فروش آنلاین مقالات دانشجویی، پروپوزال، پروژه، گزارش کارآموزی و کارورزی، طرح کسب و کار، طرح توجیهی کارآفرینی ، بروشور، پاورپوئینت و...

محل لوگو

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 135
  • بازدید دیروز : 262
  • بازدید کل : 673762

مقاله25_وقف در قرآن


مقاله25_وقف در قرآن

فهرست مطالب

عنوان صفحه

چکيده. 1

مقدمه. 3

معناي لغوي وقف.... 4

معناي اصطلاحي وقف.... 4

ريشه ي وقف در آيات قرآن.. 7

نقش وقف از نظر قرآن در تزکيه انسان.. 11

وقف در روايات... 12

جواز و وجوب وقف.... 14

بهترين خيرات... 17

وقف يکي از مصاديق بر. 19

قصد قربت... 22

باقيات صالحات... 24

بهترين قرض به خدا26

زيباترين بخشش.... 27

وقف و مساجد.. 29

وقف و عمل صالح.. 30

نتيجه. 31

منابع. 32

 

 

وقف از نظر قرآن و روايات

چکيده

قرآن، خلاصه ي کتاب هاي الهي است که خدا بر انبياء و اوليايش فرستاده است. هيچ علم ربّاني و مسأله ي الهي و برنامه ي زندگي و راه معرفت، با اصل و فرع و جزئياتش، در کتابي نيست؛ مگر در قرآن کريم. قرآن کريم سرشار از معارفي بلند و عميق در همه ي مسائلي است که بشر براي پيمودن راه سعادت به آن نياز دارد. مخاطبان قرآن همه ي مردم هستند و مطالب آن براي همه قابل فهم و درک است امّا ظرفيّت انسان ها براي پذيرش معارف و معارف الهي تفاوت دارد؛؛ چنان که وقتي آبي از آسمان سرازير مي شود، درّه ها و رودخانه ها هر کدام به اندازه ي گنجايش خـود، از آن آب در خود جاي مي دهند.«انزل من السّماء ماء فسالت اوديه بقدرها».[1]

انسان موجودي جاوداني است و از فنا و نابودي نفرت دارد. مرگ در حقيقت وسيله ي انتقال به عالم ديگر براي زندگي ابدي است. تاريخ بشر نشان مي دهد که حتّي ناباوران به خدا و دين، خود را موجودي فاني به شمار نمي آورند. از اين رهگذر انسان دوست دارد پس از وي،نامي از او در عالم به يادگار بماند. در فرهنگ اسلامي يکي از بهترين راه هاي زنده نگه داشتن نام انسان، عموم کارهاي خيريه به ويژه وقف در اصطلاح قرآني، باقيات صالحات گفته مي شود، نام برده شده است و مردم به آن دعوت شده اند.

نمي توانيم مبدأ روشني براي تفکّر و عمل خير پيدا کنيم. کار خير هميشه بوده و هميشه هم خواهد بود. اديان آسماني بدون استثناء در اين باره برنامه داشته اند. خداوند بيش از هر موضوعي به اين مسأله بها داده است. آيات قرآن در مورد خيرات، انفاق، صدقات و خدمت به خلق را مطالعه کنيد، ميبينيد چه قدر واضح و پر معنا و مشوق است تا جايي که خداوند عمل انسان هاي خير را به شکر، شکور و شاکر تعبير مي کند. يعني خداوند شکر مي کند از انسان هايي که نعمت هاي خدا را براي مردم هزينه مي کنند.

مادر حضرت مريم قبل از تولد فرزندش، او را وقف معبد مي کند تا در خدمت معبد باشد.

"وقف " سنّت حسنه اي است که از دير باز به اشکال گوناگون در تاريخ بشر وجود داشته است و اسلام نيز آن را در مسيري روشن، منطقي و هدفدار، مترّقي و دقيق مورد استفاده قرار داده است.

آياتي که در قرآن به انفاق احسان و عمل صالح و ايثار و... اشاره شده مي تواند مشوق وقف باشند و از سويي در قرآن در آيات بسياري با کنز مال، تکاثر، تفاخر، استکبار، سرقت طغيان، کسب حرام، حب مال راندن مهر آميز يتيم، پرخاش از مسائل، خودبيني و... مبارزه شده که به شکلي مي تواند به مقام و جايگاه وقف در قرآن اشاره داشته باشد.

تعبيـر خـداونـد چـه قـدر لطيـف و زيبا اسـت. خـدا کـه مالـک همـه چيـز است. مالـک همه ي ماسـت. مالـک لحظـات عمر ما و مالـک نفس هاي ماسـت. به ما مي گـويد به من قرض بدهـد آن هم با تعبيراتي که يک سائل مي گـويد. شما به خدا قرض بدهيـد خدا به شما جـزا مي دهد.«من ذالـذي يقرض الله قرضاً حسناً فيضاعفه له اضعافاً کثيره و الله يقبض و يبسط و اليه ترجعون»؛[2]

دليلش اين است که خدا مي خواهد از طريق ما انسان ها اين همکاري و همدلي اتفاق بيفتد. "وقف" مهم ترين وسيله ي اين راه است و تفاوتي که وقف با صدقات موقّتي دارد، پايدار بودن و ماندگار بودن آن است.

وقف با عنايت به روح قرآن، نه تنها جايز است، بلکه در مواردي و در حالاتي، راجح و مستحب است.

 

مقدمه

کارهاي خير در حد طبيعي آن به منزله ي بخشي از زندگي هر فرد، در همه ي جوامع به عنوان يک عمل مناسب و سازگار تلقي مي شود. کار هاي خير در همه ي جوامع مورد پسند واقع مي شوند و در دين و زندگي اثرات مثبتي بر افراد مي گذارد؛ اگر افراط و تفريط در آن صورت نگيرد.

يکي از کارهاي خير " وقف " نام دارد، که در تمام اديان آسماني، به خصوص در دين اسلام نامي آشنا است. مي دانيم که قرآن مجيد اصلي ترين منبع معارف و حقوق اسلامي است و لذا براي دستيابي به اصل و ريشه ي هر اصل، پيش از هر منبع و مأخذي بايد به قرآن مراجعه کنيم.

وقتي واقف درحال حياتش ملکي از املاک خود را وقف کند هم به جامعه خدمت کرده است و هم پس از مرگش سودي به عنوان ثواب و پاداش الهي به او مي رسد؛ «... و الباقيات الصالحات خير عند ربّک ثواباً و مرداً«؛ «... و کارهاي شايسته ي ماندني، نزد پروردگارت از حيث پاداش بهتر و خوش عاقبت تر است.»[3]

از نظر علمي مي توان گفت که عمل به مقتضاي اصل عام " عدل و انصاف " و توجه به حقوق "ارحام و ارقاب " و لزوم رعايت " اعتدال " و ميانه روي در امور، ايجاب مي کند که وقف تمام اموال، جايز نباشد. آيه ي بلند پايه ي «و الذين اذا انفـقوا سيرفـوا و لم تقيروا و کان بين ذلک قواماً«؛ «و مؤمنين کساني هستند که چون خرج کنند، اسراف نکنند و بخل نورزند و ميان اين دو اعتدال عمل کنند.»؛[4] راهنماي خوبي مي تواند باشد.

هر پژوهشي در راستاي رسيدن به اهداف خود قاعدتاً با محدوديت ها و موانعي روبرو است. اين پژوهش نيز از اين قاعده مستثنا نبوده و با موانعي روبرو بوده است. وقف مانند انفال و خمس و زکات و جزيه و غنائم از منابع مالي حکومت اسلامي محسوب مي شود و در اسلام داراي ويژگي هايي است؛ و مصداق روشني است از تعاون و همکاري.

وقف عملي است صالح و باقي؛ که بايد مورد پژوهش پژوهشگران قرلر گيرد، تا بتواند بيشتر در جوامع مورد استفاده قرار گيرد.


معناي لغوي وقف

وَقف: مصدر ثلاثي مجرد از باب ضَرَبَ، يَضرِبُ در لغت به معني حبس است. وَقَفش اَلشيءَ:حَبسَهُ. و به همين معناست در اين جملات: وَقَفَ اَلاَرضَ عَلَي المَساکيِنِ يا وَقَفَ اَلاَرضَ لِلمَساکين.

وقفها اي حبسها؛ چون واقف ملک را حبـس مي کند براي مساکـين. و هم چنين در وقف حيـوان و غير آن.[5]

در فقـه اسلامـي گاهـي وقـف را به حبس معيـّن مال و صدقه دادن منافع تعبيـر کـرده اند که در اين صورت خالـي از اشکـال نخواهد بـود.

وقف در لغـت به معناي حبس شدن و حبس کردن متوقّـف شدن و متوقّـف کـردن است. چنان چـه در آيه ي «و قفوهم انّهم مسؤول«؛ «آن ها را باز داريد و متوقّف کنيد از اعمالشان مسوول هستند«، به اين معنا به کار رفته. اگر کلمهِ ي وقف با حرف جر «علي»به کار رود، به معناي اطلاع دادن است؛[6] مثل آيه ي «و لو تري اذ وقفوا علي النار فقالوا يا ليتنا نرد«؛ «اي کاش ببيني آن گاه که بر آتش مشرف شدند و مطّلع گشتند و گفتند اي کاش به دنيا بر گردانده مي شديم.»؛[7]

 

معناي اصطلاحي وقف

وقف در اصطلاح فقهي عبارت است ار اين که شخصي عين مال خود را حبس دائم کند و منافع آن را شرعاًِ و به رايگان در اختيار تأسيسات يا شخص يا اشخاص مخصوص بگذارد.

فقها در بيان مفهوم اصطلاحي وقف که از نظر شرعي کلمه ي وقف چه مفهومي دارد؟ اختلاف نظر دارند؛ منشأ اختلاف آن است که برخي آن را لازم و برخي جايز مي دانند و عدّه اي قصد قربت را شرط تحقّـق وقف مي دانند.ولي عدّه ي ديگري چنين عقيده اي ندارند، و غير اين ها. اين نوع اختلافات موجب شده است که در تعريف آن نيز با تعاريف گوناگون مواجه شويم.[8]

از فقها، تعاريف فراواني در ارتباط با بيان مفهوم اصطلاحي وقف نقل شده که مهمترين آن ها را در اينجا نقل مي کنيم:

مرحـوم محقـق حلّي در تعريف آن گفته:«الوقـف عقد ثمرته تحبيس الاصل و اطلاق المنـفه«؛ يعني وقـف عقدي است که ثمره ي آن حبس کردن اصل و رها کردن منفعـت است.)، اين تعـريف از روايت «حبـس الـاصل و سبـل الـثـمره»مستفـاد شـده است.[9]

امام خميني (قدس سره) در تعريف وقف فرموده است: «تحبيس العين و تسبيل المنفعه«؛يعني وقف، عبارت از حبس کردن عين و رها کردن منفعت آن است.[10]

يکي از معاصران در تعريف وقف گفته:«وقف صدقه ي جاريه يا حبس کردن عين (عين ملک) و تسبيل، اطلاق و رها کردن منفعت و مباح کردن آن و في سبيل الله قرار دادن آن است. حبس به اين معناست که«ديگر نتوان آن را معامله کرد و در معرض نقل و انتقال قرار داد»و تسبيل يا اطلاق منفعت آن يعني رها کردن منفعت آن، به عبارت ديگر، يعني بهره ي آن را في سبيل الله و صدقه ي جاريه قرار دادن است.[11]

برخي عالمان از جمله مرحوم بجنوردي در تعريف وقف لفظ تسبيل را بهتر از لفظ اطلاق دانسته است؛ زيرا از يک سو در لفظ تسبيل، راه خدا منظور شده که در نتيجه بر اين اساس، لفظ وقف از عبادات خواهد شد و از سوي، اين تعريف با سخن پيامبر (ص) که فرموده: «حبس الاصل و سبل المنفعه»هماهنگي دارد.[12]

در ماده ي 55 قانون مدني در تعريف وقف گفته شده: «وقف عبارت است از اين که مال حبس و منافع آن تسبيل شود. در اين تعريف نيز لفظ تسبيل بر لفظ اطلاق ترجيح داده شده»و همچنين در حديث ديگري در خصوص وقف آمده:«احبس الاصل و سبل الثمره«؛ به همين دليل برخي از فقيهان همچون شيخ طوسي در کتاب نهايه و سلار در کتاب مراسم، وقف را جزء عبادات برشمردند. شهيد اوّل در کتاب دروس، وقف را صدقه ي جاريه معنا کرده. و سلار گفته:«وقف و صدقه يک چيز است.»[13]

مرحوم صاحب جواهر هيچ يک از تعاريف مربوط به وقف را تعريف حقيقي ندانسته،زيرا معتقد است که هيچ يک از تعاريف وقف جامع افراد و مانع اغيار نيست. بسياري از فقيهان وقف را عبادت نمي دانند؛گرچه معتقدند که اگر وقف با قصد همراه باشد، ثواب عبادت را نيز خواهد داشت.

همه ي اديان و شرايع براي وقف اهمّيّت قائل شده اند. هزينه ي نگاهداري معابد و آثار مقدّسه ي ديني از منابع موقوفات تأمين شده که نشان دهنده ي اعتقـادات متديّـنان بوده است؛ به همين دليل، در کتاب شرايع، حکم فقهي وقـف بر معبد يهود و نصارا و نيز وقف بر نوشتن تورات و انجيل بيان شده و گفتـه شده که چنان که وقـف به وسيله ي خود يهود و نصارا صورت گـيرد، اشکـال ندارد.[14]

از آن جا که واقف، اغلب با موقوف عليهم رو به رو نيست، وقف وي صدقه اي شمرده مي شود که از منّت و آزار مبطل صدقه، خالي است؛ بدين سبب باطل نمي شود؛ چون در قرآن مجيد منّت و آزار، باعث بطلاق صدقه دانسته شده؛چنان که خداوند فرموده:«يا ايّها الذين آمنوا لا تبطلوا صدقاتکم بالمنّ والاذي کالّذي ينفق ماله رئاء النّاس و لا يومن بالله و اليوم الاخر فمثله کمثل صفوان عليه تراب فاصابه وابل فترکه صلداً لا يقدرون علي شيء مما کسبوا والله لا يهدي القوم الکافرين«؛«اي مومنان! صدقات خود را با منّت گذاشتن و آزار باطل نکنيد همانند کسي که مالش را براي نمايش دادن به مردم انفاق مي کند و به خدا و روز واپسين اعتقاد ندارد. آري، داستان او مثل سنگي است که بر آن خاکي باشد و باران سنگيني بر آن ببارد و آن را همچون سترون و اگذارد. آنان از کار و کردار خويش حاصلي نبرند و خداوند خدا نشناسان را هدايت نمي کند.»[15]

همه ي مذاهب فقهي اسلام (حنفي، شافعي، مالکي، حنبلي، زيدي و ظاهري) وقف را جايز دانسته اند؛ البته برخي از مذاهب اسلامي، وقف را مشروع ندانسته و آن را منافي اصول اسلامي مي دانند، مگر در خصوص مسجد. اين قول نزد مذاهب اسلامي متروک است. مذاهب فقهي اسلامي به طور کلّي وقف خانه، زمين، باغ، سلاح، قاطر، لباس و قرآن و نظاير اين ها را جايز مي دانند. برخي هم وقف را فقط در اسلحه و اسب و قاطر و الاغ جايز دانسته اند و در غير اين ها جايز نشمرده اند.[16]

در ماده ي 58 قانون مدني گفته شده: فقط مالي جايز است که با بقاي عين بتوان از آن منتفع شد اعم از اين که منقول باشد يا غير منقول، مشاع باشد يا مفروز.

امام خميني (قدس سره) فرموده است: آن چه وقف مي شود، بايد عين مملوک باشد که مدّتي قابل توجّه باقي بماند، به گونه اي که امکان انتفاع منفعت محلله از آن و نيز امکان قبض آن باشد؛ بنابراين، وقف منافع و ديون و وقف چيزهايي که به ملکيّت در نمي آيند، مثل خمر و خنزير و نيز وقف خوردني‌ها و ميوه ها صحيح نيست.[17]

يکـي از نويسـندگـان معاصر مي گـويد: «وقـف نه تنها جايـز اسـت، بلـکه در مـوارد و حالاتي راجـح و مستحـب نيز مي باشد و در موقعيّت ويـژه اي براي «حقـن دما»و مبارزه با مـال پرستـي و مـال اندوزي و جهت کـاهش اختـلاف طبقـاتي فاحـش واجـب مـي شود.[18]

 

ريشه ي وقف در آيات قرآن

قرآن، خلاصه کتاب هاي الهي است که خدا بر انبياء و اؤليايش فرستاده است. هيچ علم ربّاني، مسأله ي الهي، کلمات برهاني و معرفت کشفي نيست، مگر اينه اصل و فرع، مبدأ، غايت، ثمره و مغز آن در فرآن وجود دارد. قرآن کريم سرشار از معارفي بلند و عميق در همه ي مسائلي است که بشر براي پيمودن راه سعادت به آن نياز دارد. مخاطبان فرآن همه ي مردم هستند و مطالـب آن براي همه قابل فهم و درک است امّا ظرفيّت انسان ها براي پذيرش معارف الهي تفاوت دارد.

در قرآن کريم، چهار آيه است که ريشه ي " وقف " در آن، با معاني مختلف به کار برده شده است که اين آيات را با تفاسير مختلف مورد بحث قرار مي دهيم؛ از آن جمله:

1. «و لو تري اذا وقفوا علي النّار فقالوا يا ليتنا نرد و لا نکذب بايات ربّنا و نکون من المؤمنين«؛ «و اگر آنان را ببيني که بر آتش دوزخ توقّف کرده اند پس مي گويند کاش ما را باز مي گرداندند تا ديگر آيات پروردگار مان را تکذيب نمي کرديم و از مؤمنان مي شديم«؛[19]

به عاقبت اصرار آن ها بر کفر اشاره مي کند: در برابر آتش دوزخ چنان هراسناک مي شوند که باز طبق عادت دروغ گويشان فرياد مي کشند اي کاش براي نجات از اين سرنوشت شوم مي توانستيم بلر ديگر به دنيا برگرديم تا آيات پروردگار مان را تکذيب نکنيم و در صفّ مؤمنان قرار گيريم.[20]

«و لو تري اذا وقفوا علي النّار...«؛ بيان عاقبت انکار و اسرارشان بر کفر و سرانجام اعراضشان از آيات الهي است.

«يا ليتني نرد و لا نکذّب بايات ربّنا...«، بنابرين که قرائت " نکذب " به فتح باء، و " نکون " به فتح نون باشد؛ معناي آيه اين است که: کفّار آرزو مي کنند بار ديگر به دنيا برگشته سلک مؤمنين درآيد، باشد که از عذاب آتش قيامت رهايي يابد. اين آرزويشان نظير همان انکار شرک به خدا و سوگند دروغ خوردنشان از باب ظهور ملکات نفسانيشان مي باشد زيرا کفار همان طور که دروغ، ملکه نفسانيشان بود، آرزوي خيرات و منافعي هم که از آنان فوت شده، مخصوصاً وقتي که فوت آن مستند به اختيار خودشان و قصور تدبير در عملشان باشد خود ملکه ديگري است در نفسشان، همچنان اظهار تأسف و تحسّري هم که درباره ي کوتاهي در امر قيامت مي کنند، ملکه ي ديگري است در نفس آنان.[21]

2. «و لو تري اذا وقفوا علي ربّهم قال اليس هذا بالحق قالوا بلي و ربّنا قال فذوقوا العذاب بما کنتم تکفرون«؛ «و اگر ببيني موقعي که آن ها را در برابر پروردگارشان متوقّف کرده اند، مي فرمايد: آيا اين حق نيست؟ گويند: چرا، سوگند به پروردگار مان که حق است؛ مي فرمايد: پس به خاطر کفري که مي‌ورزيديد عذاب را بچشيد»[22]

اين جواب انکار آن هاست: پروردگارشان سؤال مي کند آيا معاد و لقاء الله حق نيست؟ گويند آري، قسم به پروردگار مان که حق است و آن چه انبياء گوشزد مي کردند درست بوده امّا اين اعتراف سودي به حال آن ها ندارد.[23]

و جمله ي«و لو تري اذ وقفوا»به منزله ي جوابي است از انکار مشرکين در آيه ي قبل، البته به اين بيان که لازمه ي گفتارشان را، به صورت تمنا خاطرنشان پيغمبر گرامي خود سازد، و آن لازمه و تالي فاسد اين است که: به زودي آنچه را که با گفتن «و ما نحن بمبعوثين»انکار مي کردند، تصديق و اعتراف خواهند نمود، و اين در حالي است که در برابر پروردگار خود مي ايستد و آنچه را که انبياء (عليهم السّلام) در دنيا گوشزد شان مي کردند و مي گفتند که بعد از مرگ دو باره زنده خواهيد شد و اينان انکارش مي کردند، به عيان مشاهده مي کنند.

از اينجا معلوم مي شود که جمله ي «اذ وقفوا»تفسير معاد و حشر است، و مؤيد آن اين است که در آيه ي بعد هم که مي فرمايد:«قد خسر الذين کذّبوا بلقاءالله حتّي اذا جاءتهم السّاعه...»از حشر و بعث و قيامتي که در جملات قبلي بود به لقاءالله تعبير کرده و بلافاصله ساعت را ذکر فرموده، تا برساند که منظور از آن همان ساعت " لقاءالله " است.[24]

3. «و قال الذين کفروا لن لومن بهذا القرآن و لا بالذي بين يديه و لو تري اذا الظالمون مؤقوفون عند ربّهم يرجع بعضهم الا بعض القول يقول الذين استضعفوا للذين استکبروا لولا انتم لکنّا مؤمنين«، «و کساني که کافر شدند گفتند: نه به اين قرآن و نه به آن که پيش از آن است هرگز ايمان نخواهيم آورد اي کاش ظالمان را هنگامي که در نزد پروردگارشان باز داشت شده اند مي ديدي که چگونه برخي از آنان با برخي ديگر جدل مي کنند؛ آن ها که زير دست بودند به کساني که برتري داشتند، مي گويند: اگر شما نبوديد قطعاً ما مؤمن بوديم«،[25]

مشرکين مي گفتند نه به اين قرآن ايمان داريم و نه به کتب آسماني قبل از آن و اين به آن جهت بود که اصولاً مذهب شرک معتقد به نبوّت نبود. کلمه ي " لن " براي نفي ابدي است و لجاجت آن ها را مي رساند يعني تا ابد ايمان نمي آوريم. نتيجه ي اين شرک به زودي به آن ها مي رسد و چيزي نمي گذرد که در پيشگاه خدا پشيمان مي شوند امّا برايشان سودي ندارد. اين ظالمان که با شرک خويش به خود و ديگران ظلم کرده اند در روز قيامت براي حساب و جزا در پيشگاه پروردگارشان مي ايستند در حالي که با ديگران مجادله مي کنند. نخست پيروان به پيشوايان ضلالت مي گويند اگر شما نبوديد ما مؤمن بوديم زيرا شما ما را مجبور کرديد که کافر و مشرک شويم.[26]

4. «وقفوهم انّهم مسؤلون«؛ «و آنان را باز داريد که ايشان بازخواست کردني هستند.«،[27]

در سر راه جهنّم، ايشان را نگه مي دارند تا بازخواست شوند که چرا از حق و عمل صالح روي گردان شدند؟[28]

در مجمع البيـان مي گويد: وقتي کسي مي گويد " وقفت انا "معنايـش اين است که: من ايسادم، وقتي هم بگويد: " وقف غيري " معنايش اين اسـت که: من فلاني را به ايستادن و توقّف وادار کـردم. خلاصه کلمه ي " وقف " هـم لازم و بـدون مفعـول استفاده مي شـود و هم متعـدّي؛ ولي بعضي از بني تميم وقتي مي خواهند متعدّي استعمالـش کنند، به باب افعالـش برده و مي گويند " اوقفت الـدّابـه "؛ "من حيوان را نگه داشته " و خلاصه در صورت تعدّي از باب افعال استفاده مي کنند، و ثلاثي مجرّد را در مورد تعدّي به کار نمي برند.

 

[1]. سوره رعد، آيه 17

[2]. سوره بقره، آيه 245

[3]. سوره مريم، آيه 76

[4]. سوره فرقان، آيه 67

[5]. عميد، 1379، ص1100

[6]. قرشي،1354،ص236

[7]. سوره انعام، آيه ي 27

[8]. الکبيسي، 1378،ص67

[9] . بهـداروند،1385، ص187

[10]. خميني،1380،ص62

[11]. فيض،1370، ص382

[12]. سليمي فر،1370، ص12

[13]. دکتر فيض، 1375، ص22

[14]. محقق حلي، 1377، ص347

[15]. سوره بقره، آيه264

[16]. سليمي فر، 1370، ص14

[17]. خميني،1380،ص69

[18]. ابو سعيد،1375، ص 17

[19]. سوره انعام، آيه 27

[20]. پور سيف، 1385، ص 345

[21]. طباطبائي، 1380، ج7، ص72

[22]. سوره انعام، آيه 30

[23]. پور سيف، 1385، ص 345

[24]. طباطبائي،1380،ج7، ص77

[25]. سوره سباء، آيه 31

[26]. پور سيف، 1385، ص1108

[27]. سوره صافات، آيه 24

[28]. پور سيف، 1385، ص 1153


مبلغ قابل پرداخت 68,400 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۱۰ تیر ۱۳۹۶               تعداد بازدید : 630

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هرگونه سوالي داشتيد لطفا ازطريق شماره تلفن (9224344837)و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما