فروش آنلاین مقالات دانشجویی، پروپوزال، پروژه، گزارش کارآموزی و کارورزی، طرح کسب و کار، طرح توجیهی کارآفرینی ، بروشور، پاورپوئینت و...

محل لوگو

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 180
  • بازدید دیروز : 291
  • بازدید کل : 672092

مقاله42_نقش قیام عاشورا در بازسازی مفاهیم دینی و جامعه اسلامی


مقاله42_نقش قیام عاشورا در بازسازی مفاهیم دینی و جامعه اسلامی

فهرست مطالب

عنوان صفحه

چکیده. 1

مقدمه. 2

1.ابعاد سیاسی.. 2

  1. ابعاد کلامی.. 4

3. ابعاد فرهنگی.. 8

3-1.احیای فرهنگ جهاد و شهادت و بی‌اعتنایی به لذایذ دنیوی.. 8

3-2.ترسیم رابطه تنگاتنگ عرفان و معنویت با سیاست... 10

3-3پبازسازی مفهوم رابطه امت با امام. 15

4. سنت‌های عاشورا نمادی از مقوله عشق متقابل امام و امت... 17

واکاوای و ارزش‌گزاری سنت‌های عاشورا18

1.سنت‌های انعکاس یافته در متن روایات؛18

  1. سنت‌های انعکاس نیافته در متن روایات، (سنت‌های نوپیدا). 20

2-1. سنت‌های نوپیدای مباح.. 20

2-2.سنت‌های نوپیدای غیرمباح.. 20

منابع. 22

 

 


نقش قیام عاشورا در بازسازی مفاهیم دینی و جامعه اسلامی

 

چکیده

نهضت سالار شهیدان که سرانجام به شهادت مظلومانه امام حسین (ع) و یارانش انجامید ، در عین آن که تلخ ترین حادثه در تاریخ دین داری به حساب می آید ، خود ثمرات و برکاتی داشته که تا کنون استمرار یافته است . یکی از برکات این نهضت عظیم ، بازسازی آن دسته از مفاهیم دینی است که در روزگار امام دچار تحریف و مسخ شد ؛ چنان که در دوران ما نیز در آستانه چنین خطری قرار دارد . این مفاهیم دینی را میتوان به سه دسته اساسی تقسیم کرد که عبارتند از : 1.مفاهیم سیاسی نظیر رابطه دین با سیاست ؛ 2. مفاهیم کلامی نظیر مساله امامت ؛ 3. مفاهیم فرهنگی نظیر رابطه امام با امت . نگارنده در این مقاله به نقش نهضت کربلا در باز سازی این مفاهیم پرداخته و این مساله را مورد توجه قرار داده که بسیاری از فرهنگ و سنت های رایج میان شیعیان از عشق غیر قابل توصیف آنان به امام حسین (ع) نشات گرفته است .

کلید واژه ها : عاشورا ، نهضت امام حسین (ع) ، فرهنگ و سنت های عاشورا ، رابطه امام با امت

 

 


مقدمه

عاشورا را باید پس از پدیده رسالت پیامبر (ص) و شهادت حضرت امیر (ع) بزرگترین و تاثیرگذارترین رخداد تاریخ اسلام بویژه در سده نخست دانست. گرچه شماری از مورخان همچون طبری و محدثانی همچون بخاری و متکلمانی همچون ابوالحسن اشعری و عموما خواسته و از روی غرض‌ورزی خواستند تا از کنار این رخداد بزرگ به سادگی گذشته و آن را کم‌ اهمیت جلوه دهند و چشم خود را از بسیاری از اسرار و حقایق آن فرو بندند، اما عظمت و تاثیرگذاری این رخداد آن چنان شگرف و گسترده بوده و هست که هنوز برغم گذشت قریب 14 سده از آن در میان آثار، اندیشه‌ها و فرهنگ مسلمانان، حضوری بس فعال و تاثیر گذار دارد .

حادثه عاشورا که در نگاهی فراگیر همزمان با استنکاف امام حسین (ع) از بیعت با یزید پس از مرگ معاویه در نیمه رجب سال 60 هجری آغاز و پس از گذر از فراز و نشیب‌های زیاد با شهادت امام و یارانش در روز عاشورا یعنی دهم محرم سال61 هجری به اوج خود رسید، و در ظاهر با بازگشت بازماندگان ، خانواده و همراهان امام به مدینه به پایان رسید، در عرصه‌های عدیده آثار و نتایج مهمی را به همراه آورد این عرصه‌ها عبارتند از: 1. ابعاد سیاسی 2. ابعاد کلامی 3. ابعاد فرهنگی. در این مقاله به بررسی این ابعاد می‌پردازیم.

.1 ابعاد سیاسی

برغم پافشاری کتاب و سنت بر لزوم برخورداری جانشینان پیامبر (ص) از ویژگی عصمت و گزینش الهی ، پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) در عرصه حکومت و سیاست چنان انحطاطی رخ نمود که به جای عصمت نه تنها عدالت ننشست، بلکه با تحریف معنوی آیات و جعل روایات به عموم مسلمانان چنین تلقین شد که حاکم اسلامی حتی مجاز است به ظواهر شریعت نیز ملزم نباشد. در این جا مناسب است سه نمونه از این دست از روایات را ذکر کنیم :

  1. حذیفه بن یمان می گوید : به پیامبر(صلی الله علیه وآله) عرض کردم ما انسانیم و خداوند برای ما خیر و خوبی قرارداده است آیا پس از این دوران خیر شر و بدی خواهد بود؟ پیامبر فرمود : آری . گفتم : چگونه؟ فرمود : پس از من پیشوایانی خواهند بود که به هدایت من راه نیابند و به سنت من عمل نکنند و بزودی مردانی بر آنان حکومت خواهند راند که دلهایشان در قالب انسانی دلهای شیاطین است . گوید : گفتم : اگر چنین روزگاری را درک کردم چگونه عمل کنم؟ فرمود : از حاکم شنوایی و اطاعت داشته باش و حتی اگر به پشتت بزند و مالت را بگیرد بشنو و اطاعت کن .

2 . ابوالدرداء می گوید رسول خدا(صلی الله علیه وآله) مرا به نه کار توصیه کرد : «به خدا شرک نورز حتی اگر قطعه قطعه یا سوزانده شوی ، . . . و از پدر و مادرت اطاعت کن و اگر به تو فرمان دادند که از دیانت خارج شوی تو به خاطر آنان خارج شو و با والیان ستیز مکن .»

3 . ابوهریره می گوید پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرموده است :

جهاد بر شما واجب است با هر زمامداری نیکوکار باشد یا بدکار .

4 . مسلمه بن یزید مهبنی می گوید

به پیامبر گفتم : ای رسول خدا اگر پس از شما حاکمان بر ما مسلط شوند که حقی از ما را بستانند و حقی که خداوند برای ما قرار داده از ما دریغ کنند آیا ما مجاز به جنگ با آنان هستیم؟ پیامبر(صلی الله علیه وآله)فرمود : علیهم ما حملوا و علیکم ما حملتم . کار آنان بر عهده ایشان و کار شما بر عهده شماست .

به استناد این دست از روایات نه تنها عصمت و عدالت در عرصه حکومت و زمامداری از شرط بودن افتاد ، بلکه حتی برخی فسق حاکم را نیز مانع خلافت به شمار نیاوردند. البته به این حد هم اکتفا نشد و از خلافت کسانی امثال یزید بن معاویه حمایت شد که افزون بر فسق، کفر و بی‌اعتقادی به اسلام و وحی را آشکار ساخت . شرط عصمت در خلافت کجا و مانع نبودن اظهار کفر در خلافت کجا؟

چنین گردش قهقرایی وارونه‌ساختن مفاهیم مقدس دینی در طول قریب به پنجاه سال پس از رحلت رسول اکرم (ص) با استفاده از سه شیوه شناخته شده زر، زور و تزویر انجام گرفت. زر و زور بدست صاحبان قدرت دنبال شد، اما بیشترین نقش تزویری از آن عالمان دین بود که برای تامین دنیای خود از دین مایه گذاشته و آیات و روایات مسلم و صریح در پای خدایان قدرت ذبح کردند. و البته اگر مردم تاب مقاومت دربرابر درخشش زر و تیزی شمشیر داشته باشند، چگونه می‌توانند در برابر پند و نصیحت عالم نمایان بی‌حقیقت و اما نشان داران پینه بر پیشانی تسلیم نگردد ؟!

دربرابر چنین کجروی عمیق و ریشه‌دار هیچ برهان ، استدلال و سخنان خیرخواهانه سودی نمی‌بخشد و تنها خون است که ناگهان همه غوغاها و فریادها را خاموش می‌سازد و همگان را سر در جیب تفکر فرومی‌برد. آن هم نه هر خونی، خون پاکترین انسان عصر، فرزند پیامبر (ص) یادگار علی و فاطمه و سید جوانان بهشت!

باری، سالار شهیدان با قیام و اعتراض خونین خود در برابر دستگاه منحرف و پلشت اموی تمام بناهای افراشته براساس قرائت‌های رایج از فلسفه سیاست اسلامی را فرو کوفت. زیرا با قیام امام حسین (ع) همه مدعیان و مدافعان نظریه حذف قیود عصمت و عدالت و التزام به دین و شریعت از حوزه حکومت و سیاست ، خود را در برابر این پرسش بسیار مهم بی‌پاسخ یافتند، که اگر نگرش آنان صحیح است پس قیام و شهادت فرزند پیامبر (ص) چه معنا و توجیهی دارد؟ با این قیام خونین دیگر به عموم مردم چه پاسخی درخور می‌توانند داد؟!

باری، شهادت امام حسین (ع) برغم همه نقشه‌ها و نیرنگ‌ها که برای خاموش کردن آن انجام گرفت ، چنان تحولی در فکر و فرهنگ مسلمانان عصر شهادت امام ایجاد کرد که دستگاه اموی چندان تاب نیاورد و با قیام توابین در هم شکست و با فاصله اندکی حکومت دست به دست شد، تا آن که بنی‌عباس با شعار: «یا لثارات الحسین » پا به عرصه سیاست گذاشتند و مردم به هدف اصلی نهضت امام حسین (ع) و انتقام از خون آن حضرت بنی‌عباس را بر اریکه قدرت نشاندند . هرچند در روش و نتیجه کار به خطا رفتند!

 

2.ابعاد کلامی

چنان که شهرستانی در کتاب «الملل و النحل» آورده است، هیچ بحث کلامی در اسلام به اندازه مساله « امامت » باعث چالش و شکاف میان مسلمانان نشده ، و در هیچ زمینه‌ای به اندازه این مساله خون مسلمانان بر زمین ریخته نشد . اهل سنت معتقداند که رسول اکرم (ص) کسی را به عنوان جانشین خود معرفی نکرد و بدون تعیین تکلیف ، مسلمانان را در این مساله بسیار مهم، یعنی تعیین خلیفه به خود آنان واگذار کرد. بر این اساس، گروهی از صحابه پس از رحلت پیامبر (ص) در سقیفه بنی‌ساعده گرد آمده و پس از بحث و گفتگو ابوبکر را به عنوان خلیفه مسلمانان تعیین کردند. سایر خلفای اسلامی یکی پس از دیگری با تعیین خلیفه پیشین و با دخالت یا عدم دخالت مسلمانان منصوب شدند. عالمان اهل سنت عموما حتی پذیرفتند که اگر کسی با زور شمشیر و بدون برخورداری از شرایط لازم، زمام کار مسلمانان را به دست گیرد، اطاعت از او لازم و قیام علیه او حرام است

بدین‌ترتیب، مساله بسیار مهم خلافت از یک مساله بنیادی و اصول به مساله‌ای فقهی تنزل یافت، و مشروعت خلافت و زعامت به انتخاب مردم احاله شد

از سویی دیگر ، عالمان اهل سنت برای دفاع از همه انحرافاتی که توسط خلفا پس از رحلت پیامبر (ص) اتفاق افتاد، بر ضرورت دو اصل پافشاری کردند که عبارتند از :

1. عدالت صحابه ؛ به این معنا که ما می‌بایست عمیقا بر این باور باشیم که صحابه پیامبر (ص) هیچ‌گاه به تعمد دارای سوء نیت نبوده و هیچگاه برای هواهای نفسانی بر سرقدرت با یکدیگر به رقابت نپرداخته و به بیت‌المال مسلمانان دست‌اندازی نکرده‌اند.

2. اجتهاد صحابه ؛ به این معنا که صحابه به یمن همراهی با پیامبر اکرم (ص) و هم‌عصری با نزول آیات قرآن ، از ملکه اجتهاد و قدرت استنباط احکام و آموزه‌های دینی برخوردار بوده‌اند. مقتضای اجتهاد مشروعیت و حجیت ظاهری گفتار و افعال در موارد اجتهاد است ، هرچند در متن واقع، آنچه مجتهد دریافته خطا باشد.

بنابراین اگر صحابه احیانا از نظر ما دچار خطاهایی شده باشند، یا با یکدیگر به جنگ پرداخته و خون یکدیگر را ریخته باشند، مبتنی بر اجتهاد آنان بوده و آنان برای خود حجت شرعی داشته‌اند.

تاکید بر نظریه احاله حکومت و خلافت پیامبر (ص) به رای و نظر مردم و پافشاری بر دو اصل پیشگفته : عدالت و اجتهاد صحابه که از همان آغاز در میان مسلمانان رواج داده شد، زمینه بسیاری از انحرافات فکری در عرصه «خلافت» به عنوان یکی از مباحث مهم کلامی را فراهم ساخت. این دست از نگرش‌ها باعث شد که عثمان به عنوان سومین خلیفه مسلمانان علنا بتواند‌ بیت‌المال را میان تبار خود تقسیم کند و به تعبیر حضرت امیر (ع) بسان شتر که حریصانه گیاه بهاری را می‌بلعد ، سرمایه‌های مسلمانان را آن چنان به تاراج گذارد و شماری نالایق را تنها به خاطر نسبت و حسب بر مسلمانان بگمارد و براساس همین نگرش است که طلحه و زبیر و عایشه به عنوان بزرگان صحابه پیامبر (ص) اجازه می‌یابند که جنگ عظیم بسان جنگ جمل را بر امام علی (ع) تحمیل کنند و پیش از عثمان خلیفه دوم بر اساس همین مبانی به خود اجازه داد تا معاویه بن ابی‌‌سفیان و به تعبیر امام علی (ع) شخصیتی معکوس و وارونه را بر شام مسلط سازد و بدین‌ترتیب زمینه را برای سلطه مطلق و بی‌چون و چرای امویان بر حکومت اسلامی در پهنه جهان اسلام فراهم ساخت. باری ، وقتی قرار باشد معاویه مجتهدی عادل باشد که در تمام کارها و تصمیم‌های خود دارای حجت و عذر شرعی است، دیگر چگونه می‌توان او را عتاب کرد که چرا زیر بار حکومت مشروع حضرت امیر (ع) - که افزون بر نص رسول اکرم (ص) از پشتوانه انتخاب همه جانبه مردمی نیز برخوردار بود - نرفت و چرا جنگ سنگین و پرخسارت صفین را بر امام تحمیل کرد و خود زمینه‌ساز فتنه‌ای بزرگ و تلخ بسان فتنه خوارج شد و چرا در برابر حکومت مشروع امام حسن (ع) ایستاد و باعث و بلکه بانی شهادت آن امام مظلوم شد، و سرانجام چرا پسر پلید، شرابخوار، زناکار ، بوزینه‌باز ، و ... خود را به عنوان جانشین خویش تعیین کرد ؟! کسی که در سه سال حکومت بس تاریک و نکبت‌بار خود، سه جنایت نابخشودنی در تاریخ اسلام مرتکب شد که عبارتند از:

1. قتل و غارت مردم مدینه؛

2. شهادت امام حسین (ع) در کربلا؛

3. به منجنیق بستن کعبه برای دستگیری عبدالله بن زبیر؛

شیعه و عالمان شیعه در برابر چنین تفکر و نگرش ناصوابی ، بر این باور بوده و هستند که

اولا : خلافت و جانشینی پیامبر (ص) امری الاهی است که تنها با تعیین خداوند و نصب رسول اکرم (ص) محقق می‌گردد و براین اساس شیعه معتقد است که پیامبراکرم (ص) حضرت امیر (ع) و پس از وی یازده فرزند ایشان را به عنوان خلیفه و امامان امت تعیین کرده است.

ثانیا : صحابه را نمی‌توان به طور مطلق دارای ویژگی اجتهاد یا عدالت دانست. چه، در میان آنان اشخاصی ناآشنا به آموزه‌های اولیه اسلام و قرآن وجود داشته است ، چنان‌که صفحات تاریخ آکنده از گناهان آشکار شماری از آنان است.

به هر روی ، تفکر شیعه از آغاز از سوی اهل‌بیت (ع) با بیان و قلم در میان مردم _ هرچند به خاطر محدودیت‌های دستگاه‌های حاکمه به صورت محدود _ انتشار یافت ؛ اما قیام سالار شهیدان و خون آن حضرت به مثابه مهری خونین، این اندیشه را استواری و استحکام بخشید.

آیا قیام سالار شهیدان و غیرمشروع دانستن حکومت یزید بن معاویه به این معنا نبود که خلافت امری الاهی است و اگر به دست مردم و اشخاص واگذار شود چنین سرنوشت شومی را پیدا خواهد کرد که امثال یزیدبن معاویه بر اریکه قدرت بلکه خواهند بود؟! آیا امام با خون خود اثبات نکرد که خلیفه دوم در نصب معاویه به عنوان کارگزار مسلمانان در شام دچار خیانت شده و پس از او عثمان با حمایت همه جانبه از معاویه و حکومت وی عامدانه زمینه‌ساز بزرگترین جرم در تاریخ اسلام شده است؟! و بر این اساس دیگر نمی‌توان جرم‌های سنگین شماری ازبزرگان صحابه را با دو اکسیر غلط عدالت و اجتهاد توجیه کرد؟!

آری، شهادت مظلومانه امام حسین (ع) در عرصه مباحث و نگرش‌های کلامی مسلمانان نتایج مهمی را به همراه داشته است از جمله:

1. عالمان اهل سنت که با دو اکسیر عدالت و اجتهاد صحابه لغزش های آنان را قابل توجیه می‌دانند و براساس مبانی کلامی از خلافت خلفای اسلامی حمایت کرده و آن را مشروع می‌دانند، در برخورد با خلافت یزیدبن معاویه دچار چالش و شکاف عمیقی شدند. به گونه‌ای که هیچ یک از مبانی پیشگفته نتوانست به عنوان توجیه‌گر جنایات سنگین یزید به کار آید. گرچه شماری اندک همچون ابوحامد غزالی در عین پذیرش گناهکاری یزید به خاطر به شهادت رساندن امام حسین (ع)، لعن او را به بهانه توبه یزید در آخر عمر روا ندانستند ، اما در برابر، عموم عالمان با انصاف اهل سنت ضمن تاکید بر جنایت پیشگی یزید، لعن او را نه تنها جایز، بلکه واجب دانستند.

آیا چیزی جز خون و شهادت می‌توانست این چنین بنیان اندیشه‌های کلامی رایج در میان عالمان اهل سنت رادر هم شکند؟!

.2. یکی از روایات بسیار مهم که در کنار صحت سند، در مهمترین منابع حدیثی اهل سنت از جمله صحاح سته بویژه صحیح بخاری، انعکاس یافته حدیث «اثنی عشر خلیفه» است . در این روایت پیامبر (ص) سه ویژگی خلفا پس از خود تاکیده کرده است که عبارتند از: 1. منوط بودن عزت اسلام به خلافت آنان؛ 2. شمار آنان دوازده تن است؛ 3. همگی از قریش‌اند.

عالمان اهل سنت اعم از متکلمان و محدثان در برخورد با این حدیث دچار چالش بزرگی شده‌اند، و آن این که این سه ویژگی چگونه بر ماجارای خلافت اسلامی با رعایت تسلسل در امر خلافت سازگار است. پیدا است که تسلسل خلافت از ابوبکر تا معاویه از نظر آنان بدون اشکال بوده و این سه ویژگی از نظر آنان بر این شش تن قابل انطباق است. اما هنگامی که این تسلسل به یزیدبن معاویه می‌رسد؛ ناگهان دچار چالش جدی می‌شوند. آنان به خوبی درمی‌یابند که یزید نه تنها مایه عزت مسلمانان نشد، بلکه ننگین‌ترین دوران خلافت برای خود مسلمانان را رقم زد. بدین‌جهت غالبا یزید را از فهرست خلفای دوازده‌گانه خارج می‌سازند . این امر به خوبی نشان می‌دهد که خون امام حسین (ع) در چگونگی نگرش کلامی به مساله خلافت تا چه اندازه تاثیرگذار بوده است.

.3. از دیگر برکات و ثمرات نهضت عاشورا در عرصه مباحث کلامی تقویت دیدگاه همسانی دین و سیاست ، در برابر دیدگاه جدایی دین از سیاست یعنی «سکولاریست‌ها» است. زیرا سکولارها پیوسته بر این مدعا پای می‌فشرند که دین امری شخصی و غیراجتماعی است و پیامبران و بالطبع اوصیای آنان تنها به اصلاح آخرت و عقبای مردم می‌اندیشند و کاری به دنیا و حکومت و سیاست ندارند. بدین‌جهت معتقداند که پیامبران و اوصیای آنان نه تنها به فکر برقراری حکومت نیفتادند ، بلکه با حکومت‌های جبار و ستمکار عصر خود نیز هیچگاه به چالش و ستیز نپرداختند . شعار آنان گفتار منسوب به حضرت عیسی (ع) است که فرمود : «کار قیصر را به قیصر واگذار» . آنان حتی مبارزه موسی (ع) با فرعون را نه مبارزه با طاغوت و دستگاه باطل حاکم بلکه صرفا به معنای تلاشی برای خارج ساختن بنی‌اسرائیل از مصر و بازگشت آنان به سرزمین اولیه‌شان تفسیر کرده‌اند . نهضت عاشورا می‌تواند خط بطلانی بر این تفکر که گاه از سوی برخی از صاحب‌نظران شیعه و باورمند به آرمان‌های امام حسین (ع) ارائه شده، به حساب آید. زیرا اگر به راستی پیامبران و اوصیای آنان کاری به حکومت و سیاست و مبارزه با دستگاه‌های جبار و ستمکار عصر خود نداشتند ، چگونه می‌توان پذیرفت که امام معصومی همچون سالار شهیدان برای برقراری عدالت در جامعه و دفاع از ارزش‌های دینی و مبارزه با طاغوت عصر خود تا پای جان به مبارزه برخاسته و خون خود و باوفاترین یارانش را دراین راه نثار نماید ؟!

 

3. ابعاد فرهنگی

مهم‌ترین عرصه‌ای که نهضت امام حسین (ع) در آن تاثیر عمیق و ماندگاری گذاشته، ابعاد فرهنگی است. به این معنا که این نهضت برخی از مفاهیم و ارزش‌های فرهنگی فراموش شده یا تحریف شده در روزگار خود را اصلاح و بازسازی کرد. در اینجا به خاطر رعایت اختصار به سه نمونه اکتفا می‌کنیم.

 

1-3احیای فرهنگ جهاد و شهادت و بی‌اعتنایی به لذایذ دنیوی؛

یکی از آموزه‌های موکد همه ادیان آسمانی و بویژه اسلام زودگذر بودن دنیا و بهره‌های آن و ضرورت دل نبستن به تمتعات دنیوی است. بدین‌جهت در قرآن هماره به مردم هشدار داده شده که فریفته دنیا، زرق و برق‌ها و لذت‌های آن نشوند و به فنا و نابودی و گذرا بودن آن اندیشیده‌ و دربرابر ، برای آخرت خود که همان زندگی جاودان است، زاد و توشه لازم برگیرند. بر این اساس، زهد، در تمام کتب اخلاق اسلامی جزو مراحل سیروسلوک معنوی برشمرده شده و در روایات محبت دنیا سر منشأ همه خطاها دانسته شده است. «حب الدنیا رأس کل خطیئه»

البته این توصیه‌ها هیچ‌گاه به معنای بی‌اعتنایی به آبادانی دنیا و بازسازی دنیای مردم و تلاش برای بی‌نیازی از بیگانگان نبوده و نیست.

پیامبر اکرم (ص) در سرتاسر حیات خود با زهد و بی‌اعتنایی بی‌مثالش عدم دلبستگی تام به دنیا و آمادگی لحظه به لحظه برای فداکاری در راه خدا و احیای ارزش‌های دینی را به تصویر کشید. گرچه این سیره به صورت کم‌رنگی در عصر خلیفه اول و دوم دنبال شد ، اما با آمدن عثمان و رویکرد او به دنیا و انباشتن آن ، مسابقه ثروت‌اندوزی میان مسلمانان به اوج خود رسید. و کار همان صحابه تربیت یافته در عصر نبوی به جایی رسید که هر یک به داشتن صدها قطعه زمین و خانه و صدها غلام و کنیز و هزاران درهم و دینار به یکدیگر می‌بالیدند. پبدا است که با چنین حال و هوایی فرهنگ آخرت‌خواهی و زهد در میان مسلمانان و روحیه شهادت طلبی برای حفظ ارزش های دینی به شدت تضعیف شد . ازاین‌ رو دیگر آنان نسبت به حوادث و رخدادهای پیرامون خود حساسیت لازمی از خود نشان نمی‌دادند. و چنان در لاک زندگی شخصی و خصوصی خود به سر برده و به انباشتن مال و ثروت اهتمام می‌ورزیدند که حاضر به فداکاری و جانفشانی برای دفاع از ارزش‌های دینی نبودند. اوج این انحطاط فرهنگی در روزگار حضرت امیر (ع) خودنمایی کرد. آنجا که امام (ع) بارها مردم کوفه را به خاطر دنیا دوستی شدید و فراموشی آخرت و ترک مسئولیت‌های اجتماعی مورد عتاب و نکوهش قرار داد.

باری، همین دلبستگی‌ها و دل‌فریبی‌ها به دنیا یکی از زمینه‌های ناکامی آن حضرت دربرابر حریم‌شکنی‌های معاویه را فراهم ساخت و سرانجام باعث شهادت امام شد. روند دنیاگرایی با شدت هرچه تمام‌تر در دوران امام حسن (ع) دنبال شد به‌گونه‌ای که سپاه امام حسن (ع) به رغم صف‌آرایی در برابر سپاه معاویه تنها به خاطر چند درهم و دینار و تطمیع‌های معاویه از هم پاشید و امام ناگزیر شد با تلخی صلحنامه معاویه را امضا نماید.

اینها همه از مرگ و نابودی ارزش‌های اخلاقی از جمله آخرت‌‌طلبی و گریز از دنیاگرایی در میان مسلمانان و حتی در میان خواص حکایت دارد. و پیدا است معاویه درچنین فضای آلوده به دنیاگرایی ‌توانست براحتی پلیدترین انسان عصر خود یعنی فرزندش را بدون کمترین مخالفت به عنوان جانشین خود معرفی نماید.

در چنین روزگار خاموش، دنیازده و مردمانی غرق در دنیازدگی، امام حسین (ع) با شماری از یارانش که برای دفاع از ارزش‌های دینی بویژه جهاد و شهادت پا به راهی گذاشت که از آغاز فرجام و آن و منتهی شدن به شهادت آشکار بود. چنان که آن حضرت در پاسخ محمدبن مسلم ، ام سلمه و نیز در خطابه‌ای که در مکه در آغاز رهسپاری به عراق ایراد کرده از چنین فرجامی خبر داد و اعلام کرد که به رغم یقین داشتن به شهادت خود و یارانش برای دفاع از حریم دین پای به این راه خواهد گذاشت.

بدون تردید چنین حرکت و نهضتی با کمترین عده و عُده که فرجامش برای هر آشنای به وضعیت خاموش جهان اسلام آن روز، سستی و رخوت مسلمانان ، و تبلیغات سوء دستگاه اموی از آغاز روشن بود ، پیامی بس بیدارکننده را به همراه داشت و آن این که ای مسلمانان خواب، رخوت، سستی، دنیا زدگی و دنیاگرایی، فراموشی آخرت و حیات جاودانه، از یادبردن ارزش‌های والایی همچون جهاد و شهادت این همه ذلت و خواری برای شما به همراه آورده و کارتان به جایی رسیده که حاکمی همچون یزید بر اریکه قدرت و مسند پاک پیامبر اکرم (ص) تکیه زده است ! باری، اینک وقت بیداری و درس گرفتن از چنین مقامی است.

نهضت عاشورا نه تنها در زمان خود باعث بیداری مسلمانان شد، بلکه در تمام سده‌های تاریخ اسلام تا روزگار ما، هماره به مثابه زنگی به گستره هستی گوش مسلمانان را نواخته و آنان را از خواب غفلت و سستی بیدار ساخته و به مبارزه با ستمگران و دفاع از ارزش‌های دینی و اخلاقی تا پای جان فراخوانده است. از صدها قیام و نهضت در گستره تاریخ اسلام که بگذریم، نهضت اسلامی در روزگار ما در ایران یکی از بهترین شواهد مدعا است که نشان می‌دهد قیام سالار شهیدان در تمام فراخنای تاریخ تاثیر شگرف خود را گذاشته و خواهد گذاشت.

از سویی دیگر ، امام حسین (ع) در راستای احیای فرهنگ جهاد و شهادت برداشتی غلط از یکی ازمفاهیم مهم و بنیادین اسلامی یعنی مفهوم امر به معروف ونهی از منکر را بازسازی کرد.

زیرا به رغم تاکید بر این آموزه اسلامی در کتاب و سنت و انعکاس گسترده آن در احکام فقهی فریقین، پیش‌بینی شرط عدم احتمال ضرر ، عملا این آموزه تاثیرگذار اجتماعی را از کارآیی انداخت. چه، بالاخره هر کس که بخواهد در برابر منکری بایستد یا به پایبندی به معروفی که مورد بی‌اعتنایی قرار گرفته، هشدار دهد، بالاخره احتمال خطر و زیان خواهد داد. بویژه که مخاطبان او دستگاه حاکمه و صاحبان قدرت باشند. باری، اسلام امر به معروف و نهی از منکر را تنها برای اصلاح رفتارهای فردی و سامان‌دادن به فرهنگ عمومی مسلمانان پیش‌بینی نکرد، بلکه آن را امری مناسب برای کنترل خطاها و لغزش‌های صاحبان قدرت به رسمیت شناخت. اما مشروط ساختن این فریضه مهم به عدم احتمال ضرر عملا آن را از حیز انتفاع خارج ساخت.

 

2-3.ترسیم رابطه تنگاتنگ عرفان و معنویت با سیاست:

گرچه درباره عرفان اسلامی و ریشه‌های تاریخی آن و میزان انطباق آن با آموزه‌های کتاب و سنت بحث و گفتگوهای زیادی میان صاحب‌نظران در جریان است، با این حال ، معنویت و عرفان را باید جان، روح و جوهر آموزه‌های دینی و اسلامی دانست . یکی از انتقادهای رایج به جریان معنویت‌گرایی در اسلام این است که رویکرد معنوی و عرفانی همان رهبانیت مسیحیت است که به نوبه خود در عزلت و گوشه‌نشینی عابدان، زاهدان و عارفان و گریز از مسئولیت‌های اجتماعی تاثیر مستقیم داشته و دارد. از نظر این دست از منتقدان سیر و سلوک معنوی و نگاه عارفانه به هستی و پدیده‌های آن لزوما از انسان شخصیتی منزوی می‌‌سازد که هیچ تمایلی به حضور در صحنه‌های اجتماعی و سیاسی از خود نشان نداده و بالطبع هر گونه دخالت در مسایل سیاسی، امر و نهی حاکمان، و مبارزه با ستمکاران و ... را برای خود امری نامطلوب، و مانع سیر معنوی به حساب می‌آورد . بدین‌ترتیب عموم عارفان معنوی منش مسلمانان به جای دخالت در امور و شؤونات سیاسی، بیشتر ترجیح داده‌اند که در گوشه ای به سیر و سلوک معنوی بپردازند. چنان‌که شاعر گفته‌ است :

بدیدم عابدی در کوهساری بدو گفتم به شهر اندر نیایی

بگفت آنجا پریرویان نغزند قناعت کرده از دنیا به غاری

که باری بند از دل برگشایی چو گل بسیار شد پیلان بلغزند

 

بدین‌ترتیب شهر و همراهی با مردم به منزله سوارشدن بر فیل و راه رفتن بر روی زمین گلی است که هر لحظه احتمال در غلتیدن ، لغزیدن وجود دارد. شاید به همین جهت است که سید رضی مهم‌ترین ویژگی حضرت امیر (ع) را جامع اضداد بودن ایشان دانسته و از این که امام چگونه میان عبادت در شب و زمامداری و رتق و فتق امور در روز جمع کرده ، اظهار شگفتی می‌کند . توهم دشواری و بلکه عدم امکان جمع کردن میان سیاست از یک سو و عرفان و معنویت از سویی دیگردر دوران امام حسین (ع) هم‌چنان استمرار داشته است. یکی از شواهد مدعا برخورد خیثم ‌بن ربیع با نهضت کربلا است. به استناد منابع تاریخی از او و هفت تن دیگر به عنوان زهاد ثمانیه یاد می‌شود که از مقام ویژه زهد آنان و معنویت‌گرایی در منش آنان حکایت دارد. او بسان بسیاری دیگر از خواص و مدعیان رویکرد معنوی ، به دعوت امام حسین و یاری طلبی ایشان پاسخ مثبت نداد و از آن بدتر آن که وقتی خبر شهادت امام حسین به او رسید ، مردم گفتند که او اینک سخنی خواهد گفت ، اما او فقط گفت : آه چنین کردند.

چنین نگرشی هم‌چنان سالیانی است که در گوشه و کنار جهان اسلام خودنمایی می‌کند و خود زمینه‌ساز نگرش «عرفان سکولار» یعنی معنویت نافی حکومت و سیاست شده است.


مبلغ قابل پرداخت 68,400 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۱۰ تیر ۱۳۹۶               تعداد بازدید : 529

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هرگونه سوالي داشتيد لطفا ازطريق شماره تلفن (9224344837)و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما