فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده. 1
مقدمه. 1
بخش اول: جایگاه زن قبل از اسلام.. 2
زن در عرب جاهلی.. 2
دخترکشی.. 3
عقائد و رسوم قبل از اسلام درباره زنان. 4
بخش دوم: جایگاه زن بعد از اسلام.. 5
جایگاه واقعی زن در اسلام. 5
الف) تکامل زن. 5
ب) حقوق زن. 6
1. احیاء شخصیت زنان. 6
2. به رسمیت شناختن حق مالکیت زنان. 6
3.تجویز حضور زنان در عرصه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی.. 7
4.اعطای حق تعلیم و تربیت... 8
ج) آزادی زنان. 9
د)پرهیز از یکسونگری.. 10
بخش سوم: سيماي زن در آخر الزمان.. 11
زنان در آخرالزمان. 11
سیمای زنان در آخرالزمان از منظر قرآن و روایات... 12
وظایف زنان در جامعه آخرالزمانی.. 21
جمع بندی و نتیجه گیری23
منابع:24
چکیده :
زن در طول تاریخ مورد ستم واقع شده است چه آن زمان که از زن به عنوان یک کالا نام میبردند و رفتاری در خور چهار پایان با او میکردند، چه اکنون که به اسم آزادی زن و فمنیسم و...باز چون شیء او را میپندارند. آیا در گذشته وضعیت زن در اجتماع مطلوب بود و آیا زن دارای مقامی در خور یک زن بود؟ مسلماً این گونه نیست و تاریخ شرح رقت باری از وضعیت زن در طول تاریخ دارد. این مقاله سعی میکند گوشههایی از ظلمهای تاریخی بشر نسبت به زن را بیان کند و بعد با مقایسه تطبیقی با ارزش زن در دین اسلام به لطف سر شاری که در این دین نسبت به زنان شده است پی میبریم.
این تحقیق شامل 3 بخش می باشد که در بخش اول به جایگاه و ارزش زن قبل از اسلام می پردازیم و در بخش دوم جایگاه و مقام زنان در بعد از اسلام و از نظر قرآن و احادیث مورد بررسی قرار می گرد و در نهایت در بخش سوم به سیما و مشخصات زنان در آخرالزمان از منظر روایات می پردازیم.
کلیدواژه: زنان، تاریخ، اسلام، دخترکشی، عرب، ازدواج. وضعیت اجتماعی، وضعیت اقتصادی، آخرالزمان
مقدمه :
دنیای قبل از اسلام عصر فترتی بود که به واسطه اینکه دیر زمانی بود که از بعث رسل گذشته بود مردم در بسیاری از زمینه ها دچار اعوجاج فکری و رفتاری شده بودند. یکی از رفتارها و عقاید که به شدت دچار آسیب شده بود رفتار و افکار مردان اجتماع نسبت به مقوله زن بود. زن از نگاه مردان آن روزگار فقط رحمی برای بچه زاییدن بود. شانیت انسانی برای او مفهوم نداشت و حتی در بسیاری از عقاید زن را انسان نمیدانستند بلکه موجودی بود مابین انسان و حیوان. اما با بعثت حضرت ختمی مرتبت یک تلاش صعب و همه جانبه ای شد بلکه این طرز فکر را از ذهن بشر حذف کنند و انسان بودن زن را همچون انسان بودن مرد متذکر شوند. در این باره بارها در کتب گوناگون به صورت پراکنده به وضعیت زن در جوامع آن روزگار پرداخته شده است اما کتابی که به صورت جامع در بر گیرنده همه کشورهای پیش از اسلام باشد متأسفانه وجود ندارد. این مقاله میخواهد به صورت مختصر، گزارشی تاریخی از وضعیت زن در دنیای پیش از اسلام ارائه دهد.
بخش اول: جایگاه زن قبل از اسلام
زن در عرب جاهلی:
تفکر مرد سالار در دنیای گذشته در باره زن بسیار تأسف بار است. آنقدر درباره زن عقاید خرافی زیاد بود که بیان گوشه ای از آن عمق فاجعه را میرساند. «در بعضی قبایل زن و مرد یک جا نمیخوابیدند و گمان داشتند که زن نفسش از نیروی مرد میکاهد. اهل فیجی شایسته نمیدانند که مرد همه شب در خانه خود بخوابد؛ و در کالدونی جدید، زن زیر ساباط بیرون اطاق می خوبید و مرد در داخل اطاق و همچنین در جزایر فیجی اجازه آن هست که سگان در بعضی از معابد داخل شوند در صورتی که زنان مطلقاً از دخول در معبد ممنوعند». «در بین اقوام سومری شوهرها مجاز بودند همسر خود را بفروشند یا این که او را به گرو بگذارد و وامی به مدت 3 سال بگیرد». «بعضی از قبایل هندوستان در حساب میراث بردن زن را با حیوانات اهلی همسنگ قرار میدادند و قسمت میکردند». بعضی جاها این قدر وجود زن منحوس بود که حتی دیده شدن زن و مرد با هم و لو آن زن مادر یا خواهر مرد باشد ممنوع بود و کسی حق نداشت با زن، حالا هر کس میخواهد باشد در مجامع عمومی مثل خیابانها، مغازه ها، بازارها دیده شود. این رسم که گفتیم مخصوص اهالی شمال پاپواهیچ بود؛ و این مرد بود که در همه جا باید ثابت میکرد که رئیس اوست و زن در هر حالی باشد فرمانبردار باشد. «حتی در شب عروسی که دو زوج به هم میرسند به جای صحبت از گل و بلبل پدر دختر آهسته دختر را تازیانه میزد و بعد تازیانه را بدست داماد میداد تا معلوم کند که تنبیهات لازم از آن به بعد بدست کسی اجرا خواهد شد که جوان تر و نیرومندتر است. این رسم یکی از اجزاء لاینفک عروسیهای روسی بود».
ما اگر بخواهیم وضعیت زن را در تمام نواحی و ازمنه بنگاریم وضعی بهتر از این به وجود نخواهد آمد. هر چند ما در ضمن وضعیت آداب و رسوم کشورهائی که میآوریم، وضعیت زن را هم خواهیم آورد، ولی به عنوان نمونه شاید بد نباشد به سومر هم اشاره کنیم. چرا که در سومر مرسوم بود مرد در مواقع بحرانی زن خود را بفروشد یا اگر زنی از مادر شدن جلوگیری میکرد زن را غرق میکردند. «در بعضی نقاط زن را خفه میکردند و با شوهرش که مرده بود در گور میگذاشتند یا از وی می خواستدند که خود را بکشد تا در حیات جهان دیگر به خدمت شوهرش قیام کند». در واقع مرد بعد از رسیدن به سالاری، زن را ملک خود میدانست. یک ملک را هم میتوان فروخت، خرید، هدیه داد و یا نابود کرد. چنان چه در بعضی زمانها «وقتی مهمانی برای مرد میآمد زن خود را وادار میکرد به همخوابگی مهمان برود. این عمل را از آن رو میکردند که شوهر زن را از لحاظ جسد و روح ملک خود میدانست» . آری زنی که خداوند برای آرامش مرد آفرید تبدیل به موجودی عفریتی و منحوس شد که آثارش تاکنون که عصر فضا میباشد ادامه دارد. ولی حقیقت چیز دیگری است. خداوند زن را نیافریده که فرمانبردار مرد باشد یا مرد فرمانبردار زن. اصلاً دوره زن سالاری یا دوره مرد سالاری بی معنا و مفهوم است. اگر حقیقتش را بخواهید تمامی دوره ها باید شایسته سالاری باشد. یعنی زن و مرد در کنار هم با شایستگی زندگی کند. بقول آن عارف که زنی از او پرسید، برای چه زن از دنده مرد آفریده شده و از سایر اعضای بدن به وجود نیامده است؟ عارف پاسخ داد : زن از سر خلق نشد تا بر مرد مسلط نشود، و از پا خلق نشد تا زیر دست و پای مرد نباشد و لگدمال نگردد، و از پهلوی وی خلق شده تا با او مساوی باشد، و از زیر بغل دو دست مرد برداشته شده تا او را نگهداری نماید، و از نزدیکترین موضع به قلب مرد خلق شده تا او را محترم داشته باشد و در قلب وی جای گیرد؛ و این است علت خلقت زن نه آن چیزی که قرنهای متمادی مردها خیال میکردند و میپنداشتند.
دخترکشی:
مطالبی که به نگارش در آوردیم وضعیت کلی زن، در طول زمانها و مکانها بود اما اگر درست به صحرای تفتیده عربستان بنگریم آن دور دورها، عرب جاهلی را مشغول کندن قبری کوچک میبینیم که میخواهد پاره تن خود را زنده زنده در این قبر دفن کند. شاید تا اسم عرب جاهلی برده شود، فوراً ذهنها به طرف دختر کشی میافتد. کسانی که تا قابله میگفت بچه دنیا آمده دختر است، مهیا میشد تا قبری بکند و او را در این قبر بیفکند. این رسم شوم کمی پیش از اسلام به وجود آمد و تا انتشار اسلام پا برجا بود. در زمان اسلام شخص به نام صعصعه بن ناجیه نزد رسول خدا (ص) آمده و عرض کرد: «من در زمان جاهلیت عملی صالحی انجام دادم آیا برای من اکنون فایده ای دارد؟ حضرت رسول سؤال کرد مگر چه عملی انجام داده ای؟ او داستانی نقل کرد که خلاصهاش آن بود که من، در آن روزگار دو شتر گم کردم و به دنبال آنها در بیابان میگشتم و به چادری برخوردم که پیر مردی در کنار آن نشسته بود. چون سراغ شترانم را از او گرفتم گفت نزد ما است و من نزد او نشستم تا شترانم را بیاورد. در این وقت پیر زنی از خیمه بیرون آمد و آن مرد گفت: چه زائیده؟ اگر پسر است که در مال ما شریک است و اگر دختر است که او را دفن کنید. پیر زن گفت دختر است. من که این سخن را شنیدم به آن مرد گفتم آیا این دختر را به من میفروشی؟ پیر مرد گفت: مگر عرب فرزند خود را میفروشد؟ گفتم من حیات و زندگی او را میخرم نه خود او را. گفت: به چند میخری؟ گفتم خودت بگو گفت: به دو شتر ماده و یک شتر نر. من پذیرفتم و آن دختر را خریدم و پس از آن نیز این کار شیوه من بود و بدین ترتیب 280 دختر را که میخواستند زنده به گور کنند خریداری کرده و از مرگ نجات دادم». بعدها یکی از نوه های این مرد بنام فرزدق (همان شاعر نامی عرب) در نزد خلفای بنی امیه با افتخار میگفت: «اًنا بنٌ مٌحی الموتی: من پسر همان کسی هستم که مرده ها را زنده میکرد».
عقائد و رسوم قبل از اسلام درباره زنان:
صرف نظر از مسأله دختر کشی عربها، که خود همین موضوع بیانگر خفت بار زنان عربستان بود، عقائد و رسوم زیادی در بین عرب جاهلی مرسوم بود که هر کدام از آنها به نوعی نشانه خفت و خواری زن در میان اعراب بود. عطاء بن ابی ریاح میگوید: «زمان جاهلیت کسی که از دنیا میرفت و زنی باقی میگذاشت که دارای فرزند کوچک بود، به خاطر باقی ماندن برای فرزند کوچکش زندانی میشد». «یا اگر کسی فوت میکرد و زنی از او باقی میماند، پسران بزرگٍ شوهرٍ زن برمی خواستند، اگر این زن موافق میل آنها بود جامعه خویش را بر زن میانداختند و زن او میشد، اما اگر باب میل او نبود برادران کوچکتر، آن زن را به نکاح خود در میآوردند» . عربها زن را تا مادر نشده بود خوار میشمردند، ولی همین که زن مادر میشد احترام زیادی پیدا میکرد. از آن جهت مادران خویش را بیش از زنان (همسران) خود احترام میگذاردند؛ و میگفتند زن قابل تعویض است ولی مادر عوض شدنی نیست ... عربها مثل یونانیها به زن بی فرزند اعتنا نداشتند. «در یونان هم رسم بود که دختران و زنان بی فرزند خدمتکار خانه بودند و جز پرستاری و بافندگی و پخت و پز کاری نداشتند. اما همین که زن مادر میشد حکمران خانه بود و ایلات عرب تا کنون همین رویه را دارند». ابویقظان وقتی از رسوم قریش حرف میزند، رسمی برای قریش بر می شمارد به مثل رسم یونانیها. بدین صورت که: «قریش برای حتی مادران احترامی قائل نبودند مگر این که آن زن 3 فرزند برای آنها به دنیا بیاورد». در میان عرب جاهلی واقعاً اعتقاد داشتند که غولها گاهی به شکل زن در میآیند و با آنان حرف میزنند. چنانچه مسعودی در مروج الذهب آورده: «گاهی عرب غول را به صورتهای مختلف بر خواص قوم نمودار میکرد که با آنان سخن گویند و احیاناً با آن نزدیکی میکنند؛ و در اشعار خویش از این مقوله سخن بسیار دارند. از جمله تابط شرا میگوید: سیاه چرده ای که من جامه او را دریدم، چنان که جامه زن زیبا را میدرند. در روشنی آتش که از آن روشنی میگرفت پیوسته سوی او میرفتم و از او دور میشدم و صبحگاهان غول، زن من شده بود. ای زن من چقدر هولناک بودی».
بخش دوم: جایگاه زن بعد از اسلام
جایگاه واقعی زن در اسلام
الف) تکامل زن
یکی از عالی ترین برنامه های اسلام که این دین را سرآمد تمام ادیان قرار داده است، از بین بردن تمام بی عدالتی نسبت به زن بوده است. اسلام بنیان برتری طلبی های قومی، نژادی، جنسی و مالی را ویران نمود و تمام انسان ها از مرد و زن، غنی و فقیر، عرب و عجم، سیاه و سفید، و زشت و زیبا را در یک صف قرار داد.
این دین آسمانی تنها ملاک برتری را تقوا و ارزش های معنوی و فضائل اخلاقی دانسته است. خداوند متعال می فرماید: «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر وانثی وجعلناکم شعوبا وقبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقاکم » ; «ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید، گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست.
از طرف دیگر، هدایت تشریعی، عام و گسترده است و به گروه خاصی اختصاص ندارد و هر کس می تواند از این دریای رحمت الهی حظ و بهره ای ببرد و راه تکامل و سعادت خویش را هموار سازد. خداوند متعال می فرماید: «انا هدیناه السبیل اما شاکرا واما کفورا» ; «ما راه را به او (انسان) نشان دادیم، خواه شاکر باشد یا ناسپاس.» پس اختلاف در جنسیت نمی تواند مانعی برای تکامل باشد.
شهید مطهری رحمه الله پیرامون این موضوع چنین می گوید: «اسلام در سیر من الخلق الی الحق یعنی در حرکت و مسافرت به سوی خدا هیچ تفاوتی میان زن و مرد قائل نیست.
نمونه های تاریخی، گواهی صادق بر این مدعاست. در طول تاریخ، زنان بسیاری بوده اند که قله های ترقی را در نوردیده و به عنوان زنان نمونه و الگو معرفی شده اند. «ضرب الله مثلا للذین ءامنوا امرات فرعون اذ قالت رب ابن لی عندک بیتا فی الجنة ونجنی من فرعون وعمله ونجنی من القوم الظالمین ومریم ابنت عمران التی احصنت فرجها» ; «خداوند برای مؤمنان به همسر فرعون مثل زده است در آن هنگام که گفت: پروردگارا خانه ای برای من نزد خودت در بهشت بساز و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایی بخش. و همچنین مریم دختر عمران که دامان خود را پاک نگه داشت.
همچنین زن می تواند به مقام و منزلتی برسد که غضب و رضایت او غضب و رضای الهی را در پی داشته باشد، چنان که در حدیثی از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله درباره حضرت فاطمه علیها السلام آمده است: «ان الله لیغضب لغضب فاطمة ویرضی لرضاها; همانا خداوند از غضب فاطمه غضبناک و از خشنودی او خشنود می شود.
ب) حقوق زن
یکی از مباحث قابل توجه در مورد جایگاه زنان در اسلام، جایگاه حقوقی آنان است. اگر چه اسلام برای زنان در ابعاد فردی و اجتماعی قوانین ویژه ای وضع نموده ولی در برابر، حقوق شایسته ای برای آنان قرار داده که موجب تعالی شخصیت آن ها است. خداوند حکیم می فرماید: «ولهن مثل الذی علیهن بالمعروف » ; «و برای زنان همانند وظایفی که بر دوش آن هاست [حقوق] شایسته ای قرار داده شده است.» در این مقال به ذکر نمونه هایی از اقداماتی که اسلام برای احیاء و استیفای حقوق زنان انجام داده است می پردازیم.
1. احیاء شخصیت زنان
در طول تاریخ به واسطه برتری جسمانی مردان بر زنان، شخصیت و جایگاه زنان به پایین ترین حد تنزل یافته بود، به طوری که مایه سرافکندگی و طوق لعنت به شمار می رفتند. به عنوان نمونه قرآن کریم می فرماید: «واذا بشر احدهم بالانثی ظل وجهه مسودا وهو کظیم » ; «و هرگاه به یکی از آن ها بشارت دهند که دختری نصیب تو شده، صورتش [از فرط ناراحتی] سیاه می شود و به شدت خشمگین می گردد.» اما اسلام با قوانین بی بدیل خود و گفتار و رفتار پیامبری که رحمة للعالمین بود، شخصیت از دست رفته زنان را احیا کرد و او را مایه رحمت و برکت معرفی نمود، چنانکه رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله می فرمایند: البنات هن المشفقات المجهزات المبارکات ; دخترها مایه رحمت، صلاح زندگی و برکت هستند.
2. به رسمیت شناختن حق مالکیت زنان
قبل از اسلام زنان نه تنها حق مالکیت نداشتند، بلکه همچون کالایی خرید و فروش می شدند و در کنار اموال میت به ارث برده می شدند، حتی در کشورهای غربی با آن همه هیاهوی تبلیغاتی و شعار برابری حقوق زن و مرد، تا یک قرن قبل حق مالکیت برای زنان قائل نبودند و بعد از انقلاب صنعتی - آن هم برای تشویق زنان برای حضور در کارخانه ها به عنوان نیروی کار ارزان قیمت - برای آنان حق مالکیت را به رسمیت شناختند. ویل دورانت مورخ بزرگ می نویسد: «نخستین قدم برای آزادی مادران بزرگ ما قانون 1882 م بود. به موجب این قانون زنان بریتانیای کبیر از آن پس از امتیاز بی سابقه ای برخوردار می شدند و آن این که پولی را که به دست می آوردند حق داشتند برای خود نگه دارند. این قانون عالی اخلاقی را کارخانه داران مجلس عوام وضع کردند تا بتوانند زنان انگلستان را به کارخانه ها بکشانند. از آن سال تا به امسال سودجویی مقاومت ناپذیری آنان را از بندگی و جان کندن در خانه رهانیده، گرفتار بندگی و جان کندن در مغازه و کارخانه کرده است.
اما اسلام که انسان های کور دل و شهوت پرست قرن بیستم آن را به محدودیت حقوق زنان متهم می کنند، از قرن ها قبل حق مالکیت را برای زنان، به رسمیت شناخته و به هیچ کس حق تصرف در اموال آنان را نمی دهد. خداوند متعال به صراحت می فرماید: «للرجال نصیب مما اکتسبوا وللنساء نصیب مما اکتسبن » ; «مردان نصیبی از آن چه به دست می آورند دارند و زنان نیز نصیبی از آنچه به دست می آورند دارند [و نباید حقوق هیچ یک پایمال شود].» همچنین برای آنان به انتظار و نیاز آن ها در چهار چوب شریعت، حق ارث معین شده است. «وللنساء نصیب مما ترک الوالدان والاقربون » ; و برای زنان نیز از آن چه پدر و مادر و خویشاوندان [به ارث ]می گذارند، سهمی است.
3.تجویز حضور زنان در عرصه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی
در اسلام به زنان حق دخالت در امور اجتماعی، سیاسی و فرهنگی داده شده است، اما مشروط به حفظ عفاف و پاکدامنی و حریم انسانیت. اسلام از طرفی با حضور بی قید و شرط زنان در تمام امور و از بین رفتن حریم های اخلاقی مخالفت کرده و از طرف دیگر برای فعالیت های ضروری اجتماعی با حفظ عفت مانعی ایجاد نکرده است و راه اعتدال که سعادت آنان را در پی دارد در پیش روی آنان قرار داده است. به گفته استاد شهید مطهری رحمه الله: «اسلام در عین این که نهایت اهمیت را برای پاکی روابط جنسی به عمل آورده، هیچ گونه مانعی برای بروز استعدادهای انسانی زن به وجود نیاورده ا ست، بلکه کاری کرده که اگر این برنامه ها دور از افراط و تفریط اجرا شود، هم روحیه ها سالم می ماند، هم روابط خانواده ها صمیمی تر و جدی تر می گردد و هم محیط اجتماع برای فعالیت صحیح مرد و زن آماده تر می شود.
با بررسی تاریخ گرانمایه اسلام در می یابیم که اسلام هیچ گاه زنان را از حضور در امور فوق منع نکرده، بلکه در برخی مسائل مانند حج آن را واجب شمرده و در بسیاری موارد آن را مجاز دانسته است. در کتب تاریخی و روایی موارد زیادی از حضور زنان در عرصه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در زمان رسول خداصلی الله علیه وآله و بعد از آن در زمان ائمه معصومین: بیان شده که به نمونه هایی از آن ها اشاره می نماییم:
1. در زمان رسول الله صلی الله علیه وآله برخی از اصحاب، زنان را از حضور در امور خارج از خانه منع می کردند، ولی با مخالفت آن حضرت مواجه می شدند که می فرمود: «انه لقد اذن لکن ان تخرجن لحوائجکن ; همانا خداوند به شما زنان اجازه داده است که برای برطرف کردن حوائج خود از خانه خارج شوید.
2.در حوادث فتح مکه ذکر شده است که بعد از فتح مکه به دست سپاه مسلمانان، زنان مکه نزد پیامبرصلی الله علیه وآله می آمدند و با آن حضرت بیعت می کردند.
در قرآن کریم به بیعت زنان با پیامبرصلی الله علیه وآله اشاره شده است: «یا ایها النبی اذا جاءک المؤمنات یبایعنک علی ان لا یشرکن بالله شیئا ولایسرقن ولایزنین ولایقتلن اولادهن ولایاتین ببهتان یفترینه بین ایدیهن وارجلهن ولا یعصینک فی معروف فبایعهن » ; «ای پیامبر! هنگامی که زنان مؤمن برای بیعت، نزد تو آیند که دیگر هرگز شرک به خدا نیاورند و سرقت و زناکاری نکنند و اولاد خود را به قتل نرسانند و افترا و بهتان میان دست و پای خود نبندند و با تو در هیچ امر معروفی [که به آن ها کنی] مخالفت نکنند، با آنان بیعت کن.
3.در متون اسلامی نقل شده است که در زمان رسول خداصلی الله علیه وآله زنان، از جمله حضرت فاطمه علیها السلام در تشییع جنازه بعضی از مسلمانان شرکت می کردند و آن حضرت هم آنان را از این کار منع نمی کردند.
و حضرت زینب علیها السلام و دفاع از حریم ولایت و روشنگری جامعه، از واقعیاتی است که قابل انکار نیست. آن دو بانوی بزرگ اسلام با حضور در اجتماع مردم و مجالس بزرگ در یک حرکت و جهاد فرهنگی بر علیه دشمنان اسلام قیام نمودند و به دفاع از حق پرداختند.
4.اعطای حق تعلیم و تربیت
یکی از وظایف خطیر پیامبران الهی تعلیم و تربیت است. «هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته ویزکیهم ویعلمهم الکتاب والحکمة » ; «او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده، رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آن ها می خواند و آن ها را تزکیه می کند و به آنان کتاب و حکمت می آموزد.
هدف اسلام این است که تمام انسان ها در این امر مهم به پیش روند و به درجات عالیه کمال نائل آیند، از این رو چنان بستری فراهم نموده که زن ها نیز همچون مردان به فراگیری دانش و تزکیه نفس بپردازند. اسلام نه تنها فراگیری دانش را برای آنان جائز شمرده، بلکه بر آن ها لازم دانسته است. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله می فرماید: «طلب العلم فریضة علی کل مسلم ومسلمة » ; فراگیری علم و دانش بر هر مرد و زن مسلمان لازم و ضروری است.
اسلام نمی خواهد زنان مسلمان، دوران زندگی خود را با غفلت و بی خبری و به دور از هر گونه ترقی و کمال، سپری کنند.
ج) آزادی زنان
یکی از خواسته های فطری و غریزی بشر در تمام دوران تاریخ، آزادی بوده است و هر انسان روشن ضمیر دوست دارد که آزادانه بیاندیشد وآزادانه انتخاب کند و به آن چه با تعقل انتخاب کرده آزادانه عمل نماید. زنان که حدودا نیمی از جمعیت انسانی را تشکیل می دهند، در قرون متمادی از این نعمت و موهبت الهی محروم بوده اند و در تمام زمینه های فردی و اجتماعی مورد ظلم و جور قرار داشته و در چنگال جبر، محصور بوده اند.
ادیان الهی که از ذات حق سرچشمه می گیرند، قوانین رهایی بخش انسان ها را بیان داشته اند. دین اسلام نیز که خاتم ادیان و کامل ترین آن هاست برنامه ها و تعالیم ناب خود را در زمینه آزادی انسان ها و از جمله آزادی زنان به بشر عرضه داشته است. اسلام با قوانینی دقیق و نظام مند در مورد زنان با حفظ معیارها و ارزش های اخلاقی، آنان را از اسارت و بردگی نجات داده و به سوی جایگاه واقعیشان رهنمون ساخته است. در اسلام مرد و زن در یک صف قرار می گیرند و با الفاظی همچون «یا ایها الناس » و «یا ایها الذین آمنوا» مورد خطاب واقع می شوند و با آیاتی همچون «ومن عمل صالحا من ذکر او انثی وهو مؤمن فاولئک یدخلون الجنة » و «کل نفس بما کسبت رهینة » به آنان استقلال در عمل داده می شود.
البته چون انسان موجودی دو بعدی است - که یکی بعد حیوانی و دیگری بعد روحانی می باشد - آزادی او نیز در هر دو بعد مطرح است. اسلام با محدود کردن آزادی در بعد جسمانی و حیوانی، زمینه آزادی در بعد انسانی و روحانی و رشد و تکامل اخلاقی را فراهم نموده است، ولی در دنیای امروز مخصوصا از عصر رنسانس تا کنون که سکولاریزم رفته رفته آثار شوم خود را در پهنه جوامع انسانی می گستراند، دین و به تبع آن بعد روحانی انسان به فراموشی سپرده شده و در تمام آزادی های مطرح شده در مورد زنان و غیره، فقط به جنبه جسمانی و حیوانی او توجه شده است. شهید مطهری رحمه الله درباره تفاوت بین آزادی در اسلام و آزادی در غرب می گوید: «دمکراسی در اسلام یعنی انسانیت رها شده، حال آن که این واژه در قاموس غرب معنای حیوانیت رها شده را متضمن است.
د)پرهیز از یکسونگری
زن و مرد به طور طبیعی تفاوت هایی با یکدیگر دارند و در وجود هر کدام غرایز و تمایلات و استعدادهایی نهفته است که در وجود دیگری موجود نیست. برای نمونه مرد موجودی سخت کوش و خشن است که توانایی انجام امور سخت و طاقت فرسا را داراست، ولی زن موجودی لطیف است که از نظر جسمانی تاب و توان آن امور را ندارد.
الکسیس کارل فیزیولوژیست و زیست شناس معروف فرانسوی در این باره می گوید: «اختلافی که بین زن و مرد موجود است تنها مربوط به شکل اندام های جنسی آن ها نیست بلکه نتیجه علتی عمیق تر است. به علت عدم توجه به این نکته اصلی و مهم است که طرفداران نهضت زن فکر می کنند که هر دو جنس می توانند یک قسم تعلیم و تربیت یابند و مشاغل و اختیارات و مسؤولیت های یکسانی به عهده بگیرند. زن در حقیقت در جهات زیادی با مرد متفاوت است. زنان باید به بسط مواهب طبیعی خود در جهت و مسیر سرشت خاص خویش بدون تقلید کورکورانه از مردان بکوشند، وظیفه ایشان در راه تکامل بشریت خیلی بزرگتر از مردهاست و نبایستی آن را سرسری گیرند و رها کنند.
یکی از دقت ها و ظرافت های اسلام، این است که بر اساس این تفاوت ها و به تناسب استعداد هر کدام، قوانین و احکام مخصوص به هر یک از زن و مرد را تشریع نموده و آن قوانین را در یک چارچوب منطقی و عقلانی ارائه نموده است. نظام حقوقی اسلام، نظامی منسجم و هماهنگ است که با ملاحظه مجموعه شرایط و کلیه مصالح فرد و جامعه و بر اساس تمام خواست ها و نیازهای فطری و غریزی انسان، تنظیم شده است. از این رو در مواجهه با قوانین اسلام باید از جزء بینی و یک سو نگری پرهیز شود و به آن ها به صورت مجموعی و کلی نگریسته شود تا جایگاه واقعی هر یک از زن و مرد شناخته شود .
بخش سوم: سيماي زن در آخر الزمان
زنان در آخرالزمان
بر احدي پوشيده نيست كه اگر زن ارزش والاي خود را بشناسد و به وظايف سنگين خود عمل كند، گرنبهاترين و درخشنده ترين ستاره افق زندگي، و پر ارج ترين گوهر رشته هستي است، كه پايه و اساس هر فضيلت است و بدون او رشته خانواده ها درهم گسسته، طومار جامعه در هم مي پيچد، زيرا زن حلقه اتّصال و رمز تداوم نسل بشري است، كه آن پاكترين بعد زندگي است.
اگر زنان يك جامعه از شناخت خويش ناتوان گردند و از صراط مستقيم منحرف شوند و به صورت چراگاههوسهاي مردان هوسران، و ابزار و ادوات تمايلات نفساني افراد پست و بي اعتبار در آيند و از كرامت خدادادي هخود تنزل نمايند، چنين جامعه اي در سراشيبي سقوط قرار گرفته، به زندگي حيواني نزديك شده است.
خداوند زن را گوهر گرانبهائي آفريده كه همچون ديگر گوهرها در پوشش و محل امن بوده، به دور از چشم بدانديشان مايه درخشش كانون خانواده باشد. او نبايد آنقدر تنزّل كند كه زير نگاههاي هر رهگذر چشم چراني لگدمال گردد!!
هنگامي كه مسئله زن در اين بخش بازگو مي شود، فاتحه رهائي جامعه خوانده مي شود و ديگر اميدي به نجات نسل آينده از اين بلاي خانمانسوز نيست، زيرا زن در عصر ما كرامت خود را فراموش كرده، تنها به زيبائي ظاهر پرداخته، همه همّ و غمش رسيدن به آرايش تن و در دام انداختن چند نگاه پست و جلب كردن چند چشم چران هوسران شده است!!. به كسيكه از جمالش گفتگو كند تمايل مي كند، به كسي كه در كمين عفّتش سنگر گرفته باشد تسليم مي شود، در برابر چند جمله فريبنده و به ظاهر آراسته، زانو مي زند!!.
هنگامي كه زن اين چنين كرامت خود را فراموش كند، براي جامعه هيچ اميدي نمي ماند، زيرا حلقه اتصالش درهم گسسته، و نصف شيرين جامعه كه رمز بقاي بشري نيز هست، فاسد گشته و ارزش والاي خود را از دست داده است. با فساد اين قشر ديگر اميدي به صلاح قشر ديگر نيست كه فساد آنها ساري هست و به قشر ديگر نيز سرايت كرده، جامعه را فه فساد مي كشد.
عذر زن امروز در اين ابتذال چيست؟ چرا جز به هوس و ولگردي نمي انديشد/! چرا كرامت و فضيلت خود را فراموش كرده است/! چرا تلاش او منحصر به اين شده كه خود را به صورت مرد درآورد؟ مگر با تغيير لباس و پوشيدن جامه مرد، تغيير جنسيت و تغيير ماهيت مي دهد؟!.
مگر زنهاي زمان ما نمي دانند كه مردها نيازي به اين ابتذال زنها ندارند، بلكه نياز شديدي به زني دارند كه كرامت خود را فراموش نكرده باشد و بتواند همسر خوبي براي شوهر خود، و مادر خوبي براي فرزندانش و اسوه و الگوي خوبي براي جامعه اش باشد.
زني كه تمام برجستگيهاي بدنش را در برابر ديدگان نسل چشم چران به نمايش گذاشته، ديگر جذبه اي ندارد، زيرا عادي شده، ارزان شده، نيازي به جستجو ندارد، در سر هر كوي و برزن به تعداد فراوان يافت مي شود، ديگر آن شكوه، هيبت، كشش، كرامت و جذبه زنهاي عفيف را ندارد كه دل مرد را تسخير كند و ديدگان او را جلا دهد و زندگاني او را صفا بخشد و كانون خانواده را گرم كند و رشته اتصال و تداوم نسل بشري را محافظت كند!
سیمای زنان در آخرالزمان از منظر قرآن و روایات
وضع رقت بار و مبتذل زن در عصر ما چيزي نبود كه از نگاه نافذ پيامبر و اهل بيت طيّب و طاهر آن سرور پوشيده بماند، بلكه به سان كسيكه با ديدگاني نافذ و قلبي بصير در پايتختهاي اروپا و آمريكا گشته باشد، وضع تأثر انگيز زن قرن بيستم را در ميان كلمات گرانقدرش تشريح كرده، خطرات ناشي از آن را گوشزد نموده، امت اسلامي را از فرو رفتن در اين منجلاب فساد بيم داده است و اينك گوشه اي از كلمات گوهربار آن حضرت و اهلبيت عصمت و طهارت:
پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد:
كيف بكم اذا فسدت نساؤكم، و فسق شبّانكم، و لم تأمروا بالمعروف، بل امرتم و نهيتم عن المعروف، و اذا رأيتم المعروف منكراً، والمنكر معرفا؟! فقيل له: و يكون ذلك يا رسول الله؟ فقال: نعم، و شر من ذلك؟
چگونه مي شود حال شما هنگامي كه زنهاي شما فاسد شوند و جوانان شما به فسق و فجور بگرايند، شما نيز به جاي امر بمعروف، امر به منكر و نهي از معروف نمائيد!، معروف را منكر خيال كرده، منكر را معروف پنداريد؟! پرسيدند: آيا چنين وضعي پيش خواهد آمد اي پيامبر اكرم (ص)|؟! فرمود: آري، و بدتر از آن!.
آنگاه در توصيف زنهاي عصر ما كه در آستانه ظهور و روزگار رهائي قرار گرفته ايم، چنين مي فرمايد:
اذا شاركت النّساء ازواجهن في التّجارة حصراً علي الدنيا
هنگامي كه زنها براي براي طمع دنيا در داد و ستد همسرانشان شركت كنند
امروز تجارت زنان بسيار رائج است، برخي به صورت استقلالي و برخي به صورت مشاركت در تجارت همسرانشان به داد و ستد اشتغال دارند.
يتشبّه الرّجال بالنّساء و النّساء بالرّجال
مردها خود را به صورت زن، و زنها خود را به صورت مرد در مي آورند
اگر ويژگيهاي بدن دختران، چون ظرافت بدن و برجستگيهاي مختلف آن نبود، بسياري از دختران امروز با پسران اشتباه مي شدند!
لعن الله المتشبهات من النساء بالرجال، و المتشبهين من الرجال بالنسا
لعنت خدا بر زنانيكه خود را به صورت مرد در مي آورند و مردانيكه خود را به صورت زن در مي آورند
زيرا آنها از ناموس خلقت و آئين فطرت بيرون رفته اند و نظام آفرينش را زير پا نهاده، با سرشت خويش در افتاده اند.
اذا تزينت النسائ بثياب الرجال، و سلب عنهن قناع الحيا
هنگامي كه زنها جامه مرد بپوشند و پوشش حيا از آنها گرفته شود
ما از مرحله جامه جنس مخالف پوشيدن گذشته و فاتحه پوشش حيا را خوانده ايم، امروز جامه عفت و پوشش حيا نشانه خرافه پرستي و علامت ارتجاع به شمار مي آيد.
هنگامي وضع جامه پوشيدن زن معاصر را مشاهده مي كنيم، با اين شلوارهاي تنگ، كه تمام برجستگيهاي بدن را به نمايش مي گذارد، و با اين كمربندهاي پهن و زمخت كه چگونه سفت و سخت به كمر بسته اند و با اين پا پيونها و ... كمتر مي توان تشخيص داد كه دختر است نه پسر! و بهتر مي توان تشخيص داد كه دايره لعنت از زبان رسول اكرم (ص) چقدر وسيع است!.
دقيقاً اين كلمات از براهين قطعي بر نبوّت رسول اكرم (ص) مي باشد كه از مطالبي كه مردم عصر نبوت نمي توانستند باور كنند سخن گفته، و اين گفته هاي متكي به وحي پس از گذشت چهارده قرن تمام، تحقّق يافته است!
مبلغ قابل پرداخت 68,400 تومان