فروش آنلاین مقالات دانشجویی، پروپوزال، پروژه، گزارش کارآموزی و کارورزی، طرح کسب و کار، طرح توجیهی کارآفرینی ، بروشور، پاورپوئینت و...

محل لوگو

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 109
  • بازدید دیروز : 287
  • بازدید کل : 674259

مقاله68_بررسی نظر و اعتقاد مولوی در مورد دین244ص


مقاله68_بررسی نظر و اعتقاد مولوی در مورد دین244ص

1 - مقدمه :

با نام خدا و با درود و سلام به محضر آقا امام زمان ( عج ) و با سلام به روان پاك شهدا از شهداي صدر اسلام گرفته تا شهداي كربلاهاي ايران و جهان ، در طول تاريخ اقوام هر دوره اي داراي انبياء و دين و مذهبي بوده اند كه اين انبياء و پيام آوران و دين آنان يا مبتني بر يكتاپرستي يا غير يكتاپرستي بوده است كه پيوسته منجر به اختلاف نظرها و بحث پيرامون يكتاپرستي و طاغوت كشيده است هر يك از انبياء بنابر مصلحت و براساس يك مكتب و مشرب يك دين و آييني را پديد آورده و رهبراني هم پيرو آن دين داشته و پديد آمده است كه افكار و عقايد آن بانيان مكتب و مشرب براي پيروان خود بصورت آيينه هايي بجا مانده است كه هدف از تهيه اين پايان نامه تحقيقي اين بوده است كه از طريق معرفي ديدگاه مولوي و ساير افراد درباره اين مكتب ها ما براي افراد جامعه و خوانندگان آن فرصتي باشد براي تشخيص حق از باطل و اينكه ريشه اين اختلافات عقيدتي و ديني براي افراد مشخص گردد و در اين رهگذر سعي گرديده كه جايگاه انبياء و اولياء دين الهي از منظر گاه مولوي هويدا گشته و علل تسلسل انبياء و اولياء يكي پس از ديگري براي امتهاي طول تاريخ معين گردد و همانطوري كه منابع و متون اسلامي از جمله قرآن كريم بيان كرده ، در طول تاريخ وظيفه انبياء تصديق و تأييد پيامبران قبل از خود و كامل نمودن دين و مسلك آنان بوده و اگر هم بظاهر تفاوتي باشد اين تفاوت به سطح تعليمات و مقتضيات زمان امتها و آداب و رسوم و عرف و حجيتي است كه خاص نبي آن زمان مي باشد .

 

 

2- بيان مسئله

در اين پايان نامه اين سؤال و مسئله مطرح است كه نظر و اعتقاد مولوي از نظر شخصي و كلي نسبت به فرستادگان الهي و وحي و الهام و دستورات آنها تحت عنوان دين چيست و مولوي تا چه اندازه به اين گفته ها و مطالب و امورات دين اعتقاد داشته و عمل كرده و اينكه دين از نظر مولوي تعبدي يا تحقيقي است و علت تسلسل انبياء و اولياء الهي چه بوده و چرا مطالب و موضوعات انبياء در زمانها و مكانهاي مختلف داراي تفاوت بوده و اينكه آيا اين تفاوت تأثيري در تضاد و اختلاف بين انبياء داشته و اينكه چرا عده اي از افراد دين را بصورت نظري و نسبي دانسته و دين واقعيت يكسان و مطلق و واقعيتي ثابت براي همه انسانها در طول زمانها و مكانها قائل نبوده و اصطلاح پلوراليسم و برداشتهاي شخصي و فردي كه اين برداشت نشأت گرفته از اعتقاد افراد و سازنده اعمال و رفتاري الهي و انساني افراد هم گشته است بيان كرده اند .

 

3- هدف تحقيق

در اين پايان نامه سعي شده است جايگاه و ارزش و اعتبار انبياء و اولياء و جايگاه دين الهي كه توسط انبياء جهت سعادت و رفاه دنيا و آخرت انسانها از طرف خداوند بصورت وحي و الهام و دستور سري و مخفي در طول دوران مختلف در هر عصر و مصري از ابتداي خلقت انسان و اينكه داراي تكليف بوده مشخص شود و ارزش و اعتبار دانشمنداني مثل مولوي و هم عصران او جهت اين پيام آوران الهي قائل بوده اند به تصوير و تبيين كشيده شود .

 

4- سؤالات تحقيق :

در اين پايان نامه سعي بر آن بوده كه سؤالات و مطالبي جهت روشن شدن اذهان عمومي بيان كرد از جمله : آيا مولوي دين از آدم تا خاتم يكي دانسته اگر جواب مثبت بوده اسم اين دين كلي چيست – آيا مولوي اختلاف و تضاد ميان انبياء را قبول دارد يا تفاوت ، اگر تفاوت را قبول دارد به چه دليل و چرا تفاوت ميان انبياء الهي كه همگي از طرف خدا براي راهنمايي انسان آمده اند وجود دارد – آيا مقصد و هدف و شيوه رهبري انبياء واحد است تبيين شده است – چه كساني انبياء الهي را مخالف هم مي دانند و آيا دين الهي بصورت فطري و طبيعي و ساده و مادرزادي مورد قبول است يا بصورت تحقيقي و آگاهانه و براساس منطق و تعمق و سؤالات از اين قبيل كه بدرستي طراحي و تبيين گريده است .

 

5- روش و قلمرو تحقيق

چون شيوه و روش تحقيق جهت جمع آوري مطالب پايان نامه بصورت كتابخانه اي بوده و سعي بر آن شده است كه كتابها و متون و منابعي كه در دسترس بوده و امكان برداشت معنا و مفهوم و مرادي كه از موضوع پايان نامه استنباط مي شد از لابلاي كتابها بيرون آورده و بصورت دسته بندي و هماهنگ و متناسب با هم كنار هم قرار داده و نظم و هماهنگي ميان مطالب كه مراد و مفهوم عنوان پايان نامه را اثبات كنند و قلمرو مطالعه و تحقيق مجموعه كتابهاي موجود در كتابخانه هاي دانشگاههاي آزاد و ملي و بحث و تبادل نظر با اساتيد مطلع و افراد صاحب نظر بوده است

 

6- پيشينه تحقيق

با توجه به اينكه مولوي و ديدگاههاي او درباره مسائل جهان هستي از جمله انسان ؛ دنيا و آخرت براي افراد جامعه مسلمان ايران وبرخي از كشورهاي جهان بسيار مهم بوده و مولوي را در حل مسائل بنيادي جهان خلقت و رسيدن به واقعيت جهان هستي اثر گذار دانسته اند لذا درباره مولوي و انديشه هاي او كتابها و مقالات و مطالب فراواني نگاشته شده كه با توجه به عنوان موضوع تحقيق ما و با توجه به ارتباط مطالب بيان شده در كتابها با مفهوم و معناي تحقيق اين مطالب گلچين شده و در كار پايان نامه مورد استفاده قرار گرفته است .

 

 

1-1مولانا از دو دیدگاه: -1 زندگی 2- بندگی

جلال الدین محمد ، که با عناوین خداوندگار ، مولانا ، مولوی ، ملای روم و گاه با تخلص خاموش در میان پارسی زبان شهرت یافته یکی از شگفتی های تبار انسانی است .

معرفی این آتش افروخته در بیشه اندیشه و احساس و وصف این دریای ژرف ناپیدا کرانه بس دشوار است و برای نشاخت گوش باید چشم شود :

آینه ام آینه ام مرد مقالات نیم دیده شود حال من ار چشم شود گوش شما

و براستی که این اعجوبه تاریخ بشری ، جوانمردی است که پیش از آنکه صبح معرفت از مشرق سرش بر دمد و « شمس » عشق در افق اقبالش طالع شود ، زاهدی با ترس ،سجاده نشینی با وقار ، شیخی زیرک ،مرده ای گریان و شمع جمع منبلان بود و وقتی در چنگال شیری « شیخ گیر» افتاد ودولت عشق را نصیب برد ، زنده ای خندان ، عاشقی پران ، یوسفی یوسف زاینده و آفتابی بی سایه شد .( سروش ،1379 ، صص 8-7)

تغییرات او زنده و قوی است . از روح خود ، از تاثرات آنی و از غلیان احساسات همان دم خود الهام گرفته است . اشباح و تخیلاتی که در ذهن او لول می زند به شکل های گوناگون بیرون می ریزد:

دوش چه خورده ای تبا ، راست بگر نهان مکن

چون خمشان بیگنه ، چشم بر آسمان مکن

دوش شراب ریختی وزبر ما گریختی

بار درگ گرفتمت ، بار دگر چنان مکن

***

ببستی چشم یعنی وقت خواب است

نه خواب است ، این حریفان را جواب است .

***

از خانه برون رفتم ، مستیم به پیش آمد

اندر نگهش مضمر ، صد گلشن و کاشانه

چون کشتی بی لنگر کژ می شد و مژ می شد

وز حسرت اومرده صد عاقل و فرزانه

گفتا زکجائی تو ، تخسر زد و گفتا من

نیمیم ز ترکستان . نیمیم ز فرغانه

اگر این جهش ر وحی مولانا را با معیارهائی که در دست داریم و قابل فهم ماست بسنجیم درخشندگی خاصی به چشم ما می خورد .

ذات باریتعالی قابل درک نیست ، نه حواس ظاهری می توانند به این منطقه غامض و بی پایان راه یابند ، نه حواس باطنی ، پس ناچار باید فرض کنیم که این شور و آشوبی که در جان مولانا به تلاطم افتاده است متوجه صفات کمالیه ذات خداوند است . آنوقت نتیجه حتمی که از این سنجش به دست می آید عظیم است و مولانا را در نظر ما بزرگ و درخشان می کند ، زیرا جهش او به طرف زیبایی مطلق است و چنانکه می دانیم پیوسته :

ذره ذره کاندرین ارض و سماست

جنس خود را همچو گاه و کهرباست .

جان وی از علائق دون و خسیس پاک شده ، غرایز حیوانی و زمینی ریخته شده و جان سبکبار به سوی اصل ملکوتی روی آورده است .

سر بی اعتنایی وی به مرگ همین است زیرا راه وصول به مبدئیست :

مرگ رادانم ولی تا کوی دوست

راهی ار نزدیک تر داری بگو

درباره ریاضتها و شب بیداری ها جلال الدین مطالب زیادی نوشته شده است که مجموعا دلالت می کند باینکه این مرد تنها به لذت دانشتن یک مشت مفاهیم و سپس منعکس ساختن آنها در اذهان افراد شایسته قناعت نورزیده بلکه خود در سیر وسلوک گام برداشته است .( جعفری ،1373 ، ص 30)

مولوی تا می تواند ، ناامیدی ها را از دل می زداید و هر لحظه انسان را شایسته قرار گرفتن در پیشگاه خدا معرفی می نماید .

مولوی هنگامی که به آن جنبه های منفی و مضر می رسد ، آدمی را به بن بست گیج کننده نمی اندازد .(جعفری ،1382 ، ص48).

در حقیقت ، مولوی از دل سخن گفته است و برای او درک شده ها به دریافت شده ها تبدیل شده است . تصورات را – آنچه در ذهن می فهمید – دریافت کرده است . مثل اینکه ما می دانیم عسل شیرین است ولی وقتی آن رامی خوریم این واقعیت را حس کرده ایم و کاممان شیرین شده است . وقتی در حالت طبیعی سخن می گوید طوری حرف می زند که احساس می شود جای بحثی در سخن او نیست و این نشان می دهد که حقایق را دریافت کرده است .( همان ، ص 34)

 

1-2 مولوی ملجاء همگان بود

شخصیت جامع و فراگیر جلال الدین سبب شده بود تا شمع محفل بشری باشد و بنابر اخبار ، خلق جهان از وضیع و شریف و قوی و ضعیف و فقیه و فقیر و عالم و عامی و مسلمان وکافر و جمیع اهل ملل و ارباب مذاهب و دول روی بحضرت مولانا آورده و تمامت مردم شعر خوان و اهل طرب شدند و دائما لیلا و نهارا بسماع و تواجد مشغول شدند .(افلاكي ، ج 1 ، ص 89 )

و اصلا در نزد مولانا هیچ اهمیتی نداشت که چه کسی یا کسانی گرد او را گرفتهاند و بدورش حلقه زده اند . بلکه همان سوز و گداز باطنی و اظهار ارادت ظاهری وی را کفایت می کرد . و هرگز بدنیال آن نبود که در قول و فعل ایشان به دیده تردید بنگرد و یا خط ناپاکی بر سیمای آنها بکشد بلکه همواره بر صدق گفتارشان صحه می گذاشت ، در حالی که اگر به تاریخ گذشته نظری اجمالی بیفکنیم و خون دل خوردن عارفان رند مسلکی چون حافظ را بررسی کنیم در می یابیم که امثال آنان چه نامنصفانه و بی مرو تانه آماج اتهامات خشک مغزان ظاهر پرست ، تلخ خوی و قهر جوی واقع شده بودند که فریادشان تا به امروز هم به گوش جهانیان طنین انداز است :

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت

که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

 

من اگر خوبم و گر بد تو برو خود را باش

هر کس آن درود عاقبت کار که کشت

« حافظ»

و همین دلیل قاطعی است به اینکه مولانا را همه امم دوست بدارند و در این باره از علم الدین قیصر پرسیدند که از مولانا چه کرامت دیده ای که تا این حد او را دوست داری و مرید وی گشته ای ؟

جواب داد: هر پیامبری را امتی دوست دارند و هر شخصی را قومی مقید شدهاند . اما مولانا را جمیع امم و همه کس دوست دارند من چگونه دوست نداشته باشم ( سبحاني ،1363 ص،314).

 

1-3 برخورد مولانا با پیروان سایر انبیاء

او ( مولانا ) همه انبیاء را به یک چشم می نگرد و می گوید :

حقیقت در روش هاست نه در حقیقت راه و معتقد است که :

هر نبی و هر ولی را مسلکی است

لیک با حق می برد ، جمله یکی است

بنابراین او نه تنها دینداران و سرشناسان ، بلکه همه انسان ها حتی به افرادی که اجتماع به بدی شهره می داند یکسان می نگرد ومی گوید :« بد نماند چو نك نيكو شود »

و می افزاید :

عاشقی کالوده شد در خیر و شر

خیر و شر منگر تو در همت نگر

باز اگر باشد سپید و بی نظیر

چونکه صیدش موش باشد شد حقیر

( سبحانی ،1363 ،ص309-308)

آورده اند که ، روزی مولانا در سماع شوری عظیم به پا کرد و هر چه پوشیده بود . همه را به قوالان بخشید و هم چنان عریان سماع می کرد . علم الدین قیصر لباس های گرانبها آورده و به مولانا پوشانید . چون از مجلس سماع بیرون آمد در برابر شرابخانه ای ایستاد و به آواز رباب به چرخ زدن پرداخت . همه رنود شرابخانه بیرون آمدند و به پای مولانا افتادند .

مولانا آن لباس های گرانبها و عاریتی را بدان رنود ایثار کرد . وگویند همه آنان ارمنی بودند ( سبحانی ،1363 ، ص309)

همچنین است ، روزی سرگرم سماع بود . ناگاه مستی درآمده . شورها می کرد و خود را بیخود و ار به مولانا می زد . یازان او را رنجانیدند . فرمود که : شراب او خورده است بدمستی شما می کنید . گفتند : تو ساست . گفت : او ترساست ، شما چرا ترسا نیستید ؟ وقتی او می خواهد از انسان کامل ، از خود و از دین و مذهب سخن گوید . می گوید :

تا ز روز و شب گذر کردم چنان

که از اسپر بگذرد نوک سنان

که از آن سو مولد و ملت یکیست

صد هزاران سال و یکساعت یکی است ( همان ، ص309)

لذا مولانا با اعمال همین تسامح چند مسیحی را مسلمان ساخته و چند تن دیگر را که چون کوهی در برابر او سینه مخالفت سپر کرده بودند ، به زانو درآورده ، چون خمیر نرمشان ساخته و به شکلی که خود می خواسته درآورده است .

- یونس امره به استناد این نوع تسامح گفته است

جمله یار دیلمشان بر گوزایله باقیمان

شرعین اولیاسی سه حقیقتده عاصید را

دراینجا این مطلب را هم بگویم که این تسامح کران ناپذیر مولانا هر گز او را از محوده شریعت خارج نکرده است . او هیچ گاه با اتکاء به وحدت و جود ، مثل این عربی نگفته است که « بت پرست هم خداپرست است » . بعضی اشعار منسوب به او در صحیح ترین و کهن ترین نسخ دیوان او نیامده است ، واساسا این نوع اشعار از نظر شیوه بیان هم چنان اشعار ضعیف و بی نظام است که برازنده مولانا نیست . او می گوید :

من بنده قرآنم اگر جان دارم

من خاک ره محمد مختارم

گر نقل کند جز این کس از گفتارم

بیزارم ازو وزین سخن بیزارم

( سبحانی ،1363 ، صص 113-112)

 

1-4 مولانا با هیچ مذهبی مشکل ندارد

مولانا سراج الدین قونیوی صاحب صدر و بزرگ وقت بوده اما با مذمت مولوی خوش نبوده پیش وی تقریر کردند که مولانا گفته است که : « من با هفتاد وسه مذهب یکی ام » چون صاحب غرض بود . خواست که مولانا را برنجاند و بی حرمت کند .یکی را از نزدیکان خود که دانشمندی بزرگ بود ، بفرستاد که : « بر سر جمع از مولانا بپرس که تو چنین گفته ای؟ اگر اقرار کند او را دشنام بسیار بده و برنجان !» آنکس بیامد و بر ملا سوال کرد که : شما چنین گفتهاید که : من با هفتاد و سه مذهب یکی ام ؟» گفت : « گفته ام» آنکس زبان بگشاد و دشنام و سفاهت آغاز کرد . مولانا بخندید و گفت : « با این نیز که تو می گویی هم یکی ام » آن کس خجل شد و بازگشت ( عابدی ، چاپ سوم ، صص 463-462)

 

1-5 مذهب مولانا

مولانا در چهار چوب مذهب حنفی یا شافعی محصور نمانده . این تجربه های مختلف و گرایش به سوی عرفان ، گواهی می دهد که نخواسته در یک محدوده توقف کند و ما نیز نمی توانیم با انتساب او به یک مذهب از جنبه های جهان اندیشه های او بکاهیم .( افراسیاب پور ،1382، ص94)

بنابراین وی ( مولوی ) در خصوص اختلاف مذاهب ، بسیار بلند نظر و آزاد اندیش بود . اما تساهل

وی نباید ما را بفریبد و بپنداریم که تمام عقاید و باورها نزد وی یکسان تلقی می شده است .(

فرهمند پور، 1383 ، ص 18)


مبلغ قابل پرداخت 68,900 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۳۰ خرداد ۱۳۹۶               تعداد بازدید : 577

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هرگونه سوالي داشتيد لطفا ازطريق شماره تلفن (9224344837)و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما