فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول:تعاريف و مفاهيم
مقدمه. 2
تعريف حسابداري.. 3
تاریخچه حسابداري.. 3
تعريف تفکر ناب... 4
ضرورت تفكر ناب... 5
فعالیتهای ناب... 5
اصول تفکر ناب... 6
اصل اول - تعيين ارزش (Value). 7
اصل دوم - شناسايي جريان ارزش (Value Stream). 9
اصل سوم - ايجاد حركت بدون وقفه در اين ارزش (Flow). 10
اصل چهارم - ايجاد سيستم كششي (Pull). 11
اصل پنجم - تعقيب كمال (Perfection). 11
تعريف تولید ناب... 12
ویژگی های تولید ناب... 13
خاستگاه توليد ناب... 14
توليد ناب و برتريهاي آن بر توليد انبوه. 15
1- تفاوت در اهداف نهايي.. 15
2- تفاوت در زنجيره عرضه 16
3- تفاوت در طراحي قطعات 17
4- تفاوت در شيوههاي طراحي 20
5- تفاوت در طرز كار كارخانه. 21
6- تفاوت در پايان خط توليد 22
7- تفاوت در رفتار با مشتري 23
فصل دوم: مفاهيم حسابداري ناب
تاريخچه حسابداري ناب... 28
حسابداری ناب... 28
هدف حسابداري ناب... 30
حسابداری ناب و هزینه یابی بر مبنای فعالیت... 38
مراحل اجرای پروژه حسابداری ناب... 41
ابزارهای حسابداری ناب... 42
فصل سوم: خلاصه و نتيجه گيري
خلاصه بحث... 44
نتيجه گيري و پيشنهادات... 45
منابع و مآخذ.. 48
تقدير و تشكر
با تشكر از استاد ارجمند جناب آقاي .........
كه در انجام اين تحقيق بنده را راهنمايي نمودند. از خداوند آرزوي توفيق روزافزون براي جنابعالي مسئلت دارم.
چکیده
تفکرناب به سرعت پارادایم غالب تولید میشود. واحدهای تجاری برای به حداکثر رساندن سود و ارزش خود از فلسفهها و روشهای گوناگونی استفاده کردهاند. این تلاشها از دهه 1980 به بعد جنبه علمی بیشتری پیدا کرد و شرکتها با به کارگیری روشهای علمی تکنیک تولید ناب و حسابداری ناب سعی کردند شیوه خود را بهتر کرده و راهبردهای کار آمد را مورد استفاده قرار دهند (جمشیدی نوید و همکاران، 1389). بهرغم اینکه شرط لازم برای تحقق اهداف تولیدناب، استقرار سیستم حسابداری ناب است و بدون کاربرد این سیستم فرآیند تولیدناب در همین مرحله کاربردی ابقا شده و توسعه نخواهد یافت اما در عمل فاصله محسوسی بین رشد سیستمهای تولید ناب و حسابداری ناب وجود دارد (معینالدین و همکاران، 1389). همان طوری که شرکت با تولیدناب رشد میکند و تفکرناب برای بخش زیادی از فرآیندهای تولید به کار گرفته میشود حسابداری ناب به شکل عمیقتری میتواند معرفی شود، سیستمهای هزینهیابی استاندارد بیحاصل میتواند حذف شوند و به جای آنها روشهای قابل فهم صحیح و ساده هزینه یابی جریان ارزش جایگزین شود. پس لازم است برای دستیابی به پیشرفت اهداف ناب از سیستم حسابداری ناب استفاده شود (تابلی و خرم دل، 1389)
واژگان کلیدی:حسابداری ناب، فلسفه ناب، تفکرناب، فعالیت ناب.
فصل اول:
تعاريف و مفاهيم
مقدمه
فلسفه ناب مهمترین استراتژی برای شرکتهای تولیدی است که مایل به رسیدن به پیشرفت جهانی هستند و برای رسیدن به برتری توسط تمرکز بر پیشرفت مداوم و حذف ضایعات، تاکید دارد. این استراتژی کلی است و تغییراتی را برای تولید و حسابداری به گونهای اجباری میکند که با محیط عملیاتی شرکت عجین شود. تولیدکنندگان به تفکرناب چشم دوخته اند تا تولید را بهتر کنند، هزینهها را کاهش دهند، انعطاف ایجاد کنند، ارزش بهتری را برای مشتری خلق کنند و سود نقدینگی و قیمت سهام را افزایش دهند با پیشرفت شرکت در تفکرناب افراد بیشتری نیاز به سیستم حسابداری را حس میکنند که حامی فعالیتهای نابشان است (ویدنر و همکاران،2011).
دیدگاه حسابداری از اصول ناب بیان میکند که شرکتها تکنیکهایی را ترکیب میکنند تا اتلاف را در فرآیند کار کاهش دهند و تصمیمگیری و کنترل را در محیط تولید ناب تسهیل بخشد. برای مثال روشهای حسابداری ناب به خصوص دنبال راهی برای کاهش گامها در فرآیند معاملات، حذف هزینههای استاندارد به نفع هزینههای واقعی و عدم تخصیص هزینهها هستند در حالی که روشهای کنترل ناب روی سیستمهای اندازهگیری عملکرد مجدد تمرکز میکند حسابداری ناب و روشهای کنترل یک روش جدید از مدیریت واحدهای تجاری است که بر اساس اصول ناب و روشهای ناب بنا شده است (کندی و ویدنر، 2008).
حسابداری ناب یکی از ابزارهای پیادهسازی تفکر ناب است. در این رویکرد که مبتنی بر پارادایم ارزشآفرینی است ارزش تنها محدود به شرکت نیست بلکه در کل زنجیره ارزش جاری میشود.
با این رویکرد سیستمهای هزینهیابی سنتی که تنها به سود آوری و استفاده از ظرفیت توجه دارند کارآ نخواهند بود. هزینه یابی جریان ارزش که شیوه هزینه یابی حسابداری ناب است هزینهها را با محوریت جریان ارزش میبیند نه واحد محصول، اطلاعات حسابداری ناب از جمله تحلیل هزینه جریان ارزش میتواند موفقیت پروژههای بهبود را نیز پیگیری کند و صرفه جویی در هزینهها ناشی از تغییرات ناب را نظارت نماید (حاجیها، 1386).
تعريف حسابداري
حسابداري يك سيستم است كه در آن فرايند جمع آوري، طبقه بندی، ثبت، خلاصه كردن اطلاعات و تهيه گزارش هاي مالي و صورتهاي حسابداري در شكل ها و مدل هاي خاص انجام ميگيرد تا افراد ذينفع درون سازماني مثل مديران و يا برون سازماني مثل بانكها، دولت و ... بتوانند از اين اطلاعات استفاده كنند. حسابداري به عنوان يك نظام پردازش اطلاعات، دادههاي خام مالي را دريافت نموده آنها را به نظم در ميآورد. محصول نهايي نظام حسابداري گزارش ها و صورت هاي مالي است كه مبناي تصميم گيري اشخاص ذينفع (مديران، سرمايه گذاران، دولت و ... ) قرار ميگيرد.
تاریخچه حسابداري
شايد زماني كه لوكاپا چولي در سال 1494 ميلادي پايه هاي اصلي حسابداري را در اروپا بنا ميكرد حتي گمان نميكرد كه روزي حسابداري تا اين حد پيشرفت كند. اگر بخواهيم حسابداري و تاريخچه آن را بررسي كنيم بايد به سالها پيش از لوكاپا چولي برگرديم. خوارزمي، دانشمند معروف ايراني، براي اولين بار درباره مفهوم صفر، شيوه نگارش نشانهاي اعداد و شمارش دهدهي در رساله " جبر و مقابله " توضيحاتي را داد و جالب است بدانيد سيستم دهدهي كنوني در واقع ترجمه اين رساله است كه بوسيله لئونارد فيبوناچي در ايتاليا انجام گرفت و از آن طريق عالمگير شد.
ميتوان گفت كه پيشرفت حسابداري در اواخر قرون وسطي مديون سوداگران است به همين دليل سيستمهاي حسابداري به تدريج پيشرفت كرد و جايگزين سيستمهاي قديميتر شد. البته نقش رشد اقتصادي را نمي توان ناديده گرفت.
لوكاپاچولي در قرن 15 ميلادي رساله اي نوشت و فصلي از اين رساله را به حسابداري اختصاص داد و براي نخستين بار سيستم حسابداري دو طرفه را توصيف و دفاتر اصلي حسابداري را تشريح كرد.
جاي تذكر است كه محمدبن محمد ابوالوفاي بوزجاني در قرن دهم ميلادي يعني پنج قرن قبل از لوكاپاچولي رساله اي به نام ضروريات علم حسابداري براي كاتبان و كاسبان نوشت كه راهنماي خوبي در حساب عملي بود. اما متأسفانه پژوهشي درباره اين كتاب صورت نگرفت.
در طول دو قرن بعدي تنها يك پيشرفت عمده در حسابداري دوبل اتفاق افتاد و آن تفكيك اموال شخص حاكم از حسابهاي دولتي و تفكيك اموال شخصي تاجر از حسابهاي تجارتخانه توسط سيمون استوين رياضي دان هلندي بود (فرض تفكيك شخصيت) در نتيجه حساب سرمايه در سيستم حسابداري دوبل ايجاد شد.
با توجه به پيشرفتهاي انجام شده از نظر اقتصادي و اجتماعي عناصر اصلي سيستم حسابداري دوبل همچنان بدون تغيير باقي مانده است. دليل بقاي اين سيستم در اين فاصله طولاني، سادگي اصول، انعطاف پذيري و قابليت آن در ثبت، انتقال و گزارش اطلاعات متنوع در قالب صورتهاي قابل اعتماد و مفهوم است.
البته پيشرفتهائي از نظر روشها و شيوه هاي حسابداري صورت گرفته است و شاخه هايي در حسابداري پديد آمده است اما تمام آنها مبتني بر سيستم دوبل يا دو طرفه است.
تعريف تفکر ناب
اصول تولید ناب از تفکر ناب بر گرفته شده است. تفکر ناب نگرشی است برای افزایش بهرهوری و ارزش آفرینی مستمر و حداقل کردن هزینهها و اتلافها، اصول تفکر ناب در برگیرنده موارد زیر است:
1- نحوه تعیین ارزش هر محصول
2- شناسایی جریان ارزش محصول
3- ایجاد حرکت بدون وقفه در زنجیره تولید
4- پیگیری کمال
ضرورت تفكر ناب
دلیــل ناتوانی سیستم حسابداری سنتی، آن است که اولا سیـستم هزینه یابی جذبی ، اطاعات نامربوط و غیــر قابل اتکایی را به علـت اشتباهات صورت گرفته در بهره برداری از ظرفیت شرکت و نیز تسهیم نامناسب هزینه ها، ارائه میکرد و ثانیا اطاعات هزینه یابی تفاضلی به دلیل انتـخاب محرک هزینه نامناسب در سیـستم هزینه یابی سنتی ، نامربوط بود. در دهه 91، تمـرکز اصلی شرکت ها بر کاهـش ضایعات و تولیــد محصواتی با کیفیت مطلوب بود که منجر به مطرح شدن مدیریـت هزینه گردید. از دهه 91، بنیان تفکر ناب مطرح گردید که بیان میــکند، منابع سازمان باید بر فعالیت هایــی متمرکز گردد که منجر به ایـجاد ارزش افزوده برای تمامی افراد ذینفع در آن سازمان گردد و نیز باید آن گروه از فعالیت های فاقد ارزش افزوده را حذف و فعالیت های موازی در سازمان را تلفیق نمود.
حضور و عدم حضور تفکر ناب در سیستم حسابداری
فعالیتهای ناب
در دنیای بازار رقابتی و در حال تغییر دو دهه قبل، شرکتهای تولیدی مجبور به بهبود کیفیت، هزینه انعطافپذیری، زمان پاسخ به مشتری شدهاند. آنها این کار را با اعمال فعالیتهای مختلفی مانند چرخهکیفی یا کنترل فرآیند آماری، مدیریت موجودی انباری به موقع مدیریت کیفیت جامع، 6سیگما، نگهداری پیشگیرانه جامع انجام دادند، هر یک از اینها اثر حاشیهای بر بهبود فرآیند مداوم دارد. به تازگی این فعالیتها به عنوان مجموعه ابزاری شناخته شده که با هم در حمایت از آنچه پارادایم غالب تولید است یعنی تفکر ناب عمل میکنند. جوهره فلسفه ناب این است که همه فرآیندهای تجاری و کارکردها به شکل تیم منسجم و متحدی در میآید که هدفشان فراهم سازی ارزش بهتر برای مشتریان است یعنی ناب بودن اگر بخواهد پتانسیل خود را بشناسد نمیتواند در انزواعمل کند. مطالعه آبروین 2006 نشان میدهد که میان شرکتهای تولیدی که امور ناب را فقط در سطح شرکتها به کار بردهاند، با کسانی که تفکر ناب را در سازمان توسعه دادهاند شکاف عملکردی وجود دارد. تحقیقات قبلی در مدیریت عملیاتی و رفتار سازمانی بر فعالیتهای مهم مثل مدیریت موجودی بهنگام و مدیریت کیفیت جامع و مدیریت منابع انسانی متمرکز بود. مطالعات متعددی بر جنبههای مختلف امور تولیدی پیشرفته خاصی مثل کیفیت و رشد مداوم و دیگر تکنیکهای ناب متمرکز شدهاند. سازگاری اجزای انسانی، کاری و سازمانی رسمی و غیررسمی برای عملکرد خوب لازم است. سازگاریدرجهای است که طبق آن، تقاضا، اهداف، موضوعات و ساختارهای یک بخش با بخشهای دیگر همخوان است. طبق این چارچوب اجزا باید یکپارچه باشند و تغییر یکی بر دیگری اثر بگذارد (ویدنر و همکاران، 2011).
اصول تفکر ناب
تفکر ناب بر این نکته مهم تاکید دارد که ارزش دقیق هر محصول یا خدمت را مصرف کننده نهایی تعیین میکند، این اصل با مفهوم هزینهیابی هدف، پیوندی جدی دارد، زیرا هزینهیابی هدف، ابزاری برای درک این مطلب است که چگونه شرکت برای مشتریان ایجاد ارزش میکند و نیز برای ایجاد ارزش بیشتر چه باید کرد (صفار، 1378).
تفکر ناب در محیطی رخ میدهد که مدیران ارشد کارکنان را حمایت میکنند و در بین آنها کار اجرایی و سیستم و فرآیند رسمی سازمانی هماهنگی موجود است.
عرصه كنوني كسب و كار ، تصويري جديد از سازمان ارائه ميكند كه با اين نگرش جديد ، سازمان مجموعهاي از فرايندهايي است كه هدف آنها ايجاد ارزش براي مشتريست و مستلزم ايجاد ارزش براي مشتري ، آفرينش ارزش در خود سازمان است . برنامه سازماني كه مي خواهد رويكرد فوق را دنبال كند در وهله اول ورود به حوزه سيگماهاست و در مرحله بعد طي مراحل بهبود تا رسيدن به سطح ششسيگما(Six Sigma) يعني 3.4 خطا در يك ميليون فرصت ميباشد . مفهوم بنيادي تفكر ناب ، در ريشهکن كردن اتلاف و آفرينش ارزش در سازمان نهفته است . تفکر ناب نگرشي است برای افزايش بهرهوري و ارزشآفريني مستمر و حداقل کردن هزينهها و اتلافات ؛ به اين ترتيب ميتوان دروازه ورود به سرزمين سيگماها را رفع عيوب ، اتلافات و خطاهاي مشهود از طريق روشهاي سريع ، نظير مفاهيم و تكنيكهاي تفكر ناب(Lean Thinking) دانست ؛ چرا كه براي افزايش نرخ سيگما نياز است افزايش نمايي در كاهش عيوب و اتلافات بوجود آيد .
تفكر ناب را ميتوان در پنج اصل خلاصه نمود ؛ با درك دقيق اين اصول و سپس با تلاش براي گره زدن آنها به يكديگر ، ميتوان ضمن بكارگيري كامل شيوهها و فنون ناب به راهكاري پايدار در نابسازي سازمان و فرايندهاي آن دست يافت . اين پنج اصل عبارتند از:
1- تعيين دقيق ارزش هر محصول معين (Value) .
2- شناسايي جريان ارزش محصول (Value Stream) .
3- ايجاد حركت بدون وقفه در اين ارزش (Flow) .
4- امكان دادن به مشتري تا بتواند اين ارزش را از توليد كننده بيرون بكشد (Pull ) .
5- تعقيب كمال (Perfection) .
اصل اول - تعيين ارزش (Value)
نقطه شروع اساسي تفكر ناب ، ارزش است . اين تنها مصرف كننده نهايي است كه ميتواند ارزش را تعريف كند و ارزش ، تنها هنگامي داراي معنا و مفهوم است كه در چهارچوب يك محصول معين بيان شود ، محصولي كه نيازهاي مصرفكننده خود را با قيمتي معين و در زماني معين برآورده سازد . توجه داشته باشيم كه اين توليدكننده است كه ارزش را ميآفريند .
در اين اصل دو موضوع بايستي موردتوجه قرار گيرد ؛ يكي محصولات معيني است كه توليدكننده منتظر است تا مصرفكنندگان معيني ، در ازاي قيمت معيني آنها را خريداري كنند تا سبب چرخش كسب و كار شركت باشد و ديگري نحوه اصلاح عمليات توليد و كيفيت تحويل اين محصولات است به گونهاي كه بطور پيوسته از هزينههاي اصلي آنها كاسته شود . از اين رو ، تفكر ناب بايد با تلاشي آگاهانه آغاز شود براي تعريف دقيق ارزش در چهارچوب محصولاتي معين كه واجد قابليتهاي معيني هستند و در ازاي بهايي معين ارائه ميشوند كه حاصل برقراري گفتگو با مشتريان معين است .
بنگاههاي اقتصادي ناب پيوسته بايد همراه با گروههاي محصول خود ، به بازنگري مستمر ارزش بپردازند و همواره از خود بپرسند كه آيا بهترين تعريف را براي آن يافتهاند ؟ ضرورت بسيار دارد كه توليد كنندگان به تعريف مجدد ارزش بپردازند چرا كه اين امر كليد دستيابي به خريداران بيشتر است و توانايي يافتن خريداران بيشتر و فروش سريعتر ، اهميت بسياري براي موفقيت در تفكر ناب دارد . سازمانهاي ناب در اين صورت ، خواهند توانست مقادير قابل توجهي از منابع و ذخاير خود را آزاد كنند .
عنصر نهايي در تعريف ارزش ، هزينه هدف است . وقتي محصول تعريف ميشود ، مهمترين وظيفه در امر تعيين ارزش ، آن است كه بر اساس مقدار منابع و نيروي موردنياز براي ساخت محصولي كه واجد مشخصات و قابليتهاي معيني است هزينه هدف تعيين شود ، بشرط آنكه اتلاف(Muda) مشهود و موجود در فرايند حذف شده باشد .
بنگاههاي اقتصادي ناب مجموعه قيمتها و مشخصههايي را كه توسط شركتهاي معمول و متعارف به خريداران پيشنهاد ميشود ، بررسي ميكنند و سپس ميپرسند از طريق كاربرد شيوههاي ناب ، چه مقدار از هزينهها قابل كاهش است و آنها در واقع ميپرسند كه هزينه بدون موداي (Muda Free Cost) اين محصول ، وقتي كه گامهاي غيرضروري حذف شوند و ارزش به حركت درآيد ، چقدر خواهد بود ؟ چنين هزينه هدفي به طور قطع ، بسيار پايينتر از هزينههايي است كه رقبا متحمل ميشوند . كوتاه سخن اينكه تعيين درست ارزش ، نخستين گام در راستاي تفكر ناب است و راهي كه به تهيه كالا يا خدمات اشتباه ميانجامد همانا اتلاف (Muda) است .
اصل دوم - شناسايي جريان ارزش (Value Stream)
جريان ارزش مجموعهايي است از كليه اعمال ضروري براي يك محصول معين ، اين موضوع شامل همه فرايندهاي توليد محصولات و خدمات يعني از انگاره تا ورود محصول و خدمات به بازار را دربر ميگيرد . شناسايي كل جريان ارزش براي هر محصول معين و گاهي براي خانواده هر محصول گام بعدي تفكر ناب است . به اين طريق وجود حجم بسيار زياد اتلاف (Muda) در سازمان برملا مي گردد .
نقشه جريان ارزش همه اعمال لازم براي طراحي ، سفارش و ساخت يك محصول معين را شناسايي مي كند ، تجزيهوتحليل جريان ارزش ، نشان ميدهد كه در طول جريان ارزش سه نوع فعاليت صورت ميگيرد :
1- فعاليتهايي كه معلوم ميشود آشكارا ارزشآفرينند .
2- فعاليتهايي كه معلوم ميشود ارزشآفرين نيستند ولي بدليل دانش فني موجود و داراييهاي توليدي، اجتناب ناپذيرند . (موداي نوع اول)
3- فعاليتهاي اضافي بسياري كه معلوم ميشود هيچ ارزشي نميآفرينند و بيدرنگ قابل حذف هستند. (موداي نوع دوم)
توجه داشته باشيم پس از تفكيك فعاليتهاي سازمان به سه دسته فوق ، موداهاي نوع دوم بيدرنگ ميتوانند حذف شوند و راه براي رفتن به سوي رفع فعاليتهاي باقيماندهاي (موداي نوع اول) كه ارزشآفرين نيستند هموار خواهد شد.
اصل سوم - ايجاد حركت بدون وقفه در اين ارزش (Flow)
هنگامي كه ارزش به طور دقيق تعيين ميشود و بنگاه اقتصادي ناب جريان ارزش يك محصول معين را نقشهبرداري كرده و گامهاي پر اتلاف حذف ميشوند ، آنگاه نوبت گام بعدي تفكر ناب فرا ميرسد كه همانا به حركت درآوردن گامهاي ارزشآفرين است . حركت (Flow) عبارتست از انجام وظايف بطور پيش رونده در طول جريان ارزش به گونهاي كه يك محصول بدون توقف ، بدون ضايعات و بدون پسروي ، از طراحي به بازار ، از سفارش به تحويل و از مواد خام به دست خريدار برسد . براي دستيابي به اين منظور ، وقتي ارزش تعريف شد و كل جريان ارزش مشخص شد ، نخستين گام ، توجه بر يك هدف واقعي است ؛ يعني تمركز بر يك طرح معين ، يك سفارش معين ، خود محصول و پيش چشم داشتن آن از آغاز تا پايان . گام دوم ناديده گرفتن مرزهاي سنتي مشاغل ، مسيرهاي شغلي ، كاركردها و شركتهاست تا بنگاه اقتصادي ناب شكل گيرد ، پديده اي كه ميتواند همه موانع موجود بر سر راه حركت پيوسته محصول معين را از ميان بردارد . سومين گام ، بازانديشي وظايف معين و ابزارآلات است، به اين منظور كه هرگونه پسروي و وقفه از بين برود و طراحي ، سفارش و توليد يك محصول معين بتواند پيوسته پيش برود .
مبلغ قابل پرداخت 67,000 تومان