد شده پيامبر(ص)-السنن و الاحکام و القضاياي اميرالمومنين(ع)- نخستين کتاب حديثي است که در سنن،احکام و قضايا نوشته شده است.بعد از وي کساني چون:سلمان،ابوذر،اصبغ بن نباته،ابن ابي رافع،حرث بن عبدالله،ميثم تمار،ربيعه بن سميع و عبيدالله بن حر قرار مي گيرند که تاليفاتي در حديث،قضاوت هاي اميرالمومنين(ع)،خطابي،گفتگوها و مناظره هاي حضرت داشته اند.

در طبقه بعد "زبور آل محمد(ع)" يا "صحيفه سجاديه" قرار دارد و همچنين تاليفاتي از جابر بن يزيد جعفي،زيد شهيد،حسن بن ثور و زياد بن منذر.در زمان صادقين(ع)که فضاي جديدي براي نشر معارف الهي ايجاد شده بود،اين دانش سير صعودي پيدا کرد و حدود هفت هزار رساله و کتاب نوشته شد که از آنها اصول اربعمأه به وجود آمد که مصدر جوامع حديثي بعدي گرديد به دنبال علم حديث،براي شناخت احاديث جعلي از صحيح،علم درايه و رجال به وجود آمد که شيعه در اين دو علم نيز پيشتاز بود.

5. فقه: در زمان حيات رسول خدا(ص)،نسل اول عالمان اسلامي،محدثان بودند که کمتر به استنباط احکام شرعي بر اساس قرآن و حديث مي پرداختند و مسائل از شخص ايشان سوال مي شد.و لي پس از رحلت ايشان(ص)،اين استنباط(اجتهاد در کتاب و سنت)ضرورت پيدا کرد.نيازمندي هاي اجتماعي،سياسي و اقتصادي جامع اسلامي مستلزم بيان احکام جديد و تبيين بيشتر امور جزئيه بود که شکافتن علوم و بيان احکام الهي را از دل کتاب و سنت مي طلبيد.ائمه(ع)به عنون وارثان علم نبوي و حافظان دين الهي اولين و بهترين منبع نشر و تبيين احکام الهي براي مردم بودند و در طول حيات ايشان مرجع علمي جامعه در اين مسائل به شمار مي رفتند.به ويژه در زمان صادقين(ع)که امام صادق(ع)،مکتب فقهي مطرح شده از سوي پدر بزرگوار خويش را مدون و منسجم نموده و به عنوان يک مکتب فقهي شيعي ارائه نمودند که به فقه جعفري شهرت گرفت.به جز ائمه(ع)،ديگراني هم چون؛يونس بن عبدالرحمن،زراره بن اعين،ابوبصي،فضل بن شاذان و...نيز بودند که در فقه و اجتهاد شهرت داشتند.دسته اي ديگر نيز فقه خود را تنها بر پايه روايات و نقل حديث استوار نموده و از هر نوع استدلال عقلي در احکام شرعي ابا داشتند.اگر چه در مقابل برخي نيز خود را در عرض خاندان نبوت دانسته و راي و اجتهاد خويش را در استنباط حکم خدا داخل کرده و فقه ديگري به جامعه عرضه داشتند،اما بديهي است که اتخاذ علم از منبع و مبدأ آن به صواب نزديک تر بلکه عين صواب است.

 

[1]. سوره نحل،آيه 25

 

[2]. دانشنامه جهان اسلام،ج7.

[3]. آلفونسو نلينو،کرلو،تاريخ نجوم اسلامي،ترجمه احمد آرام،تهران،1343؛ به نقل ولايتي ج1،ص50-30

[4]. فارابي،احصاءالعلوم، حسين خديوجم.- تهران: شرکت انتشارات علمي و فرهنگي، ‌ص41

[5]. خوارزمي،مفاتيح العلوم،باوردان،قم؛ص5

[6]. ولايتي،علي اکبر،پويايي فرهنگ و تمدن اسلام و ايران،4جلد،وزارت امورخارجه،تهران،1382ش؛ج1،ص129

[7]. صدر،سيد حسن،تاسيس الشيعه لعلوم الاسلام،منشورات اعلمي،تهران،[بي تا]؛ص322-316

[8]. فهرست ابن نديم،ص57به نقل ازقرباني،ص78

[9]. ولايتي؛ج2،ص35

[10]. عقيقي،عبدالرحيم،فقهاي نامدار شيعه،کتابخانه مرعشي نجفي،قم،1405؛ص450


مبلغ قابل پرداخت 68,400 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۱۰ تیر ۱۳۹۶               تعداد بازدید : 489

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هرگونه سوالي داشتيد لطفا ازطريق شماره تلفن (9224344837)و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما