فروش آنلاین مقالات دانشجویی، پروپوزال، پروژه، گزارش کارآموزی و کارورزی، طرح کسب و کار، طرح توجیهی کارآفرینی ، بروشور، پاورپوئینت و...

محل لوگو

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 137
  • بازدید دیروز : 262
  • بازدید کل : 673764

مقاله26_حجاب از دیدگاه روان شناختی


مقاله26_حجاب از دیدگاه روان شناختی

حجاب از دیدگاه روان شناختی

 

مقدمه

مسأله حجاب، مسأله بسيار مهمي است و مي توان گفت سئوال برانگيزترين مطلب ميان مسلمانان و غير مسلمانان است. براي خانم‌ها گاهي تداعي مي شود كه حجاب محروميت و ظلم است و الان در جهان همين گونه مطرح مي شود ، حتي گاهي براي ما نيز سئوال پيش مي‌آيد!

نظام خلقت بر چهار اساس استوار است. اساسي‌ترين پايه خلقت وحدت است. يعني همين طور كه ما به نظام خلقت نگاه مي كنيم ، مي‌بينيم نظام واحدي است و تمام كثراتي كه مي‌بينيم، در عين حال كه هر كدام وظيفه خود را انجام مي دهند، هماهنگي و قانون بر تمام آنها حاكم است هر قسمت كه از قانون خارج شود هلاك مي شود و باعث به هم خوردگي كل نظام مي گردد.

دومين اساس هدايت است و هر موجود بايد به سوي خدا حركت كند. موجودات زنده‌اي مثل حيوانات هدايت خاصي دارند. براي هر حيواني مشخص است كه چه بايد بخورد و در كدام آب و هوا بايد زندگي كند و... انسان داراي يك هدايت اجمالي است كه با دين اسلام ، اين هدايت تفصيل مي يابد و ما با استفاده كردن از مطالب ديني ، مي‌توانيم به تكامل برسيم.

اساس سوم عدل است. يعني در نظام و اين هدايت هر موجودي فرصت دارد تا به مقصد يعني حريم قدس الهي برسد.

اساس چهارم تفاوت ميان مرد و زن است. با اين كه تفاوت ميان مرد و زن براي ما امري بديهي است، اما باز هم لازم است به اين نكته اشاره كنيم كه تفاوت‌هاي ظاهري ميان مرد و زن را همه مي فهمند ، ولي تفاوت روحي و رواني نيز وجود دارد كه در ارتباطات و فعاليت‌هاي اجتماعي تأثير مي‌گذارد. خلقت ظاهري ميان مرد و زن نمي تواند متفاوت نباشد. اطلاعات زيادي نشان مي دهد اين ساختار ظاهري كه بر اساس مسائل ژنتيك و هورمونيك است باعث اخلاق هاي متفاوت ، حال متفاوت و روح و روان متفاوت مي شود و مي توان گفت كه مردها فعال تر هستند ، در تصميم گيري قاطع‌ترند، ترجيح مي‌دهند كه فرمان دهند و از قوه عقليه براي برخورد با مسائل استفاده كنند، ولي خانم‌ها بر اساس خلقت دروني خود منفعل‌تر هستند. از احساسات و عواطف خود بيشتر استفاده مي‌كنند ، انعطاف پذير و فرمان پذيرند. طبيعي است اين خصوصيات آنها را براي بزرگ‌ترين وظيفه انساني كه در جهان انجام مي‌گيرد يعني پذيرش و پرورش نطفه كه بزرگترين تجلي الهي است آماده مي كند در مقابل اين مردها هستند كه وظيفه دارند از زنها محافظت كنند و براي خانواده‌ها محيط آرامي بسازند تا آنها بتوانند به كارهايشان برسند.

حال با توجه به اين چهار اساس، به مطلب حجاب رو مي‌آوريم. حجاب چيزي است كه انسان را از آفت و نفوس ناخواسته حفظ مي‌كند. حجاب تنها يك مسأله فيزيكي نيست ، بلكه ابعاد روحي و رواني نيز دارد. حجاب دو نوع است. يكي حجاب اوليه كه استعداد درون هر موجودي را حفظ مي كند تا به فعليت برسد. به عنوان مثال روي دانه سبب يك حجاب و پوست است كه استعداد داخل دانه را حفظ مي‌كند و نمي‌گذارد آفت‌ها به داخل آن برسد و همين مصونيت باعث مي‌شود كه آن موجود در محيط مناسب قرار گيرد، يعني در حجاب دوم واقع شود. اين حجاب محيط مناسبي براي رشد استعداد داخل هسته است. دانه سيب در حجاب اوليه است و براي اين كه رشد كند ،‌ بايد در حجاب دوم يعني خاك باشد تا بتواند سب شود. كسي نمي‌تواند اعتراض كند كه چرا دانه سيب بايد در خاك باشد؟ كسي حق ندارد دانه سيب را از خاك بردارد و در آفتاب روشن بگذارد، چرا كه مي‌خشكد ، استعدادش از بين مي رود و هيچ وقت به تكامل نمي‌رسد. انسان نيز همين طور است. براي رسيدن به تكامل بايد در محيطي درست قرار گيرد. اين محيط درست همان چارچوبي است كه دين اسلام براي ما معين كرده است. به عنوان مثال ميان ما و گناه بايد حجاب وجود داشته باشد. يك فروشنده در مغازه بايد از گران فروشي فاصله بگيرد. در غير اين صورت به تكامل نمي‌رسد. گاهي افرادي مي‌گويند : فلاني چه قدر ساده لوح است. اگر قدري بيشتر زرنگي به خرج دهد بيشتر سود مي برد، اما فروشنده كه حجاب خود را رعايت مي‌كند ، يعني محدوديت ها را حفظ مي‌كند ، مقصد ديگري دارد مقصد فقط اقتصاد نيست ، بلكه مي خواهد به اين وسيله به تكامل برسد. پس انسان براي تكامل و رشد تمام استعدادها به يك حجاب دومي كه دين اسلام آن را شرح ميدهد ، نياز دارد.

 

روانشناسی مسأله حجاب

روانشناسی مسأله پوشش را با مطالعه انسان پیوند می زند و با توجّه به اینکه انسان به طور ساختاری موجودی است که نیازهای خاصّی دارد بنابراین نظریات روانشناسان در مورد حجاب وپوشش بسیار متفاوت وگاه متناقض است . البته باید پذیرفت که این علم هنگامی به شناسایی انسان پرداخت که زمان و دوران خداکشی ودین کشی بود .

در شناخت مسأله حجاب و پوشش در بین مرد وزن این نکات ضروری است :

زن : از نظر روانشناسی به دو دسته تقسیم می شوند :

1- عدّه ای که حجاب را مانعی برای نشان دادن خود وزیبایی های شان ویا تفاوت وتبعیض بین زن ومرد می دانند .

2- عدّه ای که حجاب را موجب امنیّت زن و مرد می دانند و آن را مانعی برای رسیدن به اهداف شان نمی بینند والبته آن را عامل تبعیض هم نمی دانند چون این دسته از افراد پایبندی هایی هر چند کوچک با اخلاق و مذهب دارند که خواه ناخواه این مسأله برای گروه نوجوان و جوان که در حین تکامل شخصیّتی هستند کاملاً روشن و آشکار است . نو جوان در سنی قرار دارد که کم کم به هویّت وجودی خود آشنا می شود و برای نیازهای روزمره خود به دنبال پاسخ صحیح است که در این حوزه والدین با همکاری روشهای متناسب علمی آموزشی در مدارس بسیار مهم است و شخصیّت نوجوان را پخته می کند . نوجوان براى درك بهتر خود و آشنايى با محيط پيرامون خويش , نيازبه راهنمايى و آگاهى دارد.او هـمـواره در حال رشد و نمو است و رشد جسمى اش بطور طبيعى , همراه با حالتها و هيجانهاى روحى و عاطفى است .

 

پوشش و دوران نوجوانی

دوران نوجوانی ، دوران بلوغ و رشد و دوران نقش پذیری هویّت در ضمیر باطن انسان است . دورانی که انسان به شدّت در حال شناسایی خود و محیط اطرافش است . يـكـى از آگاهيهاى بسيار مهم در زندگى جوان , قبل از شناختن محيط و پديده هاى پيرامونش , آشنايی با خود است .توجه به خويشتن و آگاهى به خود يكى از شگفتيهاى نظام آفرينش است , زيرا انسان علاوه بر علم و آگاهى به اشيا و ديگران , درباره خود آگاهى و توجه حضورى دارد و در عين حال مى تواند تـوجـه خـود را بـه شـخصيت خويش متمركز سازد و رفتار و كردار خود را مورد ارزيابى و تحليل قـراردهـد . دوران بلوغ , كه يكى از مهمترين و حساسترين دوران زندگى است , مهمترين ويژگيهاى اين دوران , بروز تمايلات جنسى است و به تناسب آن خواسته های فطری وغریزی عواطف آدمی است ، چون در این دوره نوجوان که به شدّت به سمت جوانی می رود و رشد ونمو جسمی او همراه با رشد مولّفه های فکری او در مورد شناخت کلّی از جهان و محیط زندگی شکل می گیرد به صورت غریزی خواستار ارتباط با شخص مخالف جنسی است و در این رابطه پسران دارای یک استراتژی هستند که آن در همه موارد فکر و خیال کردن در مورد ارتباط با فرد مخالف است و گاه در اثر افراط در این اندیشیدن به مرحله خطرناک دوگانگی رفتاری و یا پناه بردن به شخصیّت پنهان و باطنی خود است که دارای دوست زیبایی است که در روی کره زمین نظیر ندارد . و از نظر دختران وجود حجاب به خودی خود مانعی برای تماس با افراد مخالف جنسی نیست . و این مقوله رابطه مستقیم با نحوه ارتباط مذهبی و دینی و اخلاقی در خانواده و مدرسه بر می گردد ولی به طور کلّی آنها از اینکه لباسهایی بپوشند که نظر جنس مخالف را به خود جلب کنند در یک وجه اشتراک قرار دارند .و این مقوله تنها برای آدمی نیست حتّی حیوانات هم برای اینکه نظر جنس مخالف را به خود جلب کنند تغییرات ساختاری از لحاظ فرم وقیافه به خود می دهند و یا آوازهای مخصوصی را می خوانند .

بنابراین باید برای قبول کردن این سن ومشکلات نوجوانان برنامه ریزی کرد و سلامت آینده فکری ومعنوی هر کشوری به تربیت صحیح دوران نوجوانی وجوانی باز می گردد که تنها وظیفه والدین نیست ، مربّیان هم باید مکمّل رفتارهای صحیح والدین وحتّی در پاره ای از موارد اصلاح کننده رفتارهای غلط والدین ونوجوانان باشند. باید به گونه ای برنامه ریزی کرد که نه وضع پوشش نوجوانان ما آسیب ببیند ونه نوجوانان پوشش را مانعی برای رشد و تکامل خود ویا تبعیضی علیه خود بدانند .

 

حجاب و هویّت

حجاب و هویّت یک مقوله جدانشدنی در دوران بلوغ و پس از آن هستند . حجاب یعنی حفظ حرمت وارزشهای وجودی خود وهویّت یعنی شناخت خود به عنوان یک موجود برتر که دارای اندیشه وتفکّر است و ماهیّت او این گونه است (یا پسر ویا دختر است ) و باید برای آینده برنامه داشته باشد و دوست دارد در آینده مشکلات مهم زندگی دیگران را مرتفع نماید و البته خود در خوشبختی تمام باشد هنگامی که مسیر درست تربیّت برای زندگی نوجوان پی ریزی شد و او به شناخت کلّی از خود رسید در این زمان متوجّه می شود که حجاب نیز یکی از مولّفه های هویّت اوست . چنانکه حجاب را هویّت زن مسلمان و بی حجابی را هویّت سست دینان و بی دینان می شناسند . البته همانطور که گفته شد تنها در زمانی این تفکّر در اذهان روشن جوانان نقش خواهد بست که در دوران نوجوانی وجوانی از یک روش مناسب وعلمی و تجربی کارآمد پرورش روحی و اخلاقی بی نصیب نباشند

 

دامنه تأثير رفتارها

بي‏ترديد زندگي اجتماعي - خواه بر استدلال عقلي و خواه برخواسته فطري و خواه بر بنيان قراردادهاي اجتماعي و... بنا شده باشد - از تأثير و تأثّر متقابل افراد و عملكرد آن‏ها تهي نيست. خوبي‏ها و زيبايي‏ها براي فرد و خانواده و جامعه مفيدند و زشتي‏ها و بدي‏ها نيز به همه زيان مي‏رسانند. و تأثير خود را بر تمام اعضا و اركان جامعه به جا خواهند گذاشت.

 

همنوايي آهنگ تكوين و تشريع‏

مدبّر آفرينش كه خواهان تداوم نسل بشر است، خود، به قلم تدبير و تكوين، جاذبه‏هاي عقلي، اجتماعي، فطري و زيستي - جنسي را در آدميان و حتّي حيوانات و گياهان به وديعت نهاده تا در پرتو جذب و انجذاب دروني هميشگي شعله وجودشان را بر افروخته نگهدارند. خالق هستي براي بقاي ديگر موجودات تنها همين جذب و انجذاب را كافي دانسته، ولي براي بقاي نسل بشر مسؤوليت سپاري را نيز از نظر دور نداشته است؛ زيرا بشر چون جانوران و گياهان نيست كه نسل وي تنها با جاذبه‏هاي زيستي - جنسي و عشق ورزي آزاد پايدار ماند. نوزاد انسان پس از تولّد به تغذيه، نگهداري و پرورش درست نيازمند است و بدون مراقبت‏هاي بهداشتي، زيستي و... فرصت حيات نمي‏يابد.

بر اين اساس، معمار هستي كه نهاد آدمي را آن گونه سرشت، برگنبد تشريع اين گونه نوشت كه ازدواج محبوب‏ترين بنيادها براي بنا نهادن كانون تولّد و مهد پرورش و رشد نوع انسان است، تاهم جذب و انجذاب به محيط خانواده محدود گردد و هم نسلي سالم و متعادل پرورش يابد. چون جذب و انجذاب لجام گسيخته هرگز به بقاي نسل تن نمي‏دهد و آن را مزاحم عشق ورزي خود مي‏بيند؛ همان‏گونه كه نسل ناسالم، پدر و مادري نمي‏شناسد تا آن نژاد را استمرار بخشد. به اين منظور، انتظار مي‏رود معمار نظام تكوين و تشريع در راه نيل به خواست خود، به تدبير و تشريع لازم دست يابد و اسباب رسيدن به آن هدف را تشريع فرمايد. «حجاب» در شمار اين اسباب جاي دارد. اينك در اين نوشتار، با پرداختن به برخي آثار تربيتي و روان شناختي اين دو پديده، سودمندي و ضرر آفريني هر يك را هويدا مي‏سازيم تا هر كس خود آگاهانه تصميم گيرد.

 

حجاب و رشد شخصيت‏

شخصيت؛ مجموعه افكار، عواطف، عادت‏ها و اخلاقيات يك انسان است كه به تمايز وي از ديگران مي‏انجامد؛ به عبارت ديگر، مجموعه صفات و ويژگي‏هاي جسمي، رواني و رفتاري كه هر انسان را از انسان‏هاي ديگر متمايز مي‏سازد، شخصيت نام دارد(4). بر اين اساس، هر كس شخصيتي دارد كه خود را با آن معرفي مي‏كند. و ديگران نيز او را به همان ويژگي‏ها مي‏شناسند. در، «روان‏شناسي كمال» انسان رشد يافته كه انسان خواستارِ تحققِ خود (actualizing person - The Self) معرفي مي‏گردد، اين گونه توصيف شده است: انساني كه نيازهاي سطوح پايين (نيازهاي جسماني، ايمني، تعلق، محبت و احترام) را پشت سر نهاده، در صدد استفاده از توانايي‏ها و قابليت‏هاي خود است و به دنبال به فعليّت رساندن خويشتن و تحقق خويش است.

اريك فروم انسان رشد يافته را انسان بارور (Productive person) معرفي مي‏كند و در تعريف او مي‏گويد: وي انساني است كه نيازهاي رواني‏اش را از راه‏هاي بارور و زايا و خلاق ارضا مي‏كند به عقيده اريك فروم مؤثرترين عامل در رشد شخصيت انسان برآوردن معقول نيازهاي رواني است كه حيوانات پست اين نوع نيازها را ندارند. انسان سالم نيازهاي رواني - نه نيازهاي جسماني مانند گرسنگي، تشنگي، جنسي و...- خود را از راه‏هاي خلاّق ارضا مي‏كند و اشخاص ناسالم از راه‏هاي نامعقول.

اكنون بايد ديد فرصت رشد شخصيت با رعايت حجاب بيش‏تر فراهم مي‏گردد يا با عدم رعايت آن؟ انساني كه پيوسته نگران زيبايي خود است و بيش‏تر در جهت معرفي پيكر خود مي‏كوشد، بهتر مي‏تواند قابليت‏هاي خود را بشناسد و به فعليت برساند يا آن كه سر در باغ انديشه دارد؟ آيا توجّه به نيازهاي جسماني و سطحي به انسان امكان رشد مي‏دهد يا توجّه به نيازهاي عالي و مخصوص انسان‏ها؟ آيا غرق شدن در خود نمايي و جلب توجّه ديگران مسير منتهي به يافتن خويشتن است؟

انساني كه زندگي‏اش تحت فرمان و اراده‏اش نيست، در حس هويّت يابي خود (of Identity A Sense) دچار شكست شده است تا چه رسد به آن كه هويّتش را به كمال رساند. زيرا سليقه و خواست ديگران در زندگي‏اش تأثير مي‏گذارد و چنان زندگي مي‏كند كه ديگران مي‏پسندند، نه آنگونه كه خود مي‏پسندد.

بي‏حجاب در انديشه نمايش خود و زيبايي خويش است. اين امر كه عقده حقارت (inferority complex) انسان را مي‏نماياند، زمينه رشد و تعالي وي را نابود مي‏سازد؛ در حالي كه زن مانند مرد يك انسان است و بايد از نظر انساني رشد و تكامل يابد. كسي كه با نمايش زيبايي خود و گزينش پوششي ويژه در انديشه جلب نظر ديگران به سر مي‏برد، در حقيقت مي‏خواهد با تكيه بر جذابيت‏هاي ظاهري خويش و نه اصالت‏ها و ارزش‏هاي متعالي خود، جايي در جامعه بيابد. در واقع او از اين طريق اعلام مي‏دارد، آنچه برايش اصل است و اهميّت دارد، «زن بودن» او است نه انسانيت و انديشه و لياقت و كارآيي‏اش. چنين فردي قبل از همه اسير خويش است و به مغازه‏داري شبيه است كه پيوسته در انديشه تزيين ظاهر و تغيير دكور خود به سر مي‏برد و فرصت پرداختن به آرزوهاي بزرگ‏تر را نمي‏يابد

 

حجاب و حرمت خود (احساس ارزشمندي)

از نظر روان‏شناسي، قطعي‏ترين عامل رشد انسان «ميزان ارزشي» است كه هر فرد براي خود قائل است؛ به عبارت بهتر، نافذترين عامل رشد رواني و شخصيتيِ انسان، سطح حرمت خود (esteem - Self) او است. درجه ارزيابي فرد از خود، حرمت خود خوانده مي‏شود و در واقع باز خوردي از مورد قبول بودن و مورد قبول نبودن به شمار مي‏آيد. اين قضاوت در قالب رفتارهاي كلامي و غير كلامي بروز مي‏كند و گستره‏اي است كه فرد خود را در آن پهنه توانا، مهم، موفق و با ارزش و يا ناموفق و بي‏ارزش مي‏داند.


مبلغ قابل پرداخت 68,400 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۱۰ تیر ۱۳۹۶               تعداد بازدید : 447

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هرگونه سوالي داشتيد لطفا ازطريق شماره تلفن (9224344837)و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما