برهمکنش پلاسمون مولکول در نانوذره و نانومیله های فلزی...
چکیده نانوبلورهای فلزات نوبل به خوبی خصوصیات پلاسمونهای سطحی جایگزیده را نشان میدهند. پلاسمونهای سطحی نوسان جمعی الکترونها در فلزات میباشند. هدف از این پایان نامه، بررسی برهم کنش پلاسمونهای ناشی از نانوبلورهای کروی، مکعبی و میلهای شکل با مولکولهای بدون جذب و مقایسه آن با نتایج تجربی میباشد. از این خصوصیت میتوان برای ساخت حسگرهای ضریب شکست در ابعادنانو استفاده کرد. برانگیخته شدن پلاسمونهای سطحی جایگزیده، خود را به عنوان یک افزایش قابل توجه در طیف خاموشی نانوبلور، در طول موج تشدید پلاسمونی نشان میدهد. بنابراین برای بررسی برهم کنش پلاسمون-مولکول، نیازمند بررسی عوامل موثر بر طول موج تشدید پلاسمونی، از طریق طیف خاموشی آن میباشیم. این کار برای سه نوع نانوبلور معرفی شده انجام و نتایج با نتایج تجربی در دسترس مقایسه شدهاند. علاوه بر این، این کار برای نانوبلورها با لایهای بر روی آن، به منظور بررسی تاثیر یک لایه پلیمری یا پروتئینی بر سطح نانوبلور انجام شده است. نتایج به دست آمده نشان میدهند که طول موج تشدید پلاسمونی به شکل، ساختار و ابعاد نانوبلور و همچنین ضریب شکست محیط اطراف وابسته میباشد. برای نانوبلور پوشیده شده نیز ضخامت و ضریب شکست لایه بر روی آن عوامل موثر بر طول موج تشدید پلاسمونی میباشند فهرست مطالب عنوان صفحه 2-1-1 معادلاتماکسولوانتشارامواجالکترومغناطیسی:.. 13 2-2-2- پلاریتون-پلاسمونسطحی.. 22 2-3- برانگیختگیپلاریتون-پلاسمونهایسطحی:.. 26 2-3-1- جفتشدگیبااستفادهازمنشور:.. 26 2-3-2- جفتشدگیبهوسیلهتوری:.. 28 2-3-3- برانگیختگیمیداننزدیک:.. 30 2-5-1- ساختحسگرزیستیبااستفادهازپلاسمونسطحیجایگزیده.. 37 3-2- تشدیدپلاسمونیوابستهبهضریبشکست:.. 44 3-3- افزایشسطحیپراکندگیرامان(SERS):.. 48 3-4- افزایشپلاسمونیفلورسانس:.. 51 4-1- تصحیحمدلدرودبرایابعادنانو.. 56 4-2-2- تئوریسطحمقطعنوریبرایپراکندگیامواجالکترومغناطیسی: 62 4-3- تقریبدوقطبیبرایسهشکلنانوبلور.. 65 4-3-1- پذیرفتاریالکتریکییکذره.. 65 4-3-4- محاسبهسطحمقطعخاموشیدرتقریبدوقطبی:.. 72 4-3-5- ثابتدیالکتریکمتوسط.. 73 4-3-6- تقریبدوقطبیبرایکره:.. 74 4-3-7- تقریبدوقطبیبراینانومیله:.. 75 4-3-8- تقریبدوقطبیبرایمکعب:.. 76 4-4-1-بسطموجتختدرهارمونیکهایکرویبرداری:.. 82 4-4-2- میدانهایداخلیوپراکندهشده:.. 85 4-4-3- توابعوابستهزاویهای:.. 87 4-4-6- تئوریمیبرایکرهپوشیدهشده:.. 91 4-6- محاسبهسطحمقطعخاموشیبرایاستوانهمحدود.. 98 4-6-2- بسطموجتختدرهارمونیکهایاستوانهایبرداری:.. 100 4-6-3- پراکندگیازاستوانهمحدودبااستفادهازتقریباستوانهنامحدود 102 4-6-5- محاسبهسطحمقطعخاموشی:.. 105 5-1: تاثیرساختارنانوبلوربرطولموجتشدیدپلاسمونی.. 114 5-2- تاثیرابعادنانوکریستالبرطولموجتشدیدپلاسمونی.. 120 5-3- تاثیرضریبشکستبرطولموجتشدیدپلاسمونی: حساسیتضریبشکست.. 126 5-4- تاثیرلایهپوشانندهبرطولموجتشدیدپلاسمونی.. 133 5-4-1- تاثیرضخامتلایهپوشانندهبرطولموجتشدیدپلاسمونی.. 134 5-4-2- تاثیرضریبشکستلایهپوشانندهبرطیفخاموشی... 137 فهرست جدولها عنوان و شماره صفحه جدول 4- 1:مقادیرnوcبرایمکعب.. 77 جدول 5- 1: پارامترهایمدلدرود-سامرفلدبرایفلزاتطلاونقره.. 114 جدول 5- 2: مقادیرطولموجتشدیدپلاسمونیبرایدوروشمورداستفادهبرایکرهباقطر 15 نانومتر.. 116 جدول 5- 3: مقادیرطولموجتشدیدپلاسمونیشکل 5-2.. 117 جدول 5- 4: مقادیرطولموجتشدیدپلاسمونیبرایشکل 5-3.. 118 جدول 5- 5: مقادیرطولموجتشدیدپلاسمونیبرایدوروشمورداستفادهبرایکرهباقطر 15 نانومتر.. 119 جدول 5- 6: مقادیربهدستآمدهبرایشعاعبهینهدرشکلهای (5-7) و (5-8) 123 جدول 5- 7: مقادیرطولموجتشدیدپلاسمونیبراینانومیلهبانسبتطولبهعرضمتفاوتومقایسهبانتایجتجربی.. 126 جدول 5- 8: مقادیرمحاسبهشدهبرایحساسیتضریبشکستبراینانوکرهباقطر 15 نانومتر.. 128 جدول 5- 9: مقادیرمحاسبهشدهبرایحساسیتضریبشکستبراینانومکعبباطول 44 نانومتر.. 130 جدول 5- 10: مقادیرمحاسبهشدهبرایحساسیتضریبشکستبراینانومیله 133 جدول 5- 11: مقادیرطولموجتشدیدپلاسمونیبرایکرهومیلهپوشاندهشده 138 فهرست شکلها عنوان صفحه شکل1‑1: نمودارتعدادمقالاتحاویواژهپلاسمونسطحیدرهرسال.. 7 شکل 2- 1: نمودارقسمتحقیقی (بالا) وموهومی (پایین) تابعدیالکتریکفلزطلا 19 شکل 2- 2: سطحمشترکدومحیطباضریبشکستمتفاوت.. 23 شکل 2- 3:نمودارمعادلهپاشندگیپلاریتون-پلاسمونسطحیبرایدیالکتریکهواوشیشه 25 شکل 2- 4: نمودارپاشندگیپلاریتون-پلاسمونسطحیبراینشاندادنچگونگیبرانگیختگیآنهابااستفادهازمنشور 27 شکل 2- 5: استفادهازمنشوربرایبرانگیختگیپلاریتون-پلاسمونسطحی. 28 شکل 2- 6: استفادهازتوریبرایبرانگیختگیپلاریتون-پلاسمونسطحی.. 29 شکل 2- 7: نمایششماتیکروشبرانگیختگیمیداننزدیک.. 30 شکل 2- 8: نمایششماتیکتولیدپلاسمونسطحیجایگزیده.. 31 شکل 2- 9: راست: عملکردحسگربااستفادهازمدولاسیونطولموج. چپ: عملکردحسگربااستفادهازمدولاسیونزاویهای.. 34 شکل 2- 10: اصولساختحسگربرپایهپلاریتون-پلاسمونسطحی... 36 شکل 2- 11: تغییراتطولموجتشدیدپلاسمونینسبتبهضخامتلایهپروتئینی 37 شکل 2- 12: نتایجبهدستآمدهبرایحسگرتکنانوبلور.. 39 شکل 3- 1: نمودارشماتیکضریبشکستسهنوعمولکولمعرفیشده.. 43 شکل 3- 2:طیفخاموشیبرایششنانومیلهبانسبتطولبهعرضمتفاوتوتاثیرمولکولهاینوعدوم 46 شکل 3- 3: نمودارجابجایپلاسمونیبرحسبفاصلهمولکولازسطحنانوبلور 47 شکل 3- 4: a)شکلشماتیکپراکندگیرامان. b)تابشاستوکس. c)تابشآنتیاستوکس 49 شکل 4- 1: شکلشماتیکبرخوردموجالکترومغناطیسیبههدفومیدانپراکندهشدهدرسطحکرهفرضیبهشعاعr. 63 شکل 4- 2:نمایششماتیکتعریفتابعدیالکتریکبرایذرهولایهرویآن.. 73 شکل 4- 3:شکلشماتیکنانومیله.. 75 شکل 4- 4: نمودارمقادیرnوcبرایمکعب [84].. 77 جدول 4- 1:مقادیرnوcبرایمکعب.. 77 شکل 4- 5: پراکندگیالکترومغناطیسیبوسیلهمنبعJدرداخلحجمفرضی.. 93 شکل 5- 1: منحنیطیفخاموشینانوکرهباقطر 15 نانومتر.. 115 شکل 5- 2: منحنیطیفخاموشینانوکرهباترکیباتمتفاوتنقره... 116 شکل 5- 3: منحنیطیفخاموشینانومکعبباترکیباتمتفاوتنقره.. 118 شکل 5- 4: طیفخاموشینانومیلهبانسبتطولبهعرض4/2 برایفلزاتطلاونقره 119 شکل 5- 5: طیفخاموشینانوکرهباشعاع¬هایمتفاوتبرایفلزاتطلاونقرهبااستفادهازروشدوقطبی 121 شکل 5- 6: طیفخاموشینانوکرهباشعاع¬هایمتفاوتبرایفلزاتطلاونقرهبااستفادهازتئوریمی 121 شکل 5- 7: منحنیمقدارببیشینهطیفخاموشینسبتبهشعاعنانوکرهبااستفادهازتئوریمی 122 شکل 5- 8: منحنیمقداربیشینهطیفخاموشینسبتبهشعاعنانوکرهباترکیباتمتفاوتطلاونقره 122 شکل 5- 9: طیفخاموشینانومکعبباابعادمتفاوتبرایفلزاتطلاونقره.. 124 شکل 5- 10: طیفخاموشینانومیلهبانسبتهایطولبهعرضمتفاوتبااستفادهازتقریبدوقطبی 125 شکل 5- 11: طیفخاموشینانومیلهبانسبت¬هایطولبهعرضمتفاوتبااستفادهازاصلهویگنس 125 شکل 5- 12: طیفخاموشینانوکرهبرایدوضریبشکستمتفاوتبرایمحیط.. 127 شکل 5- 13: منحنیجابجاییپلاسمونینسبتبهتغییراتضریبشکستمحیطاطرافبرایمحاسبه 128 شکل 5- 14: طیفخاموشینانومکعببرایدوضریبشکستمتفاوتبرایمحیط.. 129 شکل 5- 16: طیفخاموشینانومیلهبرایدوضریبشکستمتفاوتمحیطبااستفادهازتقریبدوقطبی 131 شکل 5- 17: طیفخاموشینانومیلهبرایدوضریبشکستمتفاوتمحیطبااستفادهازاصلهویگنس 131 شکل 5- 20: طیفخاموشینانوکرهپوشاندهشدهباضخامتهایمتفاوتازلایه 134 شکل 5- 21: منحنیجابجاییپلاسمونیبرحسبتغییراتنسبتضخامتلایهبهشعاعنانوکرهباشعاع 40 نانومتر.. 135 شکل 5- 22: منحنیجابجاییپلاسمونیبرحسبتغییراتنسبتضخامتلایهبهشعاعنانوکرهباشعاعهایمختلفنانوکره.. 136 شکل 5- 23: طیفخاموشینانومکعبپوشاندهشدهباضخامت¬هایمتفاوتازلایه 137 شکل 5- 24: طیفخاموشینانوکرهپوشاندهشدهباضریبشکست¬هایمتفاوت 138 شکل 5- 25: طیفخاموشینانومیلهپوشاندهشدهباضریبشکست¬هایمتفاوت 138 فصل اول:مقدمهمعرفی کلی:پلاسمونیک[1] بخش عمدهای از رشته جذاب نانوفوتونیک است که به بررسی رفتار امواج در سطح جدایی محیطهایی با تفاوت ضریب شکست بزرگ میپردازد. این بر پایه فرآیندهای برهمکنشی که بین تابش الکترومغناطیسی و الکترونهای رسانش در سطوح فلزی یا در نانو ساختارهای کوچک فلزی که سبب افزایش میدان نزدیک نوری[2] در ابعاد محدود طول موج میشود،استوار شده است. تحقیق در این ناحیه چگونگی اتفاق افتادن رفتار غیر منتظره را در صورتی که یک ناپیوستگی یا یک ساختار کوچکتر از طول موج در محیط وجود داشته باشد را نشان میدهد. زیبایی دیگر این رشته و زمینه، توضیح و بیان آن با فیزیک کلاسیک میباشد به طوری که یک دانش کلی در زمینه الکترومغناطیس برای فهم جنبههای اصلی پلاسمونیک کافی میباشد. پلاسما محیطی شامل دو نوع بار مثبت و منفی است که در آن تراکم بارهای مثبت و منفی برابر است و حداقل یک نوع از بارها متحرک هستند. مثلاً یک محیط فلزی را میتوان یک محیط پلاسما در نظرگرفت. در یک فلز الکترونهای رسانش که همان الکترونهای والانس اتمها هستند آزادانه در میان مغزی یونی مثبت در حرکتند و همچنین تراکم بارهای مثبت (مغزی یونی) و بارهای منفی (الکترونهای رسانش) در فلز برابر است، زیرا از لحاظ ماکروسکوپی، یک فلز خنثی است. بنابراین میتوان یک محیط فلزی را، یک محیط پلاسما در نظر گرفت. یکجابهجایی جمعی الکترونهای رسانش، نسبت به هستههای یونی مثبت و ساکن، باعث جذب این الکترونهای جابهجا شده توسط مغزی یونی مثبت باقی مانده در شبکۀ فلز میشود و در نتیجه، یک نیروی بازگرداننده به این الکترونها وارد میشود. این نیروی بازگردانندۀ وارد شده به الکترونهای جابهجا شده، باعث نوسان جمعی این الکترونها حول مکانی میشود که این الکترونها را، از آن مکان جابهجا کردهایم. این نوسان جمعی الکترونهای رسانش محیطهای فلزی را، نوسان پلاسما مینامند. کوانتم انرژی نوسان پلاسما، پلاسمون[3] نامیده میشود. ما چنین پلاسمونهایی را که در حجم فلز تشکیل میشوند، پلاسمونهای حجمی مینامیم تا بتوانیم آنها را از پلاسمونهای سطحی منتشر شونده و پلاسمونهای سطحی جایگزیده تمیز دهیم. امواج مربوط به پلاسمونهای حجمی، امواجی طولی هستند و به علت ماهیت طولیشان، پلاسمونهای حجمی نمیتوانند با امواج الکترومغناطیسی عرضی جفت شوند. به همین دلیل نمیتوان پلاسمونهای حجمی را با استفاده از امواج الکترومغناطیسی برانگیخته کرد. پلاسمونهای حجمی را معمولاً با برخورد ذرات به فلز برانگیخته میکنند. نوسان پلاسما در یک فلز در فرکانس معینی به نام فرکانس پلاسمای فلز رخ میدهد. فرکانس پلاسمای اکثر فلزات، در محدودۀ فرابنفش است [1]. 1-1-1- انواع پلاسمونها:بعد از این آشنایی مختصر با محیطهای پلاسما و پلاسمونها، به معرفی برانگیختگیهای پلاسمونیکی میپردازیم. برانگیختگیهای پلاسمونیکی را میتوان به دو نوع متفاوت تقسیم کرد که عبارتند از: (1)- پلاریتون-پلاسمونهای سطحی[4] یا SPPها و (2)- پلاسمونهای سطحی جایگزیده[5] که به پلاسمونهای ذرهای نیز معروفند .(LSP) 1) پلاریتون پلاسمونهای سطحی یا SPPها، امواج سطحی منتشر شونده در فصل مشترک یک فلز و یک دیالکتریک هستند که از جفت شدگی امواج الکترومغناطیسی با نوسانهای پلاسمای الکترونهای سطح فلز ایجاد میشوند. تابش الکترومغناطیسی فرودی به سطح فلز باعث نوسان جمعی الکترونهای سطحی فلز میشود و این الکترونهای نوسان کننده در سطح فلز شروع به تابش امواج الکترومغناطیسی میکنند. وقتی تابش حاصل از آنها به الکترونهای مجاور در سطح فلز میرسد، باعث نوسان جمعی الکترونهای مجاورشان میشود و بدین صورت یک موج حاصل از نوسان جمعی الکترونهای رسانش، در فصل مشترک فلز و دیالکتریک منتشر میشود. این نوسانها به ناحیۀ بسیار نازکی، نزدیک به فصل مشترک فلز محدود میشوند و عمق نفوذ آنها در فلز بسیار کم است. در واقع SPPها، از جفت شدگی امواج الکترومغناطیسی (فوتونها) با پلاسمونها ایجاد میشوند و به همین دلیل کوانتوم انرژی چنین امواجی پلاریتون نامیده میشود. مفهوم دیگری که در مبحث پلاریتون پلاسمونهای سطحی، زیاد با آن مواجه میشویم، مفهوم مدهای الکتریکی عرضی[6] یا TE و مدهای مغناطیسی عرضی[7] یا TM است. صفحۀ را بر فصل مشترک فلز و دیالکتریک منطبق در نظر میگیریم و محور را در جهت انتشار امواج پلاسمونی منتشر شونده روی سطح فلز انتخاب میکنیم، در این صورت در مد TM فقط مولفههای میدانها غیر صفرند و در مد TE فقط مولفههای میدانها مخالف صفرند. میتوانیم نشان بدهیم که SPPها، فقط برای مدهای TM وجود دارند [2]. 2) دومین نوع مهم برانگیختگیهای پلاسمونیکی، پلاسمونهای سطحی جایگزیده هستند. که در بعضی از نوشتهها، پلاسمونهای ذرهای نیز نامیده میشوند. پلاسمونهای سطحی جایگزیده، نوسانهای جمعی الکترونهای رسانش ذرات بسیار ریز فلزی هستند که در اثر جفتشدگی با میدان الکترومغناطیسی فرودی به ذره ایجاد میشوند. برخلاف SPPها، که در سطح فلز منتشر میشوند، نوسانهای پلاسمونهای سطحی جایگزیده یا LSPها، برانگیختگیهایی منتشر شونده نیستند. چگونگی تشکیل پلاسمونهای سطحی جایگزیده، را بدین صورت توضیح میدهیم: از آنجا که ابعاد نانوذرات فلزی از مرتبۀ عمق نفوذ امواج الکترومغناطیسی در فلز است، نور فرودی به ذره میتواند درون ذره نفوذ کند. میدان موج نفوذ کرده به درون ذره باعث جابهجایی جمعی الکترونهای رسانش فلز تشکیل دهندۀ ذره نسبت به مغزی یونی مثبت شبکۀ فلزی میشود، این جابهجایی بارهای مثبت و منفی، یک نیروی بازگرداننده به الکترونهای جابهجا شده اعمال میکند و این نیروی بازگرداننده باعث نوسان جمعی این الکترونها حول مکان اولیۀ آنها میشود. چنین نوسانهای جمعی الکترونهای رسانش نانوذرات فلزی، پلاسمونهای سطحی جایگزیده LSP))، نامیده میشود. یک نتیجۀ جالب دیگر وجود نیروی بازگرداننده، روی الکترونهای جابهجا شده، این است که الکترونهای رسانش یک نانوذره فلزی، مانند یک سیستم نوسانی عمل میکنند و میتوانند توسط میدان فرودی به تشدید درآیند. این تشدید حرکت جمعی الکترونهای رسانش یک نانوذرۀ فلزی، توسط امواج الکترومغناطیسی فرودی، تشدید پلاسمونی ذره نامیده میشود. بنابراین به ازای فرکانسهای خاص نور فرودی، میتواند تشدید رخ دهد و حتی یک میدان محرک کوچک، باعث نوسان شدید الکترونهای رسانش ذره شود. این نوسان تشدید شدۀ الکترونهای ذره، باعث تقویت میدان اطراف ذره و درون ذره میشود. فرکانس تشدید پلاسمونی ذره، به اندازۀ ذره، شکل ذره، مادۀ تشکیل دهندۀ ذره و محیط اطراف ذره بستگی دارد. برای نانوذرات فلزات نجیب مانند طلا و نقره تشدید پلاسمونی میتواند درناحیۀ طیف مرئی رخ دهد و رنگهای درخشان ذرات بسیار ریز طلا و نقره نیز به دلیل تشدید پلاسمونی ذرات آنها در طیف مرئی است [3]. 1-2- تاریخچهبعد از سال 1950، تحقیقات بر روی پلاسمونهای سطحی به طور مداوم افزایش قابل توجهی یافته و پیشرفتهای زیادی در این مسیر صورت گرفته است. نقطه تحول این کار، انتشار مقالاتی بوسیله ریچی[8][4]، کرشمن[9][5] و اتو[10][6] بود که در اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 قرن بیستم میلادی بود. این مقالات علاقه بسیاری از دانشمندان در رشتههای مختلف را به پلاسمونهای سطحی جلب کرد. پیشرفت دیگری از پلاسمونیک در سال 1990 شروع شد. علت این امر پیشرفت تکنولوژی ساخت سیستمها در ابعاد نانو بود که امکان کنترل و تنظیم پلاریتون-پلاسمونهای سطحی را ممکن میساخت. این امر باعث پیدایش زمینههای مختلف از جمله ساخت موجبر در ابعاد نانو و ساخت حسگر برای رویت و شناسایی تک مولکول شد. شکل (1-1) این افزایش توجه را به خوبی نشان میدهد. تعداد مقالاتی که در هر سال در عنوان خود با داشتن واژه پلاسمون سطحی به چاپ رسیدهاند در هر سال افزایش قابل توجهی داشته است [7]. البته این نمودار نمیتواند معیار خوبی برای تعداد مقالات چاپ شده در این زمینه باشد اما به خوبی پیشرفت قابل ملاحظه به پلاسمونهای سطحی را بعد از سال 1960 نشان میدهد. شکل1‑1: نمودار تعداد مقالات حاوی واژه پلاسمون سطحی در هر سال همانطور که بیان شد در میانه قرن بیستم توجه مستقیم به پلاسمونهای سطحی آغاز شد ولی خواص آنها بدون توجه به پایه و اساس فیزیک آن، مدتها قبل مورد استفاده قرار گرفته بود. به طور قابل توجه، سازندگان شیشه بدون توجه به اثرات پلاسمونی، پنجرههای شیشهای نقش دار و لیوانهای رنگی را با استفاده از ذرات کوچک فلزی در داخل شیشه ساخته بودند. یکی از اولین و مشهورترین آنها یک جام شیشهای مربوط به امپراطوری روم در قرن چهارم، جام لیکارگوس[11] میباشد[8]. این جام نقش پادشاهی به نام لیکارگوس را نشان میدهد که توسط عالم اموات کشیده میشود. این جام تحت تابش یک نور معمولی سبز رنگ میباشد در حالی که تحت تابش از داخل قرمز رنگ دیده میشود. علت این امر وجود ذرات کوچک فلزی غوطه ور در دیالکتریک جام میباشد. اولین کار انجام شده با ارائه مدرک و سند برای بررسی تاثیر غوطهور کردن ذرات فلزی در شیشه برای تولید رنگهای مختلف در سال 1904 توسط ماکسول گارنت[12] انجام شد [9]. او این کار را با استفاده از مدل درود[13] برای فلزات که به تازگی ارائه شده بود و خواص الکترومغناطیسی ذرات کوچک کروی که توسط لرد ریلی[14] انجام شده بود انجام داد. چند سال بعد و در سال 1908 یک گام اساسی در این زمینه توسط گوستاو می[15] برداشته شد که همچنان به میزان قابل توجهی برای ذرات کروی مورد استفاده قرار میگیرد [10]. اما برای اولین بار ارتباط بین خواص نوری نانوذرات فلزی و توصیف آنها در قالب پلاسمونهای سطحی در سال 1970 انجام شد [11]. همزمان با ماکسول گارنت که به دنبال توصیف اثرات ناخالص سازی دیالکتریکها با فلز بود، روبرت ویلیامز وود[16] متوجه شد که در نور پراشیده توسط یک فلز در جلوی یک توری پراش، یک الگوی غیر معمول نوارهای تاریک و روشن مشاهده میشود [12،13]. هر چند او در این مقالات، سعی در توجیه این مسئله با بررسی برهمکنش بین فلز و توری پراش با نور داشت اما جواب کامل آن توسط ریلی در سال 1907 داده شد [14] و بعدها توسط دیگران تکمیل شد [15]. تئوری ریلی براساس بسط میدان الکترومغناطیسی پراکنده شده بود. بر اساس این فرض، تکینگیهایی در میدان پراکنده شده در بعضی طول موجها مشاهده شد که یکی از این طول موجها متناظر با طول موج به کار برده شده در کار وود بود. همچنین ریلی دریافت که این اثر فقط برای امواج با قطبش TM مشاهده میشود و برای قطبش TE این اثرات مشاهده نمیشود و یک رفتار معمولی دیده میشود [16]. در دهه پنجاه بیشتر آزمایشات بر روی انرژی از دست رفته الکترونهای خیلی سریع در گازها و فیلمهای نازک بود. با مشاهده انرژی قابل توجه از دست رفته این الکترونها در برخورد با فیلمهای فلزی نازک، وجود نوسانات جمعی در سطح فلزات حدس زده شد [2]. از دست رفتن انرژی الکترونهای سریع در این حالت با مشاهده نوسان الکترونهای رسانش یا تولید نوسان پلاسما یا پلاسمون با بررسی تخلیه الکتریکی در گازها برای اولین بار، توجیه شد که خود پایه آزمایشات انجام شده زیادی با بمباران سطح فلزی نازک با الکترونهای سریع بود [17،18]. مطالعات بیشتر مشخص کرد که انرژی از دست رفته میتواند نتیجه نوسان پلاسمای سطحی باشد [21-19]. نوسان پلاسمای سطحی همچنین میتواند تحت تاثیر حضور یک فیلم یا آلاینده بر سطح فلز قرار بگیرد. این اثر بوسیله نوسان امواج محوشونده[17] الکترومغناطیسی در سطح فلز توضیح داده شد و این امواج در دهه 80 به عنوان وسیلهای برای مطالعه فیلمهای فوق نازک فلزی و لایهها به کار برده شدند [22]. برانگیختگی پلاسمونها به وسیله فوتون، با کار همزمان دو فیزیکدان آلمانی به نامهای اتو و کرشمن انجام شد. در برانگیختگی پلاسمونها بوسیله الکترون، با فرستادن الکترونها و پراکنده شدن آنها، انرژی از دست رفته صرف نوسان الکترونها با یک مولفه بردار پراکندگی موازی با سطح و تولید پلاسمونهای سطحی میشود. برای برانگیختگی بوسیله فوتون، اتو و کرشمن دریافتند که یک منشور باعث افزایش تکانه فوتونهای برانگیختگی کننده به منظور برانگیختگی پلاریتون-پلاسمونهای سطحی روی یک لایه فلزی نازک شدند. در روش به کار برده شده توسط اتو منشور نزدیک به سطح قرار دارد در حالی که در روش کرشمن منشور مستقیما روی فلز قرار میگیرد. هر دو این آزمایشات، وجود پلاسمونهای سطحی را با یک فرورفتگی شدید در شدت نور منعکس شده در میدان دور با تغییر زاویه برخورد تایید کردند. این کار مقدمه و شروعی برای گسترهی جدید در علم فیزیک به نام فیزیک پلاسمون سطحی شد [23]. 1-3- کاربردهای پلاسمونیکسیستمهای پلاسمونیکی کاربردهای زیادی در صنعت و به ویژه، در صنعت مخابرات دارند. مخصوصاً سیستمهای متشکل از آرایههای منظم نانوذرات فلزی، به علت ویژگیهای جالبشان در کنترل امواج الکترومغناطیسی، کاربردهای بسیار زیادی در زمینههای مختلف پیدا کردهاند. یک ویژگی جالب آرایههای متشکل از نانو ذرات فلزی، امکان انتقال امواج الکترومغناطیسی در امتداد چنین آرایههایی است. از این ویژگی، در موجبرهای پلاسمونیکی[18] استفاده میشود (لازم به ذکر است که موجبرهای پلاسمونیکی، ناحیههای استوانهای شکلی متشکل از لایههای فلزی هستند، که امواج پلاسمونی سطحی، میتوانند در آنها منتشر شوند). انواع مختلفی از موجبرهای پلاسمونیکی میتوانیم داشته باشیم، مانند ساختارهای متشکل از نوارهای باریک فلزی [24] و نانوسیمها [25]، شیارهای فلزی [26] و ساختارهای متشکل از فلز و دیالکتریک [27]. از سیستمهای پلاسمونیکی میتوان به عنوان کاواکهای تشدید[19] نیز استفاده کرد. موجبرها و کاواکها در کنترل انتشار امواج الکترومغناطیسی به کار میروند. یک موجبر فقط در جهت معینی به نور، اجازۀ انتشار میدهد و در یک کاواک، امواج الکترومغناطیسی با بسامدهایی کمتر از یک بسامد آستانه[20]، میرامیشوند. موجبرهای پلاسمونیکی و کاواکهای تشدید پلاسمونیکی، نسبت به موجبرهای فلزی و کاواکهای تشدید فلزی مزیتهای زیادی دارند. میدانیم امواج الکترومغناطیسی درگسترهای از بسامدها، مثلاً در بسامدهای مرئی، در فلزات میرا میشوند و این ویژگی فلزات باعث میشود که نتوانیم از موجبرها و کاواکهای فلزی، در چنین فرکانسهایی استفاده کنیم. موجبرهای پلاسمونیکی امکان کنترل اپتیکی امواج الکترومغناطیسی را در گسترۀ وسیعتری از بسامدها فراهم میکنند. یکی از کاربردهای مهم دیگر سیستمهای پلاسمونیکی، استفاده ازآنها، در آنتنهای پلاسمونیکی[21] است. همچنین از پلاسمونهای سطحی، میتوانیم برای ذخیره اطلاعات به صورت مگنتو-اپتیکی استفاده کنیم. از دیگر کاربردهای سیستمهای پلاسمونیکی استفاده از آنها در سلولهای خورشیدی است [28]. برای آشکارسازی یک تک مولکول، از روشی معروف به پراکندگی رامان[22] استفاده میشود، کاربرد دیگر پلاسمونهای سطحی، در پراکندگی رامان است [29]. از سیستمهای پلاسمونیکی برای جایگزیده کردن نور در ناحیههای خاصی از فضا نیز میتوان استفاده کرد. از ساختارهای متشکل از نانوذرات کروی فلزی، به عنوان نانوعدسیها[23] برای کانونی کردن میدان نزدیک استفاده میشود. یکی از ویژگیهای امواج پلاسمونی سطحی، قابلیت متمرکز کردن و هدایت نور، با استفاده از ساختارهای زیر طول موج است. در چنین ساختارهایی ابتدا نور باعث برانگیختگی پلاسمونهای سطحی میشود و سپس این امواج پلاسمونی سطحی، در طول ساختار منتشر میشوند. قابلیت محصورسازی نور، با استفاده از موجبرهای دیالکتریک کم میباشد، اما در موجبرهای پلاسمونی، به علت حضور امواج پلاسمونی سطحی، قابلیت محصورسازی نور، در ابعاد زیر طول موج نیز وجود دارد [30]. با استفاده از سیستمهای پلاسمونیکی میتوان موادی ساخت که فقط در جهت معینی و در فرکانسهای خاصی امواج الکترومغناطیسی بتواند از آنها عبور کند. به طور خلاصه، میتوانیم با استفاده از سیستمهای پلاسمونیکی امواج الکترومغناطیسی را به طور کامل کنترل کنیم. یک ویژگی جالب نانوذرات فلزی، تشدید پلاسمونیکی آنها، در فرکانسهایی خاص است. از این ویژگی نانوذرات فلزی، برای تقویت شدت نور، ساخت حسگرهای اپتیکی، افزایش راندمان باتریهای خورشیدی و... استفاده میشود. یکی دیگر از کاربردهای مهم نانو ذرات طلا در علوم زیستی است. ذرات طلا به دلیل چگالی الکترونی بالایشان، با مواد آلی تفاوت محسوسی دارند و درنتیجه در میکروسکوپهای الکترونی به راحتی میتوان آنها را از مواد آلی تشخیص داد. به همین علت از نانو ذرات طلا برای برچسب زنی مواد آلی استفاده میشود. بورین[24] و همکارانش، در سال 2004 پیشنهاد کردند که میتوان از مدهای پلاسمونی سطحی آرایههای نانوذرات فلزی، در لیزرهای کاتورهای[25] استفاده کرد [31]. در سال 2004، زو[26] و همکارانش نشان دادند که میتوان از آرایههای نانوذرات فلزی در حسگرهای اپتیکی استفاده کرد [32]. در سال 2003 لی[27] و همکارانش پیشنهاد کردند که میتوان از زنجیرههای نانوذرات فلزی در تولید میدانهای موضعی قوی استفاده کرد [33]. [1] Plasmonics [2]Optical near field [3] Plasmon [4]Surface Plasmon Polaritons, SPP [5]Localized Surface Plasmons, LSP [6]Transverse Electric Mode [7]Transverse Magnetic Mode [8] Ritchie [9]Kretschmann [10] Otto [11] lycurgus [12]Maxwell Garnett [13] Drude [14]Lord Rayleigh [15]Gustav Mie [16]Robert Williams Wood [17]Evanescent wave [18]- Plasmonic Waveguide [19]- Resonance Cavity [20]- Threshold Frequency [21]- Plasmonic Antenna [22]- Raman Scattering [23]- Nanolens [24]- Burin [25]- Random Laser [26]- Zou [27]- Li
|