فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه. 1
زن و آزادي.. 5
جایگاه انساني زن از نظر قرآن.. 9
جایگاه واقعی زن در اسلام. 10
جایگاه زن در جهانبيني اسلامي.. 14
جایگاه زن در ادیان و ملل دیگر. 18
نتیجه گیری.. 22
منابع.. 22
مقدمه
زن در اسلام، همان مقام شامخ انسان را دارد، زيرا زن و مرد در انسان بودن تفاوتي ندارند. اگر انسان در قرآن «خليفةالله» معرفي شده و مورد كرامت قرار گرفته است:
«ما آدميزادگان را گرامي داشتيم و در خشكي و دريا بر مركب سوار كرديم و از طيبات روزي داديم و بر بسياري مخلوقات برتري عطا كرديم».[1]
و چنانچه آدم به مقامي رسيد كه مسجود فرشتگان واقع شد: «وقتي طينت آدم را آراستم و آماده ساختم و از روح [منسوب به] خودم در آن دميدم به سويش سجده كنيد».[2]
همهي اينها در اثر انسان بودن او است. قرآن كريم دربارهي حضرت آدم ميفرمايد: «و خدا اسما را به آدم تعليم كرد. سپس آنها را بر ملائكه عرضه داشت و گفت: اگر راست ميگوييد اسمهاي اينها را بگوييد. ملائكه گفتند: خدايا تو منزهي، جز آنچه را به ما تعليم كردهاي، نميدانيم و تو دانا و حكيم هستي. آنگاه خدا به آدم گفت: از اسما به آنان خبر بده، وقتي آدم اسمهاي آنان را بيان كرد، خدا به فرشتگان گفت: آيا به شما نگفتم كه من از غيب آسمانها و زمين آگاه هستم و آنچه را اظهار ميداريد يا كتمان ميكنيد ميدانم».[3]
اگر حضرت آدم توانست اسما را بفهمد و پاسخگوي آنها باشد، در اثر آفرينش ويژهي انسانياش بود و در اين آفرينش زن و مرد يكسانند. به طور كلي، هرگونه تعريف و تمجيدي كه در قرآن و احاديث دربارهي انسان به عمل آمده، زن و مرد در اين باره يكسانند.
در قرآن، آيهاي نيست كه زن را به عنوان زن بودن نكوهش كند.
بنابراين، زن و مرد از ديدگاه اسلام و قرآن دو انسانند، در ارزشها تفاوتي ندارند و مسئوليتهاي مشتركي را در ادارهي جامعه بر عهده دارند كه به برخي اشاره ميشود:
اول: زن و مرد به طور تساوي منشأ پيدايش و تولد و تكثير و بقاي نسل انسانند.
قرآن كريم ميفرمايد: «اي مردم! ما شما را از مرد و زن آفريديم و شما را گروه گروه و قبيله قبيله قرار داديم تا شناخته شويد، ارزشمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين افراد هستند. خدا دانا و آگاه است».[4]
همچنين ميفرمايد: «اي مردم! از پروردگارتان كه شما را از يك نفس آفريد و همسرش را نيز از جنس خودش خلق كرد و به وسيله آن دو نفر، مردان و زنان فراواني را در زمين پراكنده ساخت، بترسيد. تقواي خدا را پيشه سازيد كه با سوگند به نام او از يكديگر سؤال ميكنيد و دربارهي خويشاوندان نيز از خدا بترسيد و خدا مراقب شما است».[5]
در آيات فوق زن و مرد دو ركن مهم اجتماع معرفي شدهاند و رعايت تقوا ملاك برتري هر يك از زن و مرد معرفي شده است.
دوم: قرآن، تنها وسيلهي سعادت انسان را ايمان به خدا، تزكيه و تهذيب نفس از بديها، رعايت تقوا و انجام دادن عمل صالح ميداند و در اين جهت، ميان زن و مرد فرقي نگذاشته است، بلكه هر دو را لايق ترقي و تكامل معنوي و قرب اليالله دانسته است.
خداوند متعال در قرآن ميفرمايد: «هركس عمل صالحي را انجام دهد- مرد باشد يا زن- در حالي كه به خدا ايمان دارد، پس به او زندگي خوش و پاكيزهاي ميدهيم و پاداشي بهتر از كردارشان عطا خواهيم كرد».[6]
و نيز ميفرمايد: «پس پروردگار دعايشان را اجابت فرمود كه من عمل هيچ كس را ضايع نميكنم- چه زن و چه مرد- همه از يكديگر هستيد».[7]
قرآن زنان و مردان صالح و شايسته را به طور تساوي مدح كرده است و ميفرمايد: «خدا براي مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان مطيع و مردان و زنان راستگو، و مردان و زنان شكيبا و مردان و زنان خاشع و مردان و زنان صدقه دهنده و مردان و زنان روزهدار، و مردان و زنان پاكدامن و مردان و زنان ذاكر، آمرزش و مزدي بزرگ آماده كرده است».[8]
قرآن، همانند مردان به بانوان شايسته تاريخ اشاره نموده و از آنان ستايش كرده است. براي نمونه، دربارهي حضرت مريم ميگويد: «پس پروردگارش آن دختر را به نيكي پذيرفت و به خوبي پرورش داد و زكريا را به سرپرستي او گماشت. هر وقت زكريا در محراب به نزد مريم ميرفت، پيش او خوردني مييافت، ميگفت: اي مريم! اينها براي تو از كجا ميرسد؟ جواب ميداد: از جانب خدا، زيرا هركس را كه بخواهد بيحساب روزي ميدهد».[9]
همچنين ميفرمايد: «و فرشتگان گفتند: اي مريم! خدا تو را برگزيد و پاكيزه ساخت و بر زنان جهان برتري داد».[10]
خداوند متعال دربارهي آسيه، همسر فرعون، ميفرمايد: «و خدا براي كساني كه ايمان آوردهاند، زن فرعون را مثال ميزند. آنگاه كه گفت: پروردگارا! براي من در بهشت نزد خود خانهاي بنا كن و مرا از فرعون و عملش نجات بده و مرا از مردم ستمكار برهان».[11]
فاطمه زهرا، دختر گرامي پيامبر نيز از همين بانوان ممتاز است كه آيهي تطهير دربارهي او و شوهر و پدر و فرزندانش نازل شده است. خداوند متعال ميفرمايد: «خدا خواسته كه رجس و پليديِ گناه را از شما برطرف سازد و شما را پاك و پاكيزه گرداند».[12]
رسول خدا(ص) دربارهي اين زنان فرمود: بانوان بزرگ اهل بهشت چهار نفرند: مريم دختر عمران، فاطمه دختر محمّد، خديجه دختر خوليد و آسيه دختر مزاحم و همسر فرعون.[13]
چنانكه ميبينيد، قرآن زن بودن را مانع رشد و ترقي و تعالي و كسب فضايل انساني نميداند، بلكه آنان را نيز همانند مردان براي كسب فضايل شايسته ميداند.
البته در قرآن، بعضي زنان نكوهش شدهاند، مانند همسر نوح پيامبر، همسر لوط پيامبر و همسر ابولهب كافر.[14] همانطور كه برخي مردان نيز در اثر كردار ناشايست سرزنش شدهاند، مانند فرعون، نمرود و ابولهب.
سوم: اسلام، زن و مرد را دو ركن اجتماع ميداند كه در پيدايش، تشكيل، اداره و بهرهگيري از جامعه نقشي مشترك دارند. زن و مرد در جامعه زندگي ميكنند و از نتايج خوب اجتماع صالح و آثار بد جامعهي فاسد، به طور مساوي بهرهمنداند. بنابراين، مسئوليت ادارهي صحيح و اصلاح جامعه نيز بر عهده زن و مرد خواهد بود. خداوند متعال در قرآن ميفرمايد: «مردان و زنان مؤمن اولياي يكديگرند، امربه معروف و نهي از منكر ميكنند. نماز را برپا ميدارند و زكات ميدهند. از خدا و رسول خدا اطاعت مينمايند. اينان مورد رحمت خدا واقع ميشوند و خدا پيروز و حكيم است».[15]
درست است كه حضور در ميدان جهاد و جنگيدن با دشمن بر زنان واجب نشده، اما ساير مسئوليتهاي اجتماعي از آنان سلب نشده است: امربه معروف و نهي از منكر، دفاع از دين و مقدسات آن، تبليغ و گسترش اسلام، مبارزه با تجاوز و تعدّي، دفاع از حقوق محرومان و ستمديدگان، تعاون در كارهاي خير، كمك به تهيدستان و مستمندان، پرستاري از بيماران و معلولان و سالخوردگان، مبارزه با مفاسد اخلاقي و اجتماعي، پرورش صحيح كودكان، تعليم و بالا بردن سطح دانش افراد اجتماع، تحكيم و تقويت حكومت عدل اسلامي، دفاع از ارزشهاي اسلامي، كمك به بنيهي اقتصادي خانواده و كشور و دهها مسئوليت مشترك ديگر كه بر عهدهي زن و مرد نهاده شده است.
چهارم: از وظايف مشترك ديگر زن و مرد، تحصيل علم و كشف اسرار جهان و بهرهگيري از آن در تهيه و اختراع وسايل آسايش و رفاه در زندگي است. هر دو انسانند و لياقت و مسئوليت دارند.
اسلام در كسب دانش، تأكيدهاي فراواني دارد و آن را فريضه معرفي مينمايد:
امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل كرده كه فرمود: تحصيل علم بر هر مسلماني واجب است. آگاه باشيد كه خدا طلاب علم را دوست دارد.[16]
امام محمدباقر(ع) فرمود: دانشمندي كه از دانش خود استفاده كند، از هفتاد هزار عابد بهتر است.[17]
و دهها و صدها حديث ديگر از اين قبيل، كه ميان زن و مرد از اين جهت تفاوتي نيست. زنان به عنوان فردي مسلمان وظيفه دارند در كسب دانش بكوشند، تا به خودكفايي برسند؛ به ويژه دربارهي تحصيل علومي كه مستقيماً مورد نياز آنان ميباشد، مانند پزشكي، دندانپزشكي، روانپزشكي، داروسازي، پرستاري، مامايي، علوم آزمايشگاهي، تعليم و تربيت، روانشناسي، زيستشناسي، شيمي، مديريت، حسابداري، اسلامشناسي، تفسير، عقايد، فقه، تاريخ، ادبيات، هنر، زبان، حقوق، اقتصاد و...
زنان، حدود نصف جامعه را تشكيل ميدهند و در ادارهي آن سهيماند. از همين رو، دانشمندان و متخصصان آنان در رشتههاي مربوط و مورد نياز بايد به تعداد مردها باشد تا خودكفا شوند. بايد نصف بيمارستانها و درمانگاهها، دانشگاهها، دبيرستانها، دانشسراها، داروسازيها، آزمايشگاهها، مدارس علوم ديني و پرورش مبلغ، مراكز تبليغات اسلامي، به بانوان اختصاص داشته باشد. همچنين همهي زايشگاهها بايد ويژهي زنان باشد و به مقدار مردان، دانشمند و كارشناس داشته باشند كه متأسفانه چنين نيست. نقصان و تفاوت مذكور ميتواند دو علت داشته باشد:
يكي، خودخواهيها، خودمحوريها و بيعدالتيهاي مردها در طول تاريخ كه بانوان را از حقوق مشروعشان در خودكفايي باز داشته و آنان را وابسته نگه داشتند.
ديگري، كوتاهي، خودناشناسي، رفاهطلبي و تجملگرايي بانوان كه مسير واقعي استيفاي حقوق خود را نشناختند و به بيراهه رفتند.
بانوان بايد مسئوليتها و نقشهاي واقعي خود را بشناسند و در راه رسيدن به استقلال و خودكفايي و استيفاي حقوق مشروع خود بكوشند و مواظب باشند به بيراهه نروند؛ چنانكه بانوان غربي رفتند.
زن و آزادي
زن مانند مرد آزاد آفريده شده و علاقهمند است بدون دخالت ديگران زندگي كند. تمايل به آزادي خواستهاي طبيعي و مشروع است، اما آيا انسان ميتواند در اجتماع آزادانه زندگي كند؟
انسان به همنوعان خود نياز دارد و بايد حقوق و خواستههاي آنان را نيز رعايت كند و آزاديهاي خود را در محدودهي مقررات اجتماعي مقيد سازد؛ اينگونه محدوديتها به زيان انسان نيست، بلكه به نفع او است. به علاوه، آزاد زيستن و پيروي از خواستههاي نفساني گاهي به زيان واقعي انسان تمام ميشود، در چنين مواردي بايد محدوديت را بپذيرد، زيرا به صلاح واقعي او است.
اسلام نيز با اينكه حق آزادي انسانها را محترم ميشمارد، آزادي مطلق را نه ممكن ميداند و نه طبق مصالح فردي و اجتماعي انسانها. به همين دليل، با رعايت مصالح جسماني و نفساني، دنيوي و اخروي، فردي و اجتماعي انسانها، احكام و قوانين و تكاليفي را تشريع نموده و آزادي آنان را محدود ميسازد. ممكن است برخي محدوديتهاي شرعي به مذاق انسانها خوشآيند نباشد و آن را مزاحم آزادي خويش بدانند، اين قضاوت معلول عدم شناخت صحيح انسان از مصالح واقعي خويشتن است. اگر بشر از مصالح واقعي زندگي خويش آگاه بود، محدوديتهاي شرعي را سلب آزادي نميدانست و با رضايتخاطر آنها را ميپذيرفت.
در مورد آزادي بانوان نيز وضع به همينگونه است. اسلام آزادي بانوان را محترم ميشمارد و در قوانين خود، آن را رعايت ميكند- به شرط اينكه خلاف مصالح واقعي او و ساير افراد اجتماع نباشد- ولي در مواردي كه آزادي طبق مصالح واقعي او نبود، محدوديت را بر آن ترجيح ميدهد. در اينجا به طور اختصار برخي آزاديهاي زن را برميشمريم:
1. آزادي در كار: چنانكه گفته شد، اسلام زن را يكي از دو ركن اجتماع ميداند و مسئوليتهايي را برعهدهاش نهاده است. زن نميتواند و نبايد عضوي فلج و وجودي بيكار و باطل باشد. اسلام كار كردن را وظيفه و از بهترين عبادتها ميداند و پيروانش را از بيكاري و بطالت و مصرفي بودن برحذر ميدارد. احاديث فراواني در اين باره وجود دارد كه به نمونههايي از آنها اشاره ميشود:
رسول خدا(ص) فرمود: عبادت هفتاد جزء است و طلب روزي حلال بهترين جزء آن است.[18]
حضرت موسي بن جعفر(ع) ميفرمود: خداي عزوجل، بندهي پرخواب و بيكار را مبغوض ميدارد.[19]
كار كردن از ديدگاه اسلام، نه يك حق، بلكه وظيفه است و مرد و زن، از اين نظر تفاوتي ندارند. زن نيز بايد دربارهي امور اجتماعي ادايِ وظيفه كند و در انتخاب شغل آزاد است. اما با توجه به آفرينش ويژهي جسماني و روانياش اشتغال به هر كاري در شأن و صلاحيت وي و ساير افراد اجتماع نيست. وي موجودي است ظريف، لطيف و زيبا و در اثر همين لطافت و زيبايي است كه براي مرد جاذبه و نفوذ دارد، لذا در انتخاب شغل بايد بكوشد به زيبايياش لطمهاي وارد نسازد. از همين رو، اشتغال به كارهاي سنگين و دشوار و خسته كننده به صلاح بانوان نيست، مانند رانندگي ماشينهاي سنگين، كارهاي شبانه، كارگري در معادن، كارگري ذوب آهن، كارخانه سيمان، كارخانههاي اتومبيلسازي، كشاورزي، دامداري و امثال آن. اشتغال به اين كارها بيشتر فوق توان بانوان است و نه شوهرانشان.
به همين دليل، اسلام به مردان توصيه ميكند كه بانوان را به كارهاي دشوار وادار نسازيد.
اميرالمؤمنين به فرزندش امام حسن(ع) فرمود: زن را به انجام كاري كه فوق توان او است، وادار نساز، زيرا اين موضوع براي حال او مناسبتر و قلب او را آرام و جمالش را نيكو نگه ميدارد. زن، لطيف و همانند گل است و قهرمان نيست.[20]
موضوع مهم ديگر اين است كه لطافت و زيبايي و جذابيت زن، همانند ناتواني بيشتر مردها در برابر تحريكهاي جنسي، امري طبيعي است. بنابراين، به نفع بانوان و صلاح و مصلحت اجتماع است كه شغلهايي را بپذيرند كه در محيط كار تماس و ارتباط كمتري با مردان بيگانه داشته باشند، تا از خطرهاي احتمالي كه به ايمان و آبروي آنان لطمه وارد ميسازد محفوظ بمانند و به سلامت و پاكي محيط اجتماع، به ويژه جوانان و مردان غيرمتأهل، كمك نمايند.
توجه به اين نكتهي مهم نيز لازم است كه زن موجودي عاطفي است و غالباً زودتر از مردها تحت تأثير عواطف قرار ميگيرد. از همين رو، اشتغال در كارهايي كه نياز بيشتري به قاطعيت و خشونت دارد، به صلاح بانوان و جامعه نيست، مانند شغلهاي نظامي، انتظامي و قضاوت.
آخرين نكتهاي كه بايد زنان در انتخاب شغل به آن توجه داشته باشند، رعايت حال فرزندان و حفظ و نگهداري خانواده است. اگر زن ازدواج كرده و بچهدار است بايد توجه داشته باشد كه مسئوليت سنگينتري نيز بر عهده او است و آن، شوهرداري و تربيت صحيح فرزندان است كه آفرينش ويژهاش بر عهدهي وي نهاده است. درست است كه در انتخاب شغل آزاد است، ولي بايد شغلي را بپذيرد كه بنياد گرم خانواده را متزلزل نسازد و فرزندان را از مهر و عاطفهي مادري و تربيت صحيح محروم نگرداند.
در اين موارد، اصل بر تفاهم است و مردان نيز بايد از تعصبهاي بيجا، خودخواهيها، خودمحوريها و خوي مردسالاري دست بردارند و طبق مصالح و با رعايت انصاف به بانوان اجازه دهند در كارهاي مناسبي مشغول شوند.
2. آزادي در تملك: اسلام، به مالكيت زن همانند مرد احترام ميگذارد. زن ميتواند از طريق كار، تجارت، شغل اداري، مهر، هبه و از هر راه مشروعِ ديگر، اموالي را كسب و تملك كرده و از منافع آنها سود برد و كسي حق ندارد بدون اجازه، در اموال او تصرف نمايد، حتي پدر، مادر، شوهر و فرزندان.
قرآن ميفرمايد: «چيزي را كه خدا به وسيله آن بعضي از شما را بر برخي ديگر برتري داده آرزو نكنيد. مردان از كسب خود بهره ميبرند و زنان نيز از كسب خود نصيب دارند. از فضل خدا سؤال كنيد كه خدا به هر چيزي عالم است».[21]
3. آزادي در ازدواج: زن نيز مانند مرد در ازدواج و انتخاب همسر كاملاً آزاد است. ازدواج دختر بالغ بدون رضايت او صحيح نيست. هيچكس حق ندارد زني را به اصل ازدواج يا انتخاب همسر مخصوص مجبور كند، حتي پدر، مادر، جدّ و برادرش.
امام صادق(ع) فرمود: از دختر باكره و غيرباكره در مورد ازدواج كسب اجازه كنند و ازدواج بدون رضايت او، صحيح نيست.[22]
حضرت صادق(ع) در مورد مردي، كه ميخواست خواهرش را شوهر بدهد، فرمود: بايد از خود زن اجازه گرفته شود؛ اگر در جواب سكوت كرد، سكوتش اجازه است، اما به هر حال بدون اجازهي او نكاح صحيح نيست.[23]
بنابراين، در صحت ازدواج اجازهي زن لازم است، باكره باشد يا غيرباكره.
در اينجا، سؤال اين است كه آيا در صحّت ازدواج دختر، علاوه بر اجازهي او، اجازهي پدر يا جد نيز ضرورت دارد يا نه؟
در پاسخ اين سؤال تفصيل داده شده و گفتهاند: در صورتي كه زن باكره نباشد، نيازي به اجازه پدر يا جد ندارد و خود او به طور مستقل ميتواند در اين باره تصميم بگيرد. در احاديث نيز بدين مطلب تصريح شده است:
امام صادق(ع) در مورد ازدواج زن غيرباكره فرمود: او در مورد نفس خود بيش از هر شخص ديگري اختيار دارد، در صورتي كه قبلاً ازدواج كرده، ميتواند فرد دلخواه را- اگر هم شأن باشد- براي ازدواج مجدد برگزيند.[24]
حضرت صادق(ع) فرمود: زني كه غيرباكره باشد ميتواند بدون اجازهي پدر، ازدواج كند، در صورتي كه اشكالي در كارش نباشد.[25]
اما اگر دختر باكره باشد، اكثر فقها صحت ازدواج او را مربوط به اجازهي پدر يا جد دانستهاند و در اين باره به بعضي احاديث تمسك نمودهاند: امام صادق(ع) فرمود: دختر باكرهاي كه پدر دارد، بدون اجازهي وي ازدواج نكند.[26]
آزادي دختر باكره در انتخاب همسر، فقط در اين مورد محدود به اجازهي پدر يا جد شده است. اما اين محدوديت نه تنها به زيان دختر نيست، بلكه بيشتر به مصلحت او تمام ميشود، زيرا دختر باكره به دليل اينكه قبلاً ازدواج نكرده و در اين باره تجربه ندارد و در اثر شوم و حيا نميتواند دربارهي خواستگار خود به طور كامل تحقيق كند، نياز به مشاوري دلسوز، مهربان و باتجربه دارد تا از راهنماييهايش استفاده كند و پدر و جدّ، بهترين افرادي هستند كه ميتوانند در اين مهم سرنوشتساز به دختر خود كمك كنند.
به علاوه، مشورت و اجازهي پدر فايدهي ديگري نيز در بر دارد و آن، احترام به پدر و كسب رضايت و همكاري او است. بيشك، چنين امري براي استحكام روابط خويشاوندي و زندگي آيندهي دختر و داماد و حل مشكلات احتمالي، تأثير به سزايي خواهد داشت.
گفتني است در لزوم كسب اجازهي پدر دو مورد استثنا شده است:
يكي، جايي كه به پدر يا جد دسترسي نيست تا اجازه گرفته شود و ديگري، زماني است كه دختر نياز به شوهر كردن دارد و خواستگار مناسب است، اما پدر بيجهت بهانهجويي ميكند و دست رد به سينهي همه ميزند. فقها در اين دو مورد به دختر اجازه ميدهند بدون اجازهي پدر با مرد دلخواه و هم شأن خود ازدواج كند.
4. آزادي در كسب علم: اگر زن بيشوهر است ميتواند به كسب دانش بپردازد و هيچكس حق ندارد مانع تحصيل وي شود، ولي اگر ازدواج نموده و شوهر دارد، بايد حقوق شوهر و فرزندانش را نيز رعايت كند و در مورد ادامهي تحصيلات با شوهرش مشورت و تفاهم نمايد.
5. آزادي در انتخاب مسكن: زن اگر شوهر ندارد در انتخاب مسكن كاملاً آزاد است، ولي اگر شوهر دارد در انتخاب مسكن و محل سكونت بايد از شوهر پيروي كند. تهيهي مسكن بر عهدهي شوهر و از اختيارات او است. البته مسكن بايد در شأن خانواده و در حد قدرت مالي مرد باشد؛ به گونهاي كه آسايش و آرامش خانواده را تأمين كند. اگر در منزل مشترك زندگي ميكنند، ولي زن به دليل آرامش تقاضايِ منزل شخصي ميكند، مرد در صورتي كه قدرت دارد بايد خواستهي او را بپذيرد. همچنين، اگر منزل آنان كوچك است، يا در آنجا مزاحمت ايجاد ميكنند و زن تقاضاي تعويض خانه را دارد، در صورتي كه مرد قدرت دارد بايد به خواستهي وي عمل كند، زيرا همهي اينها از مصاديق معاشرت به معروف است.
خداوند متعال در قرآن ميفرمايد: «با همسرانتان با معروف [احسان و نيكي] معاشرت كنيد».[27]
همچنين ميفرمايد: «به زنانتان زيان نرسانيد، تا آنان را در تنگنا قرار دهيد».[28]
با اينكه انتخاب مسكن از اختيارات مرد است، ولي زن ميتواند ضمن عقد ازدواج محل سكونت خاصي را پيشنهاد كند يا از اختيارات خود قرار دهد و اگر شوهر قبول نمود، موظف است از زن تبعيت كند و در صورتي كه تخلف كرد، گناهكار است.
جایگاه انساني زن از نظر قرآن
* اسلام اصل مساوات انسانها را دربارهي زن و مرد نيز رعايت كرده است.
* اسلام با تساوي حقوق زن و مرد مخالف نيست، با تشابه حقوق آنها مخالف است.
* اسلام نظريات تحقيرآميزي كه نسبت به زن وجود داشته منسوخ كرده است.
* قرآن در داستانهاي خود توازن را حفظ كرده، قهرمانان داستانها را منحصر به مردان نكرده است.
* زن اگر بخواهد از حقوقي مساوي با مرد بهرهمند شود بايد مشابهت حقوقي با مردم را از ميان بردارد.
* علماي اسلام با تبيين اصل «عدل» پايهي فلسفهي حقوق را بنا نهادند.
* شرقي انسانيت را در گذشت و نيكي ميبيند و غربي در به دست آوردن حقوق.
* اعلاميهي حقوق بشر فلسفه است نه قانون، بايد به تصديق فيلسوفان برسد نه به تصويب نمايندگان.
* احترام به انسان كه اساس اعلاميهي حقوق بشر است، از ديرزمان مورد تأييد شرق و اسلام است.
* دنياي غرب از طرفي تا آخرين حد ممكن مقام انساني را پايين ميآورد و از طرف ديگر به نام حقوق بشر اعلاميهي بلندبالا صادر ميكند.
* بيچارگيهاي بشر امروز از آن است كه «خود» را از ياد برده است.
* احترام انسان با فلسفهي شرق سازگار است نه با فلسفهي غرب.
جایگاه واقعی زن در اسلام
الف) تکامل زن
یکی از عالی ترین برنامه های اسلام که این دین را سرآمد تمام ادیان قرار داده است، از بین بردن تمام بی عدالتی نسبت به زن بوده است. اسلام بنیان برتری طلبی های قومی، نژادی، جنسی و مالی را ویران نمود و تمام انسان ها از مرد و زن، غنی و فقیر، عرب و عجم، سیاه و سفید، و زشت و زیبا را در یک صف قرار داد.
این دین آسمانی تنها ملاک برتری را تقوا و ارزش های معنوی و فضائل اخلاقی دانسته است. خداوند متعال می فرماید: «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر وانثی وجعلناکم شعوبا وقبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقاکم » ; «ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید، گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست.»
از طرف دیگر، هدایت تشریعی، عام و گسترده است و به گروه خاصی اختصاص ندارد و هر کس می تواند از این دریای رحمت الهی حظ و بهره ای ببرد و راه تکامل و سعادت خویش را هموار سازد. خداوند متعال می فرماید: «انا هدیناه السبیل اما شاکرا واما کفورا» ; «ما راه را به او (انسان) نشان دادیم، خواه شاکر باشد یا ناسپاس.» پس اختلاف در جنسیت نمی تواند مانعی برای تکامل باشد.
شهید مطهری رحمه الله پیرامون این موضوع چنین می گوید: «اسلام در سیر من الخلق الی الحق یعنی در حرکت و مسافرت به سوی خدا هیچ تفاوتی میان زن و مرد قائل نیست. »
نمونه های تاریخی، گواهی صادق بر این مدعاست. در طول تاریخ، زنان بسیاری بوده اند که قله های ترقی را در نوردیده و به عنوان زنان نمونه و الگو معرفی شده اند. «ضرب الله مثلا للذین ءامنوا امرات فرعون اذ قالت رب ابن لی عندک بیتا فی الجنة ونجنی من فرعون وعمله ونجنی من القوم الظالمین ومریم ابنت عمران التی احصنت فرجها» ; «خداوند برای مؤمنان به همسر فرعون مثل زده است در آن هنگام که گفت: پروردگارا خانه ای برای من نزد خودت در بهشت بساز و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایی بخش. و همچنین مریم دختر عمران که دامان خود را پاک نگه داشت.»
همچنین زن می تواند به مقام و منزلتی برسد که غضب و رضایت او غضب و رضای الهی را در پی داشته باشد، چنان که در حدیثی از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله درباره حضرت فاطمه علیها السلام آمده است: «ان الله لیغضب لغضب فاطمة ویرضی لرضاها; همانا خداوند از غضب فاطمه غضبناک و از خشنودی او خشنود می شود. »
[1]. اسرا(17) آيه70
[2] . حجر(15) آيه29
[3] . بقره(2) آيات 31-34:
[4] . حجرات(49) آيه13: «يا أَيُّهَا النّاسُ إِنّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوبًا وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللّهَ عَليمٌ خَبيرٌ»
[5] . نساء(4) آيه1
[6] . نحل(16) آيه97
[7] . آلعمران(3) آيه 195
[8] . احزاب(43) آيه35
[9] . آلعمران(3) آيه 38
[10] . همان، آيه42
[11] . تحريم(66) آيه11
[12] . احزاب(33) آيه33
[13] . كشف الغمه، ج2، ص76
[14] . تحريم(66) آيه 10 و سوره مسد.
[15] . توبه(9) آيه71
[16] . كافي، ج1، ص30
[17] . همان، ص33
[18] . كافي، ج5، ص78:
[19] . همان، ص84
[20] . وسائل الشيعه، ج20، ص168
[21] . نساء(4) آيه33
[22] . وسائل الشيعه، ج20، ص284
[23] . همان، ص20، ص274
[24] . همان، ج2، ص269
[25] . همان، ج20، ص272
[26] . همان، ج20، ص270
[27] . نساء(49) آيه19
[28] . طلاق(65) آيه6
مبلغ قابل پرداخت 68,400 تومان