فروش آنلاین مقالات دانشجویی، پروپوزال، پروژه، گزارش کارآموزی و کارورزی، طرح کسب و کار، طرح توجیهی کارآفرینی ، بروشور، پاورپوئینت و...

محل لوگو

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 209
  • بازدید دیروز : 253
  • بازدید کل : 671830

مقاله45_موضوع علم اقتصاد اسلامی


مقاله45_موضوع علم اقتصاد اسلامی

فهرست مطالب

عنوان صفحه

چکیده. 1

مقدمه. 2

پیشینهتحقیق.. 2

ساختار و روشتحقیق.. 3

فرضیات تحقیق.. 3

بررسی نظریه‌ها4

نظریه‌ی نخست: موضوع علم اقتصاد پدیده‌های اقتصادی است.4

نظریه‌ی دوم: موضوع علم اقتصاد اسلامی، رفتار اقتصادی مسلمان‌ها در جامعه‌ی اسلامی است... 5

نظریه‌ی سوم: موضوع علم اقتصاد اسلامی رفتارهای اقتصادی انسان‌ها در جامعه‌ی انسانی است... 7

1. نظر شوقی‌ دنیا7

2. نظر انس زرقا9

3. نظر منذر قحف.... 10

آیه‌ها و روایت‌های مورد استناد. 12

روایت‌هایی که به آن استناد شده است... 15

نقد و بررسی.. 16

نظریه‌ی مختار. 19

انتساب علم اقتصاد به اسلام از راه موضوع.. 19

انتساب از راه مبانی معرفت‌شناختی و هستی‌شناختی.. 20

نتیجه‌گیری.. 21

منابع و مآخذ.. 22

 

 

موضوع علم اقتصاد اسلامی

 

چکیده

این مقاله به بحث درباره‌ی موضوع علم اقتصاد اسلامی و گستره‌ی آن می‌پردازد. در این‌باره سه نظریه وجود دارد: موضوع علم اقتصاد اسلامی همچون علم اقتصاد متعارف، پدیده‌های اقتصادی است؛ موضوع آن رفتارهای اقتصادی مسلمان‌ها در جامعه‌ی اسلامی است؛ موضوع آن رفتارهای اقتصادی انسان‌ها در جامعه‌ی انسانی است. نظریه‌ی سوم معتقد است که علم اقتصاد اسلامی علمی جهان‌‌شمول و مشتمل بر قانون‌های علمی عامی است که این علم را بر تبیین رفتارهای انسان‌ با صرف‌نظر از باورها و ارزش‌های وی، قادر می‌سازد. این مقاله با تحلیل نظریه‌های پیش‌ گفته به این نتیجه می‌رسد که، علم اقتصاد جهان‌شمول امکان تحقق ندارد و علم اقتصاد را به دو وجه می‌توان به اسلام منتسب کرد: از راه موضوع و از راه مبانی معرفت‌شناختی و هستی‌شناختی. اگر موضوع علم، رفتارهای انسان‌های مسلمان در جامعه‌ی اسلامی باشد حتی اگر روش وصف و تبیین و پیش‌بینی یکسان باشد، نتیجه‌ها فرق می‌کند؛ زیرا اصول مذهب اقتصادی اسلام و انگیزه‌های فرد مسلمان و اخلاق و حقوق اسلامی با سرمایه‌داری متفاوت است. اگر موضوع آن رفتارهای اقتصادی انسان‌های مسلمان در جامعه‌ی اسلامی نباشد وجه انتساب آن به اسلام باید انتساب روش این علم به اسلام باشد. روش علم اقتصاد بر مبانی هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی مکتب سرمایه‌داری مبتنی است که با این مبانی در مکتب اسلام متفاوت است. اگر بتوان روشی متفاوت با علم اقتصاد متعارف ارائه کرد که مبتنی بر مبانی هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی اسلام باشد می‌توان مدعی بود که علم اقتصاد اسلامی جهان‌شمول است.

 

واژگان کلیدی: موضوع علم، اقتصاد اسلامی، رفتار اقتصادی مسلمان، معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی.

 


مقدمه

موضوع علم مقوله‌ای است که در آن از حالات، اوصاف و معروضات آن بحث می‌شود و اصلی‌ترین ملاک تمایز و تشخیص علوم است. از این‌رو تعیین چیستی موضوع را علم ضرورت دارد. در مقاله می‌کوشیم نظرهای گوناگون درباره‌ی موضوع علم اقتصاد اسلامی را نقد و بررسی کنیم. شایان ذکر است علم اقتصاد اسلامی در دو اصطلاح به کار می‌رود؛ در یک اصطلاح در جایگاه یک دانش(knowledge) مفهوم عامی دارد که شامل مذهب و نظام اقتصادی اسلام نیز می‌شود. در اصطلاح دیگر مفهوم خاصی در برابر مذهب و نظام دارد. مقصود از علم اقتصاد اسلامی در این مقاله اصطلاح دوم است. در این اصطلاح علم اقتصاد اسلامی در یک نگاه تطبیقی با علم اقتصاد متعارف، علمی است که به وصف و تبیین و پیش‌بینی واقع خارجی می‌پردازد.

 

پیشینهتحقیق

علم اقتصاد متعارف از بدو پیدایش تاکنون دو دوره را پشت‌سر گذاشته است. ریمون بار می‌گوید: در گذشته یک دریافت ماشینی و اندام‌‌واری بر اقتصاد غلبه داشته است. ... امروز دریافت انسانی از علم اقتصاد است که به‌رغم نوعی ادامه‌ی حیات مفاهیم گذشته جای خود را باز کرده است(بار، 1375: 1، 80). به تناسب این تغییر، موضوع علم اقتصاد نیز از پدیده‌های اقتصادی به رفتارهای اقتصادی تغییر یافته است. امروزه اقتصاددانان رفتارهای اقتصادی انسان و جامعه را موضوع علم اقتصاد می‌دانند و این علم را جزو علوم انسانی یا اجتماعی می‌شمارند.[1] اقتصاددانان مسلمان به چند گروه تقسیم می‌شوند: برخی از تعبیرهایی مانند اصول اقتصاد اسلامی(به طور نمونه ر.ک: قری، 1423؛ عوده، 1426)، نظام اقتصادی اسلام(به طور نمونه ر.ک: فتحی احمد و عسال، 1413) و مانند آن استفاده کرده‌اند. برخی دیگر اصطلاح علم را به کار برده اما مقصودشان معنای عامی است که شامل مذهب و نظام اقتصادی نیز می‌شود(به طور نمونه ر.ک: یسری احمد، 2003 : 18ـ 17). تعدادی از اقتصاددانان مسلمان درباره‌ی علم اقتصاد اسلامی به معنای خاص آن یعنی علمی که به وصف و تبیین و پیش‌بینی واقع خارجی می‌پردازد، به بحث و اظهار‌نظر پرداخته‌اند. گروه اخیر به سه دسته تقسیم می‌شوند:

 

الف. برخی چون شوق‌فنجری(شوقی‌فنجری، 1997: 61) و جنیدل(جنیدل، ،1406: 27) و نجار(نجار، 144: 34ـ 33) بر این باورند که موضوع علم اقتصاد پدیده‌های اقتصادی است.

 

ب. برخی بر این باورند که موضوع علم اقتصاد اسلامی پدیده‌ها یا رفتارهای اقتصادی مسلمان در جامعه‌ی اسلامی از دیدگاه خرد و کلان است، از این‌رو بر این باورند که تا وقتی رفتارها براساس آموزه‌های اسلام شکل نگرفته و مذهب اقتصادی اسلام پیاده نشده است نمی‌توان از علم اقتصاد اسلامی به طور دقیق سخن گفت. شهید صدر نخستین کسی است که از این مطلب دفاع کرده و می‌گوید: «اسلام مذهب اقتصادی دارد نه علم اقتصاد». از کلمات شهید صدر استفاده می‌شود که موضوع علم اقتصاد به طور کلی، رفتارها و پدیده‌های اقتصادی تحقق‌یافته است و تا وقتی مذهب اقتصادی اسلام تحقق نیافته، نمی‌‌توان از علم اقتصاد اسلامی به‌طور قطع سخن گفت(صدر، 1408، 338 ـ 331). برخی اقتصاددانان دیگر چون محمد مهلهل نظر شهید صدر را با ضمیمه کردن برخی مطالب تکمیلی، تأیید می‌کنند(مهلهل، 1423: 33ـ 5).

 

ج. برخی دیگر چون شوقی دنیا، منذر قحف و أنس زرقا بر این باورند که موضوع آن پدیده‌ها و رفتارهای انسان و جامعه‌ی انسانی است.

 

ساختار و روشتحقیق

ساختار مقاله بدین ترتیب است که ابتدا هر یک از نظریه‌های سه‌گانه‌ی پیش‌گفته درباره‌ی موضوع علم اقتصاد اسلامی تبیین و نقد و بررسی خواهد شد. روش بحث تحلیلی است، در این مقاله به بررسی آیه‌ها و روایت‌های مورد استناد پرداخته‌ایم و سرانجام فرضیه‌ی مورد نظر خود را تحت عنوان نظریه‌ی مختار و ارائه و اثبات کرده‌ایم.

 

فرضیات تحقیق

علم اقتصاد اسلامی با روشی جهان‌شمول مبتنی بر مبانی معرفت‌شناختی و هستی‌شناختی خود می‌تواند به وصف و تبیین و پیش‌بینی درباره‌ی رفتارهای اقتصادی مسلمان‌ها و غیر‌مسلمان‌ها در جامعه‌های اسلامی و غیر‌اسلامی بپردازد و به این معنا موضوع آن انسان و جامعه‌ی انسانی است، اما این به معنای داشتن قانون‌های عامی که بتوان به وسیله‌ی آنها رفتارهای اقتصادی انسان را با صرف‌نظر از بینش‌ها و ارزش‌های وی تبیین کرد، نیست. علم اقتصاد اسلامی با این روش قادر است جامعه‌های اسلامی و غیر‌اسلامی را مطالعه کند، اما نتایج مطالعه در این دو جامعه با یکدیگر متفاوت خواهد بود.

 

 

بررسی نظریه‌ها

نظریه‌ی نخست: موضوع علم اقتصاد پدیده‌های اقتصادی است.

فنجری در این‌باره می‌گوید: علم اقتصاد به تحقیق درباره‌ی پدیده‌های اقتصادی می‌پردازد به این هدف که قانون‌های حاکم بر آنها را استخراج کند. ... علم اقتصاد چهره‌ی نظری دارد و ربطی به اخلاق و سیاست و جهت‌گیری‌های سیاسی دولت یا درک جامعه از مفهوم عدالت به ویژه در نزد دو مذهب سرمایه‌داری و سوسیالیستی ندارد... . قانون‌های اقتصادی قاعده‌ها و حقیقت‌های علمی هستند که دین و جنسیت نمی‌شناسند. این قانون‌های جهانی هستند و ملت‌ها و قوم‌های گوناگون مختلف به تبع اختلافی که در مفهوم‌های اجتماعیه دارند در این قانون‌ها اختلاف نمی‌کنند. اما کیفیت به کارگیری این قانون‌ها و قاعده‌های اقتصادی و راه تأثیر‌گذاری در آنها و استفاده‌ی از آنها وظیفه‌ی مذهب اقتصادی به حسب اهداف آن مذهب است.(شوقی‌فنجری، 1997: 61) جنیدل و نجار نیز همین مطالب را به همین صورت نقل و تأیید کرده‌اند(ر.ک: جنیدل، 1406: 27؛ نجار، 1424: 34 ـ 33) به نظر می‌رسد آنان تحت‌تأثیر کسانی که دریافتی ماشین‌وار و مکانیکی از اقتصاد دارند قرار گرفته و تصور می‌کنند پدیده‌های اقتصادی و قانون‌های حاکم بر آنها با رفتارهای اقتصادی انسان‌ها ارتباطی ندارد. پدیده‌های اقتصادی همچون بیکاری، تورم، رکود، رونق و... در سطح کلان و کاهش یا افزایش قیمت یا تولید یک کالا در سطح خرد، همگی نتیجه‌ی رفتارهای دولت و مردم در یک نظام اقتصادی هستند. این رفتارها نیز از بینش‌ها و ارزش‌های حاکم بر آحاد مردم و دولت‌مردان متأثر است. همچنین قانون‌های اقتصادی که در علم اقتصاد از آنها بحث می‌شود و به صورت معادله‌ها و رابطه‌های ریاضی بیان می‌شود؛ اغلب از بینش‌ها و ارزش‌های مکتبی متأثر هستند. این رابطه‌ها در مجموع، چهار قسمتند(ر.ک: همتی، بی‌تا: 17ـ 19؛ فریدون تفضلی، 1376: 16ـ 19؛ بار، 1375: 1، 69ـ 71(

1. رابطه‌های تعریفی: این رابطه‌ها که به صورت اتحادهای ریاضی نشان داده می‌شوند، بیانگر یک رابطه مسلم و پذیرفته شده‌اند که براساس یک تعریف مورد قبول نوشته می‌شود. این رابطه‌های ریاضی، بیان‌کننده رفتارهای دیکته شده یک نظام رفتاری معین است و به طور کامل از ساختار نظام اقتصادی تأثیر می‌پذیرد؛

 

2. رابطه‌های رفتاری: این رابطه‌ها، عمل یا عکس‌العمل گروه‌های عامل اقتصادی را در برابر تغییر متغییرها می‌نمایاند و به صورت توابع ریاضی بیان می‌شود؛

 

3. رابطه‌های نهادی: این رابطه‌ها براساس قانون‌ها و مقررات یک جامعه پدید می‌آیند و به صورت معادله‌های ریاضی نوشته می‌شوند. به طور مثال، معادله (t.y=O=T) که مالیات را تابعی از درآمد نشان می‌دهد، منعکس‌کننده قانون مالیات در نظام اقتصادی است؛

 

4. رابطه‌های فنی: این نوع رابطه‌ها، بیان‌گر رابطه بین تولید و عامل‌های تولید است و به سطح و نوع فن‌آوری موجود بستگی دارد. در میان این رابطه‌ها فقط رابطه‌های فنی هستند که می‌توان گفت نسبت به بینش‌ها و ارزش‌ها خنثی هستند. بقیه‌ی رابطه‌ها و معادله‌ها به نوعی از بینش‌ها و ارزش‌ها، حقوق و اخلاق حاکم بر یک نظام اقتصادی تأثیر می‌پذیرند. به همین علت است که اقتصاددانان متأخر غرب علم اقتصاد را جزو علوم اجتماعی می‌شمارند و موضوع آن را رفتارهای انسان‌ها در سطح خرد و کلان قرار می‌دهند. بر این اساس این نظریه را نمی‌توان پذیرفت.

 

نظریه‌ی دوم: موضوع علم اقتصاد اسلامی، رفتار اقتصادی مسلمان‌ها در جامعه‌ی اسلامی است

از کلمات شهید صدر درباره علم اقتصاد این نظریه استفاده می‌شود. وی در تعریف علم اقتصاد می‌نویسد: معلمی است که به تفسیر زندگی اقتصادی و حوادث و پدیده‌های آن و ربط این حوادث و پدیده‌ها به عوامل کلی حاکم بر آنها می‌پردازد»(صدر، 1408: 28و 337). وی بر این باور است که تفسیر علمی حوادث اقتصادی از دو راه امکان‌پذیر است:

الف. جمع‌آوری حوادث اقتصادی از راه تجربه واقعی زندگی و تنظیم علمی آنها به گونه‌ای که سبب کشف قانون‌های حاکم بر این حوادث در محدوده آن زندگی واقعی و شرایط ویژه آن شود؛

ب. شروع در بحث علمی از مسلمات معینی که ابتدا فرض تحقق آنها می‌شود و در پرتو آن فروض توجیه اقتصادی و کیفیت جریان حوادث استنتاج می‌شود.

راه نخست برای تحقق علم اقتصاد اسلامی متوقف به آن است که مذهب اقتصادی اسلام در عالم واقع تحقق یابد و راه دوم برای توضیح برخی حقایق زندگی اقتصادی در جامعه اسلامی مفید است، اما این‌گونه تفسیرها تا زمانی که با تجربه‌های جمع‌آوری شده از واقع خارجی آزمون نشود نمی‌تواند مولد علم اقتصاد اسلامی به صورت عام و دقیق آن شود؛ زیرا بسیاری موارد بین زندگی واقعی و تفسیرهایی که براساس فروض صورت می‌گیرد تفاوت وجود دارد. افزون بر این عنصر روحی و فکری در جامعه اسلامی اثر فراوانی در زندگی اقتصادی دارد و این عنصر حدود تعریف‌ شده و شکل معینی ندارد تا بتوان آن را فرض کرد و بر اساس آن نظریه‌پردازی علمی کرد. بنابراین تا وقتی که مذهب اقتصادی اسلام با همه اصول، مشخصات و اجزایش در متن زندگی پیاده نشود، و وقایع و تجربه‌های اقتصادی آن جامعه به صورت منظم مورد بررسی قرار نگیرد، امکان ندارد علم اقتصاد اسلامی به معنای حقیقی آن متولد شود(همان: 334ـ 331). از تعریفی که دیگر اقتصاددانان مسلمان از علم اقتصاد کرده‌اند نیز استفاده می‌شود که این نظریه را مسلم پنداشته‌اند، بنابراین بر آن استدلال نکرده‌اند.

با قبول این فرض که علم اقتصاد به وصف، تبیین و پیش‌بینی پدیده‌ها و رفتارهای اقتصادی در عالم واقع می‌پردازد، کلام شهید صدر را بررسی می‌کنیم. وی، یگانه راه انتساب علم اقتصاد به اسلام را در این می‌داند که موضوع بررسی‌های اقتصادی، رفتارها و پدیده‌ها در جامعه‌ی اسلامی باشد و جامعه‌ی اسلامی نیز به نظر وی جامعه‌ای است که در آن مذهب اقتصادی اسلام با تمام شرایط و اجزایش تحقق یافته است. به نظر می‌رسد وی روش علم اقتصاد متعارف در وصف، تبیین و پیش‌بینی را بدون هیچ‌گونه ملاحظه‌ای پذیرفته‌اند. همچنین نقش جهان‌بینی‌های متفاوت در علم در نظر گرفته نشده است. این در حالی است که روش علم اقتصاد متعارف بر اصالت ماده، اصالت فرد، اصالت تجربه و نگاه نومینالیستی به مفهوم‌های کلی مبتنی است. در این علم نقش عامل‌های مجرد و غیر‌مادی در پدیده‌ها و رفتارها نفی می‌شود و به انسان به صورت موجود مادی که در پی حداکثر کردن لذت و سود است نگریسته می‌شود. در کنار تجربه‌ی بشری به عقل بهای لازم داده نمی‌شود و وحی نیز در جایگاه ابزار یا منبع معرفت در نظر گرفته نمی‌شود. در علم اقتصاد متعارف، مفهوم‌های کلی ساخته‌های ذهنی هستند که واقعیت خارجی ندارند از این‌رو باید از راه آزمون تجربی با خارج تطبیق شوند.

مبانی جهان‌شناختی و معرفت‌شناختی علم اقتصاد متعارف با مبانی اسلامی متفاوت است و این تفاوت باعث اختلاف در روش وصف و تبیین و پیش‌بینی می‌شود. بنابراین، حتی اگر جامعه اسلامی نباشد و یک جامعه‌ی سرمایه‌داری باشد و بخواهیم با مبانی معرفت‌شناختی و جهان‌شناختی اسلامی به وصف و تبیین و پیش‌بینی بپردازیم نتیجه‌ها به مقدار فراوانی متفاوت می‌شود. به همین علت است که پیش‌بینی‌های اندیشه‌وران اسلامی مانند امام خمینی(ره) با پیش‌بینی‌های رهبران سرمایه‌داری به کلی متفاوت است. امام خمینی(ره) این نظام را رو به زوال می‌بیند در حالی که آنها به جهانی شدن می‌اندیشند. از این‌رو، می‌توان به علم اقتصاد اسلامی به صورت علمی که در آن با مبانی بینشی اسلام درباره‌ی معرفت، هستی و انسان، به وصف، تبیین و پیش‌بینی رفتارها و پدیده‌های اقتصادی می‌پردازد اندیشید.

 

 

نظریه‌ی سوم: موضوع علم اقتصاد اسلامی رفتارهای اقتصادی انسان‌ها در جامعه‌ی انسانی است

براساس این نظریه موضوع علم اقتصاد اسلامی انسان و جامعه‌ی انسانی است. در این نظریه این علم، علمی جهان‌شمول تلقی می‌شود که قادر است رفتار اقتصادی انسان در سطح خرد، و جامعه‌ی انسانی در سطح کلان را تحلیل کند. این نظریه اخیراً به وسیله برخی از اقتصاددانان مسلمان مطرح و بر آن استدلال شده است. در ادامه به نقد و بررسی نظریه‌ها و استدلال‌های آنان خواهیم پرداخت.

 

1. نظر شوقی‌ دنیا

شوقی‌دنیا در مقاله‌ی «نظریه‌پردازی در اقتصاد اسلامی» این پرسش را مطرح می‌کند که آیا موضوع علم اقتصاد اسلامی، رفتار اقتصادی مسلمان است یا رفتار اقتصادی انسان به‌ طور عام؟ به عبارت دیگر، آیا موضوع علم اقتصاد اسلامی صرفاً پدیده اقتصادی است یا پدیده اقتصادی موجود در جامعه اسلامی؟ وی در پاسخ به این پرسش این نظر که «موضوع اقتصاد اسلامی انسان است نه انسان مسلمان»، را تقویت کرده و سه علت بر آن اقامه می‌کند: 1. همان‌طور که قرآن کریم تصریح کرده که کتاب هدایت برای مسلمانان است، جهانی بودن خود را نیز به صراحت ابراز کرده و هدایتش متوجه همه مردم است و همه آنان به هدایت دعوت شده‌اند و سنت‌های الهی در جهان هستی و در رفتار آفریده‌ها از جمله انسان، بدون استثنا جاری است. 2. در آیه‌های بسیاری، رهنمودهای اقتصادی عام که به مسلمانان اختصاص ندارد، یافت می‌شود. 3. قرآن کریم و سنت مطهر پیامبر(ص) به تعریف، تفسیر و ارزیابی رفتار اقتصادی غیرمسلمانان می‌پردازد. ایشان سپس این اشکال را مطرح می‌کنند که با پذیرش تفاوت فرهنگ‌ها، ارزش‌ها و باورها و تأثیر آنها بر رفتارهای اقتصادی، چگونه ادعا کنیم که اقتصاد اسلامی برای همه انسان‌هاست؟ و در پاسخ می‌گوید: این اشکال بر این مبتنی است که رهنمودهای اقتصاد اسلامی از مردم و فرهنگ خاصی ناشی شده و بخواهیم آن را به همه مردم تسری دهیم؛ در حالی که این رهنمودها اصولاً از سوی انسان‌ها ـ هر که باشند ـ نیامده؛ بلکه از سوی خداوند، آفریدگار همه انسان‌ها و فرهنگ‌ها آمده است و در نتیجه، تمام مردم در برابر آن یکسانند و همه مخاطب آن هستند. هر کس آن را دریابد و بدان عمل کند، به همان اندازه برایش سودمند واقع می‌شود و هر کس بر آن بشورد و با آن به ستیز برخیزد، دچار خسران خواهد شد. آیا سفارش به عدم اسراف فقط برای مسلمان مفید است؟ آیا فقط اسراف‌کار مسلمان، سرزنش می‌شود؟(ر.ک: شوقی‌دنیا، 1382: 134ـ 132.

 

به نظر می‌رسد این استدلال‌ها کافی نیست. در پاسخ به استدلال نخست باید گفت: شکی نیست که قرآن کریم الگوهای مطلوب و راهبردهای دستیابی به آنها را برای همه بیان کرده است و همه‌ی مردم مخاطبند، اما این بدان معنا نیست که هر کس با هر عقیده و ارزشی که به آن معتقد است با حفظ باورهایش مخاطب است. بلکه این به معنای تخطئه باورها و ارزش‌های نادرست و تأیید باورها و ارزش‌های درست است. در حقیقت قرآن کریم به همه‌ی مردم سفارش می‌کند که دست از باورها، ارزش‌ها و رفتارهای نادرست بردارند و به ارزش‌ها و باورها درست ملتزم شوند و رفتارهای متناسب با آنها را الگوی خود قرار دهند. آیا نهی از اسراف درباره فردی که به مکتب سرمایه‌داری باور دارد و سعادت فرد را در لذت هر چه بیشترش از این دنیای مادی می‌بیند بدون تخطئه باورها و ارزش‌های وی معنا دارد؟ بی‌تردید فردی که به بینش‌ها و ارزش‌های سرمایه‌داری باور دارد اسراف در مصرف را الگوی مطلوب می‌بیند. همچنین فردی که سعادت خود را در بیشینه کردن نفع شخصی می‌بیند و انفاق به دیگران را ارزش نمی‌پندارد، نمی‌تواند مصداق این آیه‌ی کریمه باشد: «وَ لا تَجًعل یَدَکَ مَغلولَهٌ إلی عنقک و لا تَبًسُطُهَا کل البَسًط فتَعُدَ مَلَوما مَحًسُورا». در استدلال دوم، آیه‌هایی را که وی به آن استدلال می‌کند بر مقصودش دلالتی ندارد. ما این آیه‌ها را همراه با آیه‌های دیگری که زرقا و قحف به آن استدلال می‌کنند در پایان این مبحث بررسی می‌کنیم. استدلال سوم نیز صحیح نیست. البته این یک واقعیت است که در قرآن کریم و منابع روایی رفتار دو گروه از انسان‌ها تبیین شده است: الف. رفتار کفار، مشرکان و دنیا‌پرستان که باورها و ارزش‌های غلط دارند و رفتار مؤمنان و آخرت‌گرایان که باورهای درست دارند. در قرآن کریم باورها، ارزش‌ها و قاعده‌های رفتاری هر دو گروه بیان شده و همراه با آن رفتار آخرت‌گرایان تأیید و رفتار دنیا‌پرستان تقبیح شده است. اما در قرآن کریم اصول عامی که با آن بتوان رفتار هر دو گروه را تحلیل کرد وجود ندارد و به نظر می‌رسد در این مقاله بین این دو مطلب خلط شده است. پاسخ وی به اشکالی که مطرح می‌کنند نیز کافی نیست. اگر در‌واقع باورها، فرهنگ‌ها و ارزش‌ها در رفتارهای اقتصادی دخیل باشند باید در رهنمودهای خداوند نیز در نظر گرفته شوند و چنان که در پاسخ به استدلال نخست گفتیم در رهنمودهای خداوند باورها و ارزش‌های درست مورد نظر است و اینکه در اینکه در این رهنمودها خطاب به صورت عام است به معنای تخطئه‌ی باورها و ارزش‌های نادرست است.


2. نظر انس زرقا

انس زرقا نیز بر این باور است که وظیفه‌ی علم اقتصاد اسلامی شامل تفسیر واقع اقتصادی در جامعه‌ی اسلامی و غیر‌اسلامی است. ایشان در مقاله‌ی «روش‌شناسی علم اقتصاد اسلامی» در بحث گستره‌ی اقتصاد می‌گوید: «برای بحث درباره این موضوع، پرسش‌های ذیل را ملاحظه کنید: گستره اقتصاد اسلامی چیست؟ آیا گستره آن به مطالعه و تحلیل روابط در جامعه آرمانی اسلامی محدود است یا به همه جوامع اقتصادی هر جا که باشند(چه درون و چه بیرون از فضای اسلامی) نظر خواهد داشت؟»(زرقا، 1992: 123). «به نظر من، یگانه پاسخ درست این است که اقتصاد اسلامی، پدیده‌های اقتصادی را در سراسر جامعه بشری اعم از اسلامی یا غیر‌اسلامی مطالعه می‌کند. این بحث می‌تواند از سوی قرآن و سنت پشتیبانی شود»(همان). در این مقاله استدلال وی چنین است که «قرآن و سنت توجه ما را به رابطه‌ها و متغیرهایی جلب می‌کند که به رفتار مسلمانان محدود نشده و با رفتار تمام انسان‌ها ارتباط دارد؛ به طور نمونه، تمایل انسان‌ها به مقدار بسیار فراوان ثروت، به صورت گرایش عمومی بشر که به مسلمانان منحصر نیست، بیان شده است»

ایشان در مقاله‌ی «اسلامی کردن علم اقتصاد» در مقام استدلال بر این نظر می‌گوید: «مثال‌های ارائه شده از قرآن و سنت در مورد مقوله‌های وصفی بر صحت گفته‌هایم دلالت دارد؛ زیرا شدت حب ثروت‌خواهی به وسیله‌ی مردم و تأثیر ثروت فراوان بر تمایل انسان به طغیان و ارتباط متقابل توابع مطلوبیت افراد، همگی مقوله‌های وصفی عام از حیات اقتصادی در هر جامعه، اعم از مسلمان و غیر‌مسلمان است؛ البته برخی از متغیرها در یک جامعه پنهان و در جامعه‌ای دیگر ظاهر هستند. همچنین هر جامعه ممکن است مؤسسه‌های اقتصادی ویژه‌ای داشته باشد که در جامعه‌ی دیگر وجود ندارد؛ اما این اختلاف سبب نمی‌شود که هر جامعه‌ای علم خاص به خود داشته باشد؛ بلکه این علم مشمول و عموم لازم برای در‌ بر گرفتن تمام این حالات خاص را دارد. به عبارتی دیگر، این قول که علم اقتصاد اسلامی علمی شامل و جهانی است، با وجود برخی از ویژگی‌ها در موضوعات مورد مطالعه منافاتی ندارد؛ به طور مثال، در علم اقتصاد اسلامی، برخی از مطالعات یافت می‌شوند که عادتاً در علم اقتصاد غربی مورد مطالعه قرار نمی‌گیرند؛ مانند زکات و حج؛ اما این بدان معنا نیست که مبادی وصفی و ارزشی عام علم اقتصاد اسلامی بر همه جوامع انطباق نداشته باشند»(زرقا، 1383: 141.


3. نظر منذر قحف

منذر قحف نیز با این نظریه موافق است. وی در مقاله‌ی «اقتصاد اسلامی، تعریف و روش»[4] در بخش نخست آن تحت ‌عنوان «یک تعریف اسلامی از علم اقتصاد» می‌گوید: «از دیدگاه اسلام علم اقتصاد‌ جهان‌شمول وجود دارد و عبارت است از: «مطالعه‌ی رفتار فردی و اجتماعی بشر در ارتباط با استفاده از منابع در جهت تأمین اهداف مادی بشر»(قحف، 1385: 167). به عقیده‌ی وی، این علم مشتمل بر قانون‌های جهان‌شمولی است که بر تمام مردان و زنان با اختلاف‌های موقعیتی قابل تطبیق است: «قلمرو این علم عبارتست از: رفتار بشر با همه‌ی جوانب آن و تحت هر نوع از ارزش‌های اخلاقی و مذهبی و در داخل تمام چارچوب‌های اجتماعی، سیاسی و قانونی. نظریه‌های اقتصادی باید بتوانند رفتار مؤمنان و غیر‌مؤمنان را در جهت پیگیری هدف‌های مادی توضیح دهند»(همان: 169). از کلمات وی بر این ادعا دو علت می‌توان اقامه کرد: علت نخست، علم العمران ابن‌خلدون است. خلاصه‌ی تقریر وی از این علت چنین است: ابن‌خلدون یک علم رفتاری جدید و بی‌سابقه را اختراع کرد که آن را علم تمدن بشریت و جامعه انسانی می‌نامید. این‌خلدون این علم را به صورت علم مطالعه‌ی تمدن بشر و جامعه‌ی انسانی از منظر «تبیین اوضاع و احوالی که برای جامعه‌های بشری به گونه‌ای که برای تمام بشریت به کار رود، را هدف قرار داده است. ابن‌خلدون هیچ نیازی به منحصر کردن این علم فقط به جامعه‌های اسلامی یا به مسلمانان احساس نکرد، چون این مطلب از کلیت علم جدیدش و قدرت تحلیلی آن برای توضیح رفتار تمام افراد بشر می‌کاست.

هدف علم جدید ابن‌خلدون به دست آوردن قانون‌های جهانی است، قانون‌هایی که می‌تواند برای آزمون تاریخ و جدا کردن داستان‌های راست آن از داستان‌های دروغش مورد استفاده قرار بگیرد. بدیی است ابن‌خلدون، به علت داشتن چنین نگرش فراگیر، هرگز غیر‌اسلامی شمرده نمی‌شود. علم جدیدش درباره‌ی مدنیت بشر «علم‌العمران» یک نظام اسلامی بود نه یک نظام سنتی. بنابراین، ما پیشینه‌ای از یک علم رفتاری داریم که با پدیده‌ای جهان‌شمول سر و کار دارد. علمی که مسلمانان ناچار نبودند آن را در یک جامعه مسلمان با یک نظام اسلامی محدود کنند. چرا ما اقتصاددانان اسلامی نتوانیم درباره یک مفهوم جهانی از علم اقتصاد نیز بیندیشیم؟ در‌ واقع «علم‌العمران» ابن‌خلدون در ذکر مواردی از اجتماعی کردن بشر که در قلمرو دانش اختراعی وی می‌باشد، می‌گوید: «... آنچه که مردم از درآمد، معاش، علوم، مهارت‌ها(و صنایع) و غیره دارند حاصل کار و کوشش آنهاست». بنابراین علم اقتصاد به عنوان بخشی از مطالعه‌ی تمدن و جامعه‌ی بشر باید چنین تعریف شود: «مطالعه‌ی رفتار فردی و اجتماعی بشر در ارتباط با استفاده از منابع در جهت تأمین اهداف مادی بشر»(ر.ک: همان: 166).


مبلغ قابل پرداخت 67,000 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۷ مرداد ۱۳۹۶               تعداد بازدید : 431

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هرگونه سوالي داشتيد لطفا ازطريق شماره تلفن (9224344837)و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما